انتقام مگسی نو عروس از داماد تهرانی

رکنا: بدبینی نوعروس کافی بود تا وی برای ادب کردن همسرش به انتقام مگسی دست بزند. تازه مدرک مهندسی‌اش را گرفته بود و خیلی زود در یک شرکت خصوصی مشغول به کار شده بود.
 

به گزارش اختصاصی رکنا، «حسین» که جوانی شیک‌پوش است پس از مدتی کار در شرکت با یکی از همکارانش که «الناز» نام دارد آشنا و با گذشت یک سال به عشق تبدیل شد و خواستند با هم ازدواج کنند. همه چیز خوب پیش می‌رفت. حسین به خواستگاری دختر موردعلاقه‌اش رفت و با پذیرفتن مهریه 650 سکه‌ای با هم ازدواج کردند.

 
یک سال از ازدواج این دختر و پسر جوان می‌گذشت تا اینکه الناز شروع به بهانه‌گیری کرد و اختلافات بین این دو جوان بالا گرفت. 

این اختلافات در حالی بود که حسین و الناز همدیگر را دوست داشتند اما الناز به دادگاه خانواده رفت و خواستار مهریه 650 سکه‌ای خود شد.

حسین وقتی برگه احضاریه‌اش را دید شوکه شد و از همسرش خواست تا به این بهانه‌گیری‌ها پایان دهد اما الناز دست‌بردار نبود و ادعا می‌کرد که خودش باعث این بهانه‌گیری و اختلافات شده است.

تازه‌داماد که از وضعیت مالی خوبی برخوردار بود وقتی دید که همسرش اصرار به گرفتن مهریه‌اش دارد پذیرفت تا مهریه‌اش را بپردازد اما دیگر حاضر نبود در کنار همسر موردعلاقه‌اش زندگی کند. 

الناز وقتی دید حسین قصد جدایی دارد این بار خواست به جای گرفتن مهریه 650 سکه‌ای 500 بال مگس بگیرد تا بتواند رضایت جدایی‌اش را اعلام کند. حسین وقتی در برابر این خواسته قرار گرفت شوکه و عشق رو نخست آنها به نفرت تبدیل شده بود.

روز دادگاه فرارسید و حسین که نمی‌دانست علت این اختلافات از کجا کلید خورده است به قاضی پرونده گفت: در مدت زمانی که با همسرم زندگی می‌کردم هیچ اختلافی نداشتیم و نمی‌دانم چرا وی شروع به بهانه‌گیری کرد و خواستار گرفتن مهریه‌‌اش شد، اما چون می‌خواهم به این اختلافات پایان دهم خواسته جدیدش را تهیه می‌کنم ولی می‌خواهم بدانم که چه چیزی باعث شده زندگی‌مان را خراب کند. 

الناز وقتی حرف‌های همسرش را شنید پیش روی قاضی پرونده ایستاد و با چهره‌ای ناراحت گفت: عاشق حسین هستم اما شیطنت‌های وی در شرکت باعث شده تا در زندگی‌مان با مشکل روبه‌رو شویم.

وی گفت: بعد از ازدواج با حسین دیگر در شرکت کار نکردم اما چندی پیش از همکارانم شنیدم که همسرم با یکی لیلا یکی از دختران شرکت به صورت پنهانی رابطه دارد. از آن زمان به بعد بهانه‌گیری‌هایم را شروع کردم اما همسرم نپذیرفت که با دختر جوان رابطه دارد. به همین خاطر تصمیم گرفتم مهریه‌ام را به اجرا بگذارم تا شاید بتوانم مانع دوستی‌اش با دختر جوان شوم. حسین وقتی ادعاهای همسرش را شنید ناگهان از روی صندلی‌اش بلند شد و با چهره‌ای متعجب گفت که این شایعات دروغ است!

حسین افزود: با هیچ‌ یک از همکارانم دوستی پنهانی نداشتم و حتی آن دختری را که همسرم ادعا می‌‌کند با وی دوست بودم از شرکت اخراج کردند چون برای همه همکارانم ایجاد مزاحمت و شایعه‌ پراکنی می‌کرد. قاضی پرونده وقتی ادعاهای این زوج جوان را شنید خواست به هم فرصت داده و با آرامش به زندگی‌شان ادامه دهند.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.