نمی خواستم به آن خانه بازگردم!

چهار ماه است فرزندانم را ندیده ام به طوری که از دوری آن ها روزگار سختی را می گذرانم.
سرنوشت خودم نیز به دلیل ازدواج در سن کودکی به تباهی کشیده شد به گونه ای که ... 
 
زن 25 ساله مطلقه که برای دیدار فرزندانش دست به دامان قانون شده بود، درحالی که بیان می کرد شاید سرگذشت من عبرتی برای دیگر خانواده ها شود، به مشاور و کارشناس اجتماعی کلانتری الهیه مشهد گفت: وقتی تحصیل در مقطع ابتدایی را به پایان رساندم پدرم دیگر اجازه درس خواندن در مقاطع بالاتر را به من نداد چرا که آن زمان در یکی از روستاهای اطراف سبزوار زندگی می کردیم و امکان ادامه تحصیل برای دختران فراهم نبود. پدرم شش فرزند داشت ضمن این که اختلاف سنی من و برادرم فقط یک سال بود. هنوز مشغول بازی با برادرم بودم که روزی مادرم دستم را گرفت و مرا به داخل اتاقی برد. او درحالی که پیراهنی با نقش و نگار زیبا  تنم می کرد با شادمانی گفت: دیگر خاله بازی هایت را رها کن که باید عروس شوی! در سن 12 سالگی هنوز معنی عروس شدن را نمی فهمیدم که به قول معروف شیرینی خورده پسردایی ام شدم. او هفت سال از من بزرگ تر بود و تا روز خواستگاری بیشتر از دو بار او را ندیده بودم. در واقع من در دنیای کودکی خودم سیر می کردم و هیچ وقت پسردایی ام را از منظر دیگری ندیده بودم چرا که آن ها ساکن مشهد بودند و رفت و آمدها بسیار اندک بود. خلاصه دو ماه بیشتر از خواندن خطبه عقد نمی گذشت که روزی دایی ام به روستا آمد و به زور مرا به مشهد برد. حس تنهایی و ترس عجیبی داشتم و به شدت خجالت می کشیدم چرا که تا آن روز هیچ گاه از خانواده ام دور نشده بودم. با وجود این اولین شبی که در خانه همسرم بودم ناگهان صدای درگیری و کتک کاری دایی و زن دایی ام را شنیدم و از ترس گریه کنان داخل اتاق رفتم و در را قفل کردم. زمانی که همسرم به خانه بازگشت و من موضوع را با او درمیان گذاشتم خیلی خونسرد گفت: از این اتفاق ها زیاد می افتد، نگران نباش! یک ماه آن جا بودم ولی هر شب با گریه و التماس از پسردایی ام می خواستم مرا به خانه مان بازگرداند چرا که از دعواهای آن ها به شدت وحشت داشتم تا این که بالاخره مرا به تنهایی راهی روستا کردند. دوماه بعد برادر شوهرم به دنبالم آمد اما من نمی خواستم دوباره به آن خانه بازگردم تا این که با تهدید همسرم روبه رو شدم و از ترس بی آبرویی خانواده ام به مشهد بازگشتم. به خاطر ندارم چند ماه از نامزدی مان می گذشت که روزی در برابر توهین های یکی از برادران همسرم و از سر کودکی مقابلش ایستادم و پاسخش را با همان توهین دادم. آن روز همسرم با کمربند به جانم افتاد و در برابر چشمان برادرانش آن قدر کتکم زد که دیگر از همه آن ها متنفر شدم ولی برادر کوچک تر همسرم که زبانی نرم تر از دیگران داشت دست روی نقطه ضعفم می گذاشت تا برای جلوگیری از ناراحت شدن پدر و مادرم مهر سکوت بر لب بزنم. بالاخره دو سال بعد پس از برگزاری مراسم عروسی به مشهد آمدم اما همسرم بی پول و بیکار بود به همین دلیل با فروش طلاهایم خانه ای اجاره کردیم و فرزند اولم در 15 سالگی ام به  دنیا آمد ولی همسرم حتی هزینه بیمارستان را نداشت و من از مادرم کمک گرفتم . دو سال بعد در بیرون از منزل کاری برای خودم دست و پا کردم تا آبروی خانوادگی مان حفظ شود، با آن که پسر دیگرم پنج سال بعد به دنیا آمد ولی همسرم دست از کتک کاری هایش برنمی داشت. پدرم که بو  برده بود به مشهد مهاجرت کرد تا زندگی ام را مدیریت کند اما وقتی اوضاع زندگی مرا دید دیگر تاب نیاورد و با گرفتن طلاق موافقت کرد. حالا درحالی که چهار ماه از طلاقم می گذرد، پسر دایی‌ام و خانواده اش اجازه دیدن فرزندانم را نمی دهند
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +192شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +140شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +130حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +122نماینده ویژه آمریکا: فقط پادشاهی در خاورمیانه کار می کند
  • +121اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +104تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم
  • +100یک دانشجو خطاب به سعید جلیلی: دست‌ها و نفستان آغشته به خون است + ویدیو