سرقت طلافروشی برای رسیدن به آرزوهای بزرگ

پسر جوان که دفترچه‌ای پر از آرزوهای بزرگ داشت، برای رسیدن به آنها پیشنهاد سرقت از طلافروشی را پذیرفت اما از زندان سر درآورد.
 
ساعت 1:30 دقیقه ظهر 10 بهمن، سرقت از طلا فروشی در خیابان پیروزی به مأموران کلانتری ۱۲۸ تهران نو اعلام شد. بدنبال اعلام این خبر مأموران راهی محل سرقت شدند و مرد طلافروش را که نیمه هوش بود پیدا کردند.

وی در تحقیقات به مأموران گفت: داخل مغازه بودم که یکی از دوستان پسرم به نام سعید همراه پسر جوانی که اشکان نام داشت به مغازه‌ام آمدند. سعید در حالی که مرا به عروسی برادرش دعوت می‌کرد از من خواست قاب طلاهایم را برای او بیاورم تا از میان آنها کادوی عروسی برادرش را انتخاب کند.مرد 60 ساله ادامه داد: من هم در گاوصندوق را باز کرده و تعدادی از سرویس‌های طلا را به عنوان نمونه برای او آوردم. اما طلاهایی که آورده بودم نظرش را جلب نکرد و از من خواست برای او طلاهای دیگری بیاورم. درهمین حین نیز خودش را به پشت پیشخوان رساند. زمانی که خواستم برای او طلاهای دیگری بیاورم، دوست سعید دستمالی را که آغشته به ماده بی‌هوشی بود روی بینی‌ام گذاشت و بعد از آن دیگر متوجه نشدم. یک ساعت بعد به هوش آمدم و متوجه شدم که سعید و دوستش 30 کیلو طلا از مغازه‌ام به سرقت برده‌اند.باتوجه به حساسیت موضوع، پرونده در اختیار کارآگاهان اداره پنجم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد. در بررسی‌های اولیه مشخص شد که مغازه طلافروشی دوربین مداربسته و سیستم امنیتی نداشته است و بدین ترتیب سارقان هیچ رد و سرنخی از خود به جا نگذاشته بودند.در ادامه تحقیقات و بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل سرقت، کارآگاهان دریافتند که سومین عضو این باند مقابل طلافروشی ایستاده بوده و پس از سرقت طلاها، سه پسر جوان سوار بر خودروی مرد طلافروش، آنجا را ترک کرده‌اند.

دستگیری دو متهم

در ادامه تحقیقات و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه ۳۴ تهران، کارآگاهان پلیس موفق شدند اشکان و پسر جوان را که نقش زاغزنی در این سرقت داشت بازداشت کنند. در بازرسی از مخفیگاه متهمان نیز 4 کیلو طلا کشف شد.سرهنگ کارآگاه داوود فرد- جانشین پلیس آگاهی تهران بزرگ- ادامه داد: درحالی که تحقیقات برای دستگیری سعید ادامه داشت، دو پسر جوان به سرقت از طلافروشی اعتراف کردند.با توجه به شلوغی شب عید به کسبه و به خصوص طلافروشی‌ها پیشنهاد می‌شود که سیستم‌های امنیتی خود را به روز کرده و حتماً در محل دوربین‌های مداربسته داشته باشند.وی اضافه کرد: در این پرونده ما شاهد این هستیم که صاحب مغازه در ساعتی از روز اقدام به باز کردن مغازه خود برای فروش طلا کرده که برای این صنف جزو ساعات پرخطر محسوب می‌شود و شایان ذکر است که حتی مغازه دار از این هم پا را فراتر گذاشته و متهمان را برای نشان دادن نمونه کار به پشت پیشخوان مغازه‌اش دعوت کرده است که با توجه به پیش آمدن چنین موضوعاتی، ریسک مورد سرقت قرار گرفتن مغازه دار نیز بالا رفته است.
گفت‌و‌گو با متهم
اشکان، 28 ساله و یکی از متهمان اصلی پرونده سرقت طلافروشی است.
چه کسی نقشه سرقت از طلافروشی را طراحی کرد؟
سعید. او متهم سابقه دار است و اطلاعات زیادی در رابطه با سرقت داشت.
چطور با سعید آشنا شدی؟
بچه محل مان بود و از مدت‌ها قبل او را می‌شناختم.
چه شد که در این سرقت با او همراه شدی؟
من در یک پیک موتوری کار می‌کردم و درآمدم ماهی 800 هزار تا یک میلیون تومان بود. اما آرزوهای زیادی داشتم. من دفتر خاطراتی دارم که داخل آن نوشته‌ام که دلم می‌خواهد چند مغازه، خانه و باغ در مناطق مختلف تهران بخرم. حتی می‌خواستم قسمتی از بدهی هایم را با فروش طلاها بپردازم و داخل دفترچه‌ام از ماجرای طلاها و قسمت کردنش هم نوشته بودم. با حقوقی که من داشتم واقعاً نمی‌شد به این آرزوهای بزرگ برسم و برای همین زمانی که سعید به من پیشنهاد داد وسوسه شدم و با خودم گفتم با اجرای این نقشه می‌توانم به همه آرزوهایم برسم.
فکر می‌کردی بازداشت شوی؟
سعید به من گفته بود چون سابقه ندارم و طراح اصلی این سرقت نیستم، پلیس با من کاری ندارد. همین مسأله باعث شد تا ترسی از دستگیری نداشته باشم.
از سعید خبر داری؟
نه. بعد از سرقت دیگر سراغ او نرفتم. یک عده‌ای در محل می‌گویند که او به خارج از کشور رفته و عده‌ای دیگر هم می‌گویند که تهران را ترک کرده است.
پشیمانی؟
خیلی. در این مدت حتی از سایه خودم هم می‌ترسیدم. یک لحظه آرامش نداشتم. مدام فکر می‌کردم که پلیس پشت سرم است و مرا بازداشت می‌کند.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.