اعترافات دامادی که با ۲۵ ضربه چاقو مادرزنش را کشت
رأی دهید
به گزارش اختصاصی خراسان، عصر بیستم آذر گذشته، نوجوان 16 ساله ای بعد از پایان امتحان در مدرسه به سوی دبستان خواهر کوچک اش حرکت کرد تا او را نیز با خود به منزل ببرد اما وقتی به خانه رسیدند هیچ کس در حیاط را نگشود. نوجوان 16 ساله که مطمئن بود مادرش در منزل حضور دارد، با تلفن او تماس گرفت ولی باز هم کسی پاسخ گوی تلفن نبود. این نوجوان با نگرانی از بالای دیوار وارد حیاط شد و در را گشود اما وقتی به داخل اتاق رسید ناگهان وحشت زده پاپس کشید. مادرش با سرو وضعی خون آلود و به طرز وحشتناکی کف اتاق افتاده بود. پسر نوجوان سراسیمه با پدرش تماس گرفت و ماجرا را توضیح داد .«رحمت» (مرد 43 ساله) که در حال مسافرکشی داخل شهر تربت جام بود به پسرش توصیه کرد که با اورژانس و دایی اش تماس بگیرد تا آن ها به کمک همسرش بیایند چرا که خودش مسافری به مقصد اردوگاه اتباع خارجی داشت و درحال حرکت به سوی اردوگاه بود!
دقایقی بعد وقتی نیروهای امدادی به محل وقوع حادثه رسیدند ، مشخص شد زن 39 ساله با وارد آمدن بیش از 25 ضربه چاقو به قتل رسیده است.
به گزارش خراسان، این گونه بود که ماموران پلیس تربت جام وارد عمل شدند و با تایید ماجرای قتل زن 39 ساله، مراتب را به دادستان تربتجام اطلاع دادند. به دستور دادستان عمومی وانقلاب تربت جام، بازپرس جواد سلیمانی تربتی (قاضی شعبه دوم دادسرا) رسیدگی به این پرونده جنایی را عهده دار شد و بدین ترتیب با حضور مقام قضایی در صحنه قتل، تحقیقات در این باره ادامه یافت. بررسی های مقدماتی نشان می داد، «عذرا- ک» در حالی توسط فرد یا افرادی به قتل رسیده که کودک 3 ساله اش کنار بخاری منزل در خواب بوده است! در تحقیقات میدانی یک جفت دستکش مردانه خون آلود نیز از پشت بام منزل محل جنایت، کشف و مشخص شد که این دستکش ها متعلق به شوهر مقتوله است اما هنوز خبری از شوهر این زن نبود تا این که «رحمت» با تاخیر طولانی به منزل آمد که همین تاخیر و دستکش های خون آلود فرضیه ارتکاب قتل توسط وی را محتمل می کرد. بنابراین، مرد 43 ساله به دستور مقام قضایی درحالی بازداشت شد که تحقیقات گسترده کارآگاهان پلیس آگاهی تربت جام برای یافتن انگیزه های این جنایت همچنان ادامه داشت. کارآگاهان که با راهنمایی های دادستان تربت جام به بررسی های میدانی خود ادامه می دادند، به سرنخ هایی رسیدند که از وقوع اختلافات شدید خانوادگی بین مقتوله و دامادش حکایت می کرد به همین دلیل و با دستور قاضی پرونده، داماد 24 ساله مقتوله نیز دستگیر و به مقر انتظامی هدایت شد. بازپرس شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب تربت جام نیز باتوجه به اسناد و مدارک محکمه پسند و همچنین وجود خون مقتوله لای دستکش ها، دو متهم این پرونده جنایی را روانه زندان کرد اما هیچ کدام از آن ها ارتکاب قتل را نپذیرفتند و مدعی بودند که بی گناه هستند!کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی بررسی های تخصصی را روی اختلافات خانوادگی داماد جوان و خانواده همسرش متمرکز کردند چرا که این موضوع انگیزه قوی تری برای ارتکاب جنایت بود.
در بررسی ها مشخص شد «حیدر- ح» (متهم 24 ساله) که پنج سال قبل با همسرش ازدواج کرده و کودک خردسالی نیز دارد به خاطر اعتیادش به مواد مخدر، با خانواده همسرش دچار اختلاف شده اما داماد جوان هربار در بازجویی ها به داستان سرایی می پرداخت و سعی می کرد موضوع را عادی جلوه دهد تا این که روز گذشته کارآگاهان پس از جمع آوری اسناد و مدارک انکارناپذیر، او را در شرایطی قرار دادند که چاره ای جز بیان حقیقت نیافت و به ناچار به قتل هولناک مادرزنش اعتراف کرد. داماد جوان گفت:مادرزنم در زندگی ما دخالت می کرد تا جایی که قصد داشت طلاق همسرم را بگیرد. من از مدت ها قبل به مصرف مواد مخدر اعتیاد داشتم و او از این موضوع بسیار نگران بود وحتی به من فرصت داد تا اعتیادم را ترک کنم! با وجود این، اختلافات به جایی رسید که تا مرز طلاق هم پیش رفتیم ولی همسرم مرا دوست داشت و نمی خواست از من جدا شود. «حیدر- ح» در ادامه اعترافاتش افزود: من نمی توانستم به خانه مادرزنم بروم، همیشه همسرم را نزدیک منزل مادرش از خودرو پیاده می کردم و خودم باز می گشتم تا این که دیگر نتوانستم این وضعیت را تحمل کنم و تصمیم به قتل او گرفتم. روز حادثه سرکوچه آن ها کشیک دادم تا این که همسر و فرزندش از خانه خارج شدند. بلافاصله به در منزل آن ها رفتم که مادرزنم در حیاط را باز کرد. به او گفتم می خواهم کمی صحبت کنم اما وقتی به داخل اتاق رفتیم من با چاقو به جانش افتادم و نمی دانم چند ضربه به نقاط مختلف پیکرش فرود آوردم ولی برای آن که از مرگش مطمئن شوم، ضرباتی هم به گلویش زدم، سپس با طرح نقشه قبلی و برای آن که ماجرای قتل را صحنه سازی کنم مقداری از لوازم را روی زمین ریختم تا چنین تصور شود که افرادی برای سرقت وارد منزل شده اما چیزی نیافته اند! سپس چشم ام به دستکش هایی افتاد که متعلق به پدرزنم بود! آن ها را برداشتم و به خون مقتوله آغشته کردم و به پشت بام انداختم! و از محل گریختم. حالا هم بسیار پشیمانم چرا که عذرا نه تنها مادرزنم بود و قصد داشت مرا از اعتیاد برهاند بلکه او زن عمویم نیز بود! گزارش خراسان حاکی است، با اعترافات صریح متهم، راز دستکش های خون آلود نیز فاش شد و این پرونده جنایی در مسیر طی مراحل دیگر قانونی قرار گرفت.