توطئه مرد فروشنده برای خانم مدیر
رأی دهید
چند روز قبل و با شکایت زن میانسالی که مدیر عامل یک شرکت خصوصی بود، پروندهای در اداره شانزدهم پلیس آگاهی پایتخت تشکیل شد.
خانم مدیر عامل در تحقیقات گفت: به غیر از آنکه مدیرعامل شرکت خصوصی هستم، با کمک چند نفر برای دختران جوان دم بخت جهیزیه تهیه میکنیم. چند باری برای تهیه جهیزیه به مغازه لوازم خانگی رفتم که مرد میانسالی به نام سهراب صاحب آن بود. همیشه به سهراب میگفتم که وسایلی را برای جهیزیه عروس به من بدهد که به روز باشد.
خانم مدیر عامل در تحقیقات گفت: به غیر از آنکه مدیرعامل شرکت خصوصی هستم، با کمک چند نفر برای دختران جوان دم بخت جهیزیه تهیه میکنیم. چند باری برای تهیه جهیزیه به مغازه لوازم خانگی رفتم که مرد میانسالی به نام سهراب صاحب آن بود. همیشه به سهراب میگفتم که وسایلی را برای جهیزیه عروس به من بدهد که به روز باشد.
او ادامه داد: حدود یک ماه قبل سهراب با من تماس گرفت و گفت اجناس جدیدی با قیمتی مناسب آورده است. او پیشنهاد داد که برای دیدن اجناس به انبارش بروم. با سهراب در محلی قرار گذاشتم و او به همراه زن جوانی به دنبالم آمدند. در راه زن جوان که فرشته نام داشت به من آبمیوه تعارف کرد اما بعد از خوردن آبمیوه از هوش رفتم. زمانی که به هوش آمدم خودم را داخل خانهای دیدم و سهراب و فرشته هم آنجا بودند.
تهدید برای انتشار فیلم
شاکی ادامه داد: زمانی که به هوش آمدم سهراب به من فیلمی نشان داد. آن موقع فهمیدم وقتی من بیهوش بودم از من فیلم غیر اخلاقی گرفته بودند. سهراب تهدید کرد که اگر آنچه میخواهد در اختیارش قرار ندهم، فیلم را در فضای مجازی منتشر میکند. من آدم آبروداری هستم و حتی نمیخواستم خانوادهام از این ماجرا با خبر شوند. به همین دلیل به خواسته او تن دادم و طبق خواسته سهراب، سه دانگ از خانهام را در شمال تهران قولنامهای به نام او کردم. یک دسته چک کامل را نیز سفید امضا کرده و چند سفته هم امضا کردم و به او دادم.زن میانسال گفت: بعد از آن، سهراب و زن جوان چشمهای مرا بستند و سوار ماشین کرده و در محل خلوتی رها کردند. از آن روز چیزی به کسی نگفتم و سهراب هم چکهای سفید امضای مرا در بازار خرج میکرد. اما چکها که تمام شد تماسهای تهدیدآمیز او دوباره شروع شد. میدانستم که اگر به او پول بدهم این اخاذی ادامه خواهد یافت.
شکایت از مرد شیاد
شاکی که بهناز نام داشت ادامه داد: بالاخره دلم را به دریا زدم و موضوع را با خواهرم بهنوش در میان گذاشتم. او هم پیشنهاد داد که دیگر به تهدیدهای او توجه نکنم. اما زمانی که قرار بود با خواهرم به دادسرا بیایم و شکایت کنیم سهراب همان فیلم را برای همسرم فرستاد و او را تهدید کرده بود که اگر به خواستهاش تن ندهیم فیلم را در فضای مجازی منتشر میکند. همسرم با دیدن فیلم به سراغم آمد و زمانی که ماجرا را فهمید او هم مرا تشویق کرد که از سهراب و همدستش شکایت کنیم.
دستگیری در محل قرار
به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران بررسیها برای دستگیری سهراب و فرشته ادامه یافت. اما زمانی که مأموران به مغازه سهراب رفتند، مشخص شد که مرد میانسال مغازه را تخلیه کرده و صاحب مغازه آن را به شخص دیگری اجاره داده است.
در ادامه تحقیقات خواهر مدیر عامل به شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران رفت و او هم از سهراب شکایت کرد. او گفت: دیروز سهراب با من تماس گرفت و گفت میداند که خواهرم از او شکایت کرده است. او به من گفت خواهرم را راضی کنم تا از شکایتش صرفنظر کند در غیر این صورت همان بلایی که سر خواهرم آورده سر من میآورد.با شکایت زن جوان، مأموران پلیس آموزشهای لازم را به بهنوش داده و زن جوان با سهراب قرار ساختگی گذاشت.
زمانی که بهنوش به محل قرار رفت، مأموران به صورت نامحسوس محل را زیر نظر گرفته و بدین ترتیب سهراب و همدستش بازداشت شدند.سهراب در تحقیقات اولیه منکر ماجرا شد و گفت: خانم مدیر عامل دروغ گفته است. فیلمی هم که برای شوهر او ارسال شده من نفرستادم. چکها و سه دانگ ملکی هم که از سوی شاکی به نام من شده به خاطر مراودههای مالی بوده است که باهم داشتیم. خانم مدیر عامل با گران شدن ملک، از معاملهای که کرده بود پشیمان شده و چنین سناریویی را مطرح کرده است.فرشته نیز منکر ماجرا شد و مدعی بود که در این ماجرا نقشی نداشته و مدتی است که به خاطر اختلافاتی که با سهراب داشته به دوستیشان پایان داده است.
به دستور بازپرس جنایی فروشنده لوازم خانگی و همدستش بازداشت شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.