سارق قرص های مخدر دار در بازسازی صحنه قتل اعتراف هولناکی کرد

با افشای ماجرای سرقت داروهای مخدردار از یک رستوران، راز قتل نگهبان کاروان سرای قدیمی در مشهد  فاش شد.
 
ماجرای این معمای جنایی صبح روز نهم آبان گذشته زمانی کلید خورد که یکی از کارگران انبار ضایعاتی در کاروان سرای قدیمی را در منطقه پنجراه مشهد به صدا درآورد.
 

در این هنگام «کرامت» شاگرد سرکش یکی از جمع کنندگان ضایعات در حالی که تشکی را زیر بغل گرفته بود، در کاروان سرا را گشود. این مرد معتاد که از مدتی قبل با صاحبکارش به اختلاف خورده بود و به همین دلیل نزد پیرمرد نگهبان کار می‌کرد، در پاسخ به سوال کارگر انبار ضایعاتی که پرسید: «علی- م» (پیرمرد ۸۱ ساله نگهبان) کجاست؟ گفت: «داخل خوابیده است!» و با گفتن این جمله از در کاروان سرای قدیمی خارج شد و رفت!

 
کارگر انبار در جست و جوی نگهبان به داخل اتاق رفت، اما با صحنه وحشتناکی روبه رو شد. پیرمرد نگهبان در حالی که یک رشته روسری به دور گردنش پیچانده شده بود، به قتل رسیده بود!
 
بدین ترتیب با گزارش ماجرا به پلیس ۱۱۰، نیرو‌های انتظامی به محدوده پنجراه مشهد عزیمت کردند، جایی که مسافرخانه‌ای در طبقه بالای کاروان سرا به چشم می‌خورد و خودرو‌های مسافران نیز در محوطه بزرگ این کاروان سرا پارک شده بود. آنان با تایید خبر قتل پیرمرد، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع دادند و این گونه با حضور قاضی کاظم میرزایی و کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی در محل وقوع حادثه، تحقیقات در حالی آغاز شد که سرنخ‌های این معمای جنایی به سوی مرد معتاد کارتن خواب (کرامت) کشیده شد. بنابراین گزارش، با توجه به ادله و شواهد موجود و انجام تحقیقات میدانی، قاضی میرزایی دستور دستگیری معتاد ۴۲ ساله را صادر کرد و بدین ترتیب  کار آگاهان پلیس در کمتر از یک ساعت موفق شدند این مرد کارتن خواب را با مو‌های بلند و ژولیده در ابتدای خیابان سرخس شناسایی و دستگیر کنند. اما این مرد که در  مقابل قاضی ویژه قتل عمد قرار گرفته بود، در حالی ارتکاب قتل را انکار کرد که در پاسخ به سوالات مقام قضایی دچار تناقض گویی‌های آشکاری شده بود! او در اظهارات خود گفت: من تا پاسی از شب در انبار ضایعاتی بودم. بعد از آن رفتم و صبح زمانی که بازگشتم دیدم چند نفر از ضایعات فروشان پشت در مانده اند! یکی از کارگران در را باز کرد که من داخل رفتم و با برداشتن تشک هایم بیرون آمدم! و ... قاضی میرزایی که با توجه به تجربه اش در رسیدگی به پرونده های جنایی، این متهم 42 ساله را سرنخ کلاف پیچیده این جنایت می دانست با صدور قرار قانونی وی را در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار داد تا بررسی‌های بیشتری درباره ادعا‌های وی صورت گیرد.
 
اگرچه معتاد کارتن خواب، روزهای زیادی را پشت میله‌های بازداشتگاه گذراند ولی هر بار داستان‌های ساختگی را در بازجویی ها سرهم می کرد تا این پرونده همچنان معمایی حل نشده باقی بماند. از سوی دیگر ب تحقیقات کارآگاهان اداره جنایی وارد موضوعات  گذشته نوراحمد معروف به «کرامت» شد تا این که در لابه‌لای بررسی ها، سرنخ هایی از سرقت مقداری داروی متادون و ترامادول به دست آمد که از یک رستوران در منطقه پنجراه مشهد سرقت شده بود و بدین ترتیب یکی از سرنخ های کلاف پیچیده این جنایت درحالی به دست فروش داروهای غیرمجاز رسید که او به خاطر مخفی کردن داروهایش در رستوران، ارتباطی هم با کرامت داشت بنابراین مقدمات بازسازی صحنه قتل بار دیگر  فراهم شد و «کرامت»  دوباره توسط کارآگاهانبه کاروان سرای قدیمی (محل قتل) هدایت شد. در آغاز بازسازی صحنه مرد کارتن خواب با دستور مقام قضایی مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت.
 
اگرچه باز هم متهم 42 ساله تلاش کرد سناریویی مستحکم برای فرار از مجازات بازگو کند اما وقتی در برابر شواهد و دلایل مستند و انکار ناپذیری قرار گرفت ، روی زمین نشست و سرش را میان دو دستش گرفت، لب به اعتراف گشود و گفت: من به همراه عیدمحمد و یک زن، در کار نظافت رستوران فعالیت می کردم تا این که یک روز قبل از وقوع جنایت، درحالی که مشغول نظافت بودم، مقداری داروی مخدر دار(متادون و ترامادول و ...) را دیدم که دست فروش محله در رستوران مخفی کرده بود (او برای فرار از دستگیری توسط پلیس، داروهای غیرمجاز را در رستوران پنهان می کرد)
 
یک لحظه وسوسه شدم و طوری که دیگران متوجه نشوند قرص ها را به سرقت بردم اما آن دست فروش همان روز متوجه شد که من به قرص هایش دستبرد زده ام! چون می دانست من از دوستان عید محمد هستم که شاگرد پیرمرد نگهبان است، نزد علی (نگهبان) رفته و او را تهدید کرده بود که اگر قرص هایش را بازنگردانم باید او (نگهبان) و زن کارگر رستوران به طور مساوی مبلغ 5 میلیون تومان خسارت بدهند.
 
متهم این پرونده جنایی افزود: به همین دلیل علی به دنبال من می گشت چون می دانست با عید محمد که در اتاق دیگر کاروان سرا سکونت دارد، دوست هستم! آن شب عید محمد که در جریان موضوع قرار گرفته بود به طور پنهانی مرا به اتاقش برد و ماجرا را توضیح داد سپس از من خواست شبانه از کاروان سرا بروم چون اگر علی مرا ببیند ممکن است پای پلیس به میان بیاید! من آن شب از اتاق عیدمحمد بیرون آمدم ولی از کاروان سرا بیرون نرفتم و داخل یک بشکه قیر ضایعاتی پنهان شدم. نیمه های شب بود که دیدم پیرمرد 81 ساله (علی) از اتاقش بیرون آمد. حدود ساعت 12-11 شب بود که با او در محوطه کاروان سرا درگیر شدم و در اثنای این کشمکش ناگهان روسری را که همیشه برای بستن موهای بلندم استفاده می کردم، دور دستم پیچیدم و او را خفه کردم. بعد از آن پیکر بی جان نگهبان را کشان کشان تا اتاقش بردم و همان جا رها کردم اما باز هم از کاروان سرا بیرون نرفتم و در گوشه دیگری پنهان شدم تا این که صبح روز بعد وقتی یکی از کارگران ضایعاتی در کاروان سرا را به صدا درآورد ، من با تشکی که زیربغل داشتم از کاروان سرا خارج شدم و ساعتی بعد هم پلیس مرا دستگیر کرد غافل از این که روسری دورگردن نگهبان مانده بود!
 
این گونه بود که از این پرونده جنایی در بازسازی صحنه قتل رازگشایی شد و معتاد 42 ساله به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۴
hamid swed - مالمو، سوئد
چقدر هم همه این چیزها در مشهد مقدس اتفاق میافته!!!!!!؟؟؟؟؟ همش به خاطر قداست این مردیکه کریح منظره!!!!!
‌چهارشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۴:۱۶
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.