گذشته تلخ یک کودک بهزیستی

مگر یک زن 19 ساله تا چه حد می تواند ناراحتی های روحی و ضربات مشت و لگد را تحمل کند؟ دیگر از این شرایط سخت زندگی خسته شده ام و حاضر نیستم به این زندگی مشترک ادامه بدهم چرا که همسرم از گذشته تلخ من خبر داشت اما باز هم ...
زن 19 ساله که هاله ای از غم چهره اش را پوشانده بود با بیان این که کتک کاری های همسرم دوباره منجر به سقط جنینم شده است به تشریح ماجرای زندگی پرفراز و نشیب خود پرداخت و به کارشناس اجتماعی کلانتری سپاد مشهد گفت: 18 سال قبل در حالی که نوزاد شیرخواره ای بودم پدرم به جرم مواد مخدر دستگیر و روانه زندان شد. آن زمان مادرم به تنهایی سرپرستی من و دو خواهرم را به عهده گرفت ولی هر چه تلاش می کرد از عهده خرج و مخارج زندگی برنمی آمد. به طوری که طبق گفته خواهرانم سرپرستی از ما برایش خیلی سخت شده بود به همین خاطر مجبور شد من و خواهرانم را به بهزیستی بسپارد. آن زمان من که حدود یک ساله بودم به شیرخوارگاه سپرده شدم و خواهرانم نیز در یکی از مراکز بهزیستی به زندگی خود ادامه دادند. بعد از این ماجرا بود که مادرم با یک قاچاقچی مواد مخدر ازدواج کرد و پدرم نیز بعد از آزادی از زندان دوباره به مصرف مواد مخدر روی آورد تا این که بر اثر بیماری و سوء مصرف مواد مخدر جان سپرد. سال ها می گذشت و من در پرورشگاه بزرگ می شدم در حالی که مادرم به همراه همسرش و به جرم مواد مخدر دستگیر و زندانی شده بودند. با این حال هیچ اطلاعی از وضعیت و شرایط خواهرانم نداشتم. در همین روزها بود که با زنی در مرکز بهزیستی آشنا شدم. او زن مهربانی بود که به مرکز بهزیستی رفت و آمد می کرد و در دل من جای گرفته بود. آن زمان 14 سال بیشتر نداشتم و به خاطر زیبایی ظاهری مورد توجه قرار می گرفتم تا این که روزی آن زن مرا برای پسرش خواستگاری کرد. من هم که از همان دوران کودکی آرزوی داشتن خانواده ای را در سر می پروراندم بلافاصله به او پاسخ مثبت دادم و برای رهایی از تنهایی با جوانی ازدواج کردم که چهره مطلوبی نداشت ولی از آن جا که زیبایی مرد اصلا برایم مهم نبود در حالی پای سفره عقد با قباد نشستم که دوست داشتم همسرم از سیرت خوبی برخوردار باشد و زندگی آرام و بدون دغدغه ای را در کنارش تجربه کنم ولی قباد خیلی زود آن روی چهره اش را نشانم داد و تازه فهمیدم که برای ازدواج با او عجله کرده ام. او از همان روزهای آغازین زندگی مشترک و به خاطر طرز فکرهای غلطی که از یک دختر پرورشگاهی داشت، در منزل را به رویم قفل می کرد و اجازه نمی داد حتی برای خرید شارژ تلفن بیرون بروم. این در حالی بود که من به تازگی خواهرانم را پیدا کرده بودم و دوست داشتم با آن ها به صورت تلفنی در ارتباط باشم ولی همسرم به خاطر سوءظن و بدبینی هایش روزگارم را سیاه کرده بود و مدام با بهانه ای واهی مرا زیر مشت و لگد می گرفت تا جایی که به دلیل همین کتک کاری ها دو بار سقط جنین کردم. او برخلاف من دوست نداشت خبر بارداری ام را بشنود. خوب به خاطر دارم که وقتی برای دومین بار باردار شدم از فرط خوشحالی به محل کارش تلفن کردم تا خبر خوش پدرشدنش را بدهم اما او با تهمت ها و توهین های زشت مرا خوار و ذلیل شمرد و از آن سوی خط فریاد زد باید آزمایش ژنتیک مشخص کند که او فرزند من است یا نه!من که انتظار شنیدن این حرف ها را نداشتم حیرت زده گوشی تلفن را قطع کردم و به بدبختی خودم گریستم اگرچه با کتک کاری های قباد آن جنین را سقط کردم ولی تصمیم گرفتم دیگر باردار نشوم. حالا هم با گذشت پنج سال از این ازدواج دیگر نمی توانم تهمت ها و تحقیرهایش را تحمل کنم و تصمیم به طلاق گرفته ام اما نمی دانم او که از گذشته من به طور کامل اطلاع داشت چرا ...
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • بازدید دختر و داماد پزشکیان از فروشگاه «تاربیا» در قزاقستان در طی سفر رسمی مسعود پزشکیان به این کشور
  • رحیم پور ازغدی: در پیاده روی اربعین من پسر ماندلا و پسر چگوارا را دیدم که برای زیارت حسین آمده بودند
  • حسین مرعشی در مورد به خیابان آمدن «مردم گرسنه» در پی بحران مواد غذایی هشدار داد
  • «قهرمان حقیقی» حمله سیدنی؛ «احمد الاحمد» مهاجم را با دست خالی متوقف کرد
  • از دنیای ورزش تا بازیگری؛ کریستیانو رونالدو ممکن است در «سریع و خشن ۱۱» در کنار وین دیزل ظاهر شود
  • بانگی که از خراسان برخاست؛ این است شعار ملی، رضا رضا پهلوی
  • ترس حکومت از تبریز؛ بازی تراکتور و پرسپولیس در ورزشگاه ۳هزار نفری
  • ابراز نگرانی بقایی از احتمال عدم صدور ویزا برای اعضای تیم فوتبال ایران در جام جهانی آمریکا
  • خشم اسرائیل از استرالیا؛ «هشدارهای موساد درباره ایران نادیده گرفته شد»
  • رد پای تهران در «حمله خونین سیدنی»؛ مقام اسرائیلی: منشأ حمله مرگبار به یهودیان، ایران است
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +200شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +149شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +137حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +125نماینده ویژه آمریکا: فقط پادشاهی در خاورمیانه کار می کند
  • +124اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +108شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • +106تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم