پناهندگی؛ آقای سفیر ایران در انگلیس و تقصیری که از گردنش باز کرد
رأی دهید
حمید بعیدینژاد، سفیر ایران در انگلیس و همچنین عضو تیم مذاکرهکنندگان هستهای ایران در مجامع بینالمللی به تازگی در صفحه اینستاگرام، کانال تلگرامی و توییتر خود درباره موج پناهجویی ایرانیها از مسیر قاچاق انسان سخن گفته است. او با نادیده گرفتن دلایل مهاجرت ایرانیها خصوصا از مسیر غیرقانونی و چشم بستن بر آسیبهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داخل ایران، موج خروج ایرانیها را به فریب خوردن از سوی قاچاقچیان بینالمللی انسان تقلیل داده است. در حالیکه او میتواند با نگاهی گذرا به آسیبهایی که جامعه ایران با آن دست و پنجه نرم میکند، دلایل این موج را در سیاستهای جمهوری اسلامی بیابد.
از طرف دیگر او گفته است که در دو سال گذشته ۲۶۰ ایرانی که غیرقانونی به انگلیس رسیدهاند، با مراجعه به سفارت ایران در لندن به ایران بازگشتهاند. میتوان از آقای سفیر پرسید که آیا میداند در مقابل این تعداد که خودخواسته دیپورت شدهاند، چند نفر به اروپای غربی رسیدهاند؟ چند نفر همچنان در مسیر هستند؟ چند نفر در داخل ایران به فکر خارج شدن افتادهاند؟ در هشت ماه گذشته مسیر قاچاق انسان را پیمودهام. فرانسه و اتریش، آلمان، یونان و جزیرههایش و ترکیه. تا نزدیکی مرز ایران رفتهام و با مسافرانی که تازه قدم به خاک ترکیه گذاشتهاند همکلام شدهام. از خطرات راه پرسیدهام، از مسیر قاچاق انسان و آنها همگی بیدریغ، قصههایشان را برایم گفتهاند. شمار مهاجران و پناهجویان ایرانی از حد تصور آقای سفیر مسلما خارج است.
بعیدینژاد در توضیحات اظهارات خود اشاره کرده است که مهاجرت قانونی به دلایل اقتصادی و اجتماعی محدود شده است. و این مساله را دلیل «سودجویی» قاچاقچیان انسان دانسته است. و ادامه داده است: «برخلاف آنچه تصور میشود، در ایران مهاجرین غیرقانونی از جوانان و خانوادههای متوسط و بالا هستند که تخصص و تحصیلات بالایی ندارند و برای رسیدن به شرایط بهتر که زاییده نوع تمایلات اجتماعی و روحی آنها برای زندگی در غرب میباشد به مهاجرتهای غیرقانونی دست میزنند.» او همچنین نوشته است: «بسیاری از آنان [مهاجران غیرقانونی] برای فرار و فراموشی این شرایط به اعتیاد و بیمبالاتی روی میآورند.» آقای سفیر، در مقابل به طبقات سختگوش اشاره کرده است که از راه ادامه تحصیل یا کسب تخصص پیشرفت کردهاند و در زندگیشان موفقاند.
در واقع آقای سفیر، بدون داشتن اطلاعات کافی قضاوت کرده است که جدای از آن قاچاقچی بینالمللی که تبلیغات میکند، ضعیفترین عنصر قاچاق انسان یعنی مهاجر و پناهجو به خاطر سختکوش نبودن به موفقیت نرسیده است و ترک وطن کرده اما در خیابانهای اروپا آواره شده است. در نهایت هم آیه یاس خوانده است که در غرب برای اشتغال باید جنگید و رقابت بالاست. او البته به صراحت نگفته است که بگذارید مهاجرت ایرانیها به همان فرار مغزها محدود شود. چون دیگر فقط تحصیلکردهها نیستند که از ایران خارج میشوند. در مسیر قاچاق انسان با هر قشر جامعه میتوانید برخورد داشته باشید.
به پناهجویان اجتماعی اشارهای کنم. در این مسیر زنان بسیاری دیدم که به دلیل خشونت خانگی، به تنهایی قدم در این مسیر گذاشتهاند یا دست فرزندشان را گرفتهاند و آوارگی به جان خریدهاند. آقای سفیر به خوبی میداند که خشونت خانگی در ایران جرم نیست. برای همین زنان خشونتدیده به دلیل آنکه خانواده همچنان در ایران حوزه خصوصی به حساب میآید، در زندگی شخصیشان زندانی شدهاند و شکنجه میشوند و راه به هیچ دادگاهی ندارند. آقای سفیر به خوبی از شرایط طلاق برای زنان باخبر است که چقدر سختی باید بکشند تا بتوانند به دادگاههای جمهوری اسلامی ثابت کنند امنیت جانیشان در زندگی با همسرشان میتواند مورد خطر قرار گیرد.
به پناهجویان دگرباش جنسی بپردازم. گروه اجتماعی که در ایران جایگاهی ندارد و حتی مسوولان جمهوری اسلامی منکر وجودشان میشوند. گروهی که به خاطر خواهش جنسیشان با مجازاتهای حبس و حتی مرگ روبهرو هستند. آنها حاضر شدهاند در مسیر قاچاق قرار گیرند یا در ترکیه ساکن شوند و تحقیرهای اجتماعی را به جان بخرند اما پا به ایران نگذارند. روایتهای دردناک این گروه اجتماعی به خاطر قوانین ضدانسانی مذهبی داخل ایران، چنان تکاندهنده است که احتمالا از تحمل آقای سفیر خارج است.
از کودکان بگویم که در این مسیر قاچاق دست در دست مادر، پدر یا هر دو نهادهاند و خشونت را نه فقط به چشم میبینند بلکه زندگیاش میکنند. تمام آن خشونتی که همین مسیر قاچاق انسان برایشان به دنبال دارد. چه بسیار کودکانی که قصه سفر قاچاقیشان را با هیجان یا تلخی برایم روایت کردند. از مرگ همسفرانشان گفتهاند، گذراندن ساعتها در صندوق عقب ماشین، عبور از کوه و دره در برف و سرما، کتک خوردن از سوی قاچاقچی و چه بسا خشونتهایی که مادر و پدر خسته از مسیر به آنها اعمال کردهاند. پریناز دختری هفت ساله است که به همراه مادرش در یونان در خانه قاچاقبر زندگی میکند. وقتی از او پرسیدم میخواهد به ایران برگردد، گفت که نه، اما دلش میخواهد به ترکیه برگردد و به مدرسه برود.
از نوکیشان مذهبی میتوان یاد کرد. زنان و مردانی که به خاطر تغییر مذهب راهی این سفر شدهاند. وقتی در جمهوری اسلامی رفتن از دین اسلام به دینی دیگر «مرتد» خوانده میشود و خطر اعدام دارد و چه بسیار نوکیشانی که به زندان افتادند، چرا باید در ایران بمانند؟ از بهاییان بگویم. انسانهایی که آنها هم به خاطر مذهبی که دارند در ایران از حقوق خود محروم شدهاند و به دستور رهبران جمهوری اسلامی باید از پیشرفتشان جلوگیری شود. آقای سفیر آیا از خودش میپرسد که این خیل مهاجران از قشرهای مختلف چه جایگاهی در کشور خود دارند؟
از هنرمندان بگویم. آنهایی که به دنبال موسیقی بودهاند اما به دلیل ممنوعیتهای اسلامی در ایران و مواجه با ممیزی و سانسور، شکسته شدن سازهایشان و روی آوردن به خودسانسوری، تصمیم به ترک وطن گرفتهاند. پدرام صفری که مقابل کمپی در صربستان یخ بست، یکی از همین جوانان بود که رویای موسیقی داشت. به بازیگران هم میتوان پرداخت. چه آنهایی که به ترکیه رفتهاند و با شبکههای به اصطلاح جمهوری اسلامی «معاند» همکاری میکنند و چه آنهایی که در یونان هستند. چه همانهایی که به مقصد رسیدهاند و سعی دارند خود را از نو بازتعریف کنند. وقتی در مملکت خودشان سانسور و خودسانسوری بیداد میکند، چرا رویای آزادی در سر نپرورانند؟
به پناهجویان اقتصادی برسیم. همانهایی که با داشتن تحصیلات عالیه یا بدون آن، روی به تجارت آورده بودند اما نبود ثبات اقتصادی در ایران، رانتهای اقتصادی، تحریمهایی که اقتصاد ایران را به گل نشانده، همه و همه باعث ورشکستیشان شده و آنها را به ترک وطن رسانده است. شاید برای آقای سفیر جالب باشد که قصه زنی را بداند در یونان که همسرش ورشکسته شد، پسرش در مدرسه بارها به خاطر درس نخواندن مورد تنبیه بدنی قرار گرفت و حالا در آتن، در خانه قاچاقبر به سر میبرد تا شاید فرزندش آیندهای جدای از آنچه پدرش بر سرش آمد، نصیبش شود.
مسلم است که در این موج پناهجویان که از هر قشر و طبقهای در آن میتوان یافت، عدهای خلافکار هم وجود دارد. خلافکارانی که البته زندانهای ایران را از سر گذراندهاند. آیا آقای سفیر میداند پسری ۲۵ ساله بعد از یک سال و نیم به فرانسه رسیده است، پناهجوست و خود را خلافکار معرفی میکند چون نوشیدن مشروبات الکلی در ایران ممنوع است؟ آیا آقای سفیر میداند که بر هر دو دست این پسر جای دستبندهای بازداشتگاه مانده است؟ آیا میداند که این پسر پیراهنش را که بالا زد، جای شلاقها همچنان بر بدنش است؟ با «سجاد» در فروشگاه قدم میزدم که جلوی بار مشروب رسیدیم. گفت: «در ایران میگفتند مشروب میخورید و خلاف میکنید. ما را به زندان میانداختند. اما الان من اینجا آرامش دارم، مشروب میخورم و هیچ درگیری هم ندارم.»
در میان این پناهجویان کولبران مرزی هم هستند، گروهی از پرداخت مهریه فرار کردهاند، پیمانکارانی هم هستند که با سپاه مشغول به کار بودند اما پولشان خورده شد و خودشان تهدید شدند که به زندان میافتند، در این میان کودکان کار هم هستند، پسری که ۱۰ سال از زندگیاش را کودک کار بود و پدرش او را فروخته بود.
حالا به خطرات سفر قاچاقی اشاره کنم. پیادهرویهای طولانی در سرما و گرما، عبور از مسیرهای کوه و کوهپایه و شیبهایی که یک لغزش میتواند به مرگ انسانها بیانجامد، سفرهای دریایی در قایقهای ناایمن و مواجه شدن با مرگ، روزها و شبها تشنه و گرسنه در مسیر ماندن، خطرهایی مثل گروگان گرفته شدن مهاجران توسط قاچاقبران، تحمل تحقیر، توهین و ضرب و شتم از سوی قاچاقبران و پلیسهای مرزی، نداشتن حداقل امکانات بهداشتی و درمانی در کمپها و در نهایت تجاوزها و آزارهای جنسی خصوصا علیه زنان و گروههای دگرباش جنسی تنها یادآوری بخشی از خطراتی است که پناهجویان به جان میخرند تا صرفا در ایران زندگی نکنند.
این مهاجران و پناهجویان با هر پروندهای که برای پناهجویی ارایه میدهند، جان خود را به خطر میاندازند تا صرفا زیر حکومت جمهوری اسلامی نباشند و از آزادیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برخوردار شوند. زندگی هر روزه آنها در رویای رسیدن به مقصد خلاصه میشود. جان و مالشان را که آقای سفیر به آن اشاره میکند در اختیار قاچاقبر قرار میدهند تا بلکه در میان این همه آسیب و مصیبت، او بتواند آنها را به رویایشان برساند. چه بسیار پناهجویانی که در این مسیر برایم روایت کردند: «وقتی به دست قاچاقبر میافتی دیگر اختیاری از خود نداری.»
حالا آقای سفیر که رایزنیهای هستهای را ادامه میدهد و زمانی نماینده ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بوده است، بدون در نظر گرفتن آنچه باعث خروج ایرانیها از خاکشان میشود، حکم میدهد که خیال این افراد راحت باشد در این مشکلی ندارند، بیایند و برگردند. البته که گروهی طاقت میبرند و به ایران برمیگردند. اما در مقابل شمار بالایی از انسانها مرگ به جان میخرند تا از آزادیهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برخوردار باشند که در کشور خودشان از آن محروم ماندهاند. آقای سفیر به راحتی شانه از بار مسوولیت جمهوری اسلامی خالی میکند اما شاید یادش رفته است که ماموران مرزی ایران دستور شلیک مستقیم به مسافران مرزی دارند. چه بسیار کودکان، زنان و مردان برایم روایت کردند که در مسیر عبور از مرزهای ایران با جنازه مواجه شدهاند یا آنقدر دویدهاند تا از گلولههای ماموران مرزی جان سالم به در برند.
شاید آقای سفیر که حقوق بشر احتمالا اسلامی را برای سازمان ملل متحد هجی میکرده است، باید از خود و دیگر مسوولان جمهوری اسلامی بپرسد که مسوول موج پناهجویان ایرانی که دل از پیشرفت در خاک خودشان کندهاند چه کسی است؟ مسوول مرگ پدرام کیست؟ مسوولیت مرگ مهاجران در مرزهای ایران برعهده چه کسی است؟ آیا در این مسیر پرخطر قاچاق انسان، صرفا قاچاقبر مقصر خشونتهایی است که پناهجویان در مسیر با آن مواجه میشوند؟ پیش از آن بر این پناهجویان در کشور خودشان چه گذشته است؟
دیدگاه خوانندگان
۷۴
Roma55 - لانسینگ، انگلستان
آقای سفیر که با پول ایرانیها در لندن خودت و خانوادت دارای زندگی مرفه هستی اگر سفیر نبودی شما هم یکی از یکی همین مهاجرین بودی که سعی میکردی فرار کنی!! چه قضاوت نا بخردانه ای داری !!!
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۳
۵۱
جناب سروان - مونرآل، کانادا
ایدا قجر ملعون زیاد زور نزن شیرت خشک میشه هاهاها لازم نکرده دایه مهربونتر از مادر بشی هرکی خربزه میخوره پای لرزشم باید بشینه قاچاقی رفتی گرگ هم میزنه لت وپارت میکنه اواره کوه و جنگل میشی فقط مثل پیرزنا نک و ناله نکن کسی رو نفرین نکن تو بفکر بیشتر خونده شدن مطلبت و لایک خوردن هستی نه بفکر اون اواره ها اونا خودشون مسول کار خودشونن تو بلندگوی کسی نباش پیره زن عجوزه هاهاها
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۶
۵۱
جناب سروان - مونرآل، کانادا
ایدا قجر ملعون زیاد زور نزن شیرت خشک میشه هاهاها لازم نکرده دایه مهربونتر از مادر بشی هرکی خربزه میخوره پای لرزشم باید بشینه قاچاقی رفتی گرگ هم میزنه لت وپارت میکنه اواره کوه و جنگل میشی فقط مثل پیرزنا نک و ناله نکن کسی رو نفرین نکن تو بفکر بیشتر خونده شدن مطلبت و لایک خوردن هستی نه بفکر اون اواره ها اونا خودشون مسول کار خودشونن تو بلندگوی کسی نباش پیره زن عجوزه هاهاها
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۶
۷۴
Roma55 - لانسینگ، انگلستان
آقای سفیر که با پول ایرانیها در لندن خودت و خانوادت دارای زندگی مرفه هستی اگر سفیر نبودی شما هم یکی از یکی همین مهاجرین بودی که سعی میکردی فرار کنی!! چه قضاوت نا بخردانه ای داری !!!
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۳
۷۴
Roma55 - لانسینگ، انگلستان
آقای سفیر که با پول ایرانیها در لندن خودت و خانوادت دارای زندگی مرفه هستی اگر سفیر نبودی شما هم یکی از یکی همین مهاجرین بودی که سعی میکردی فرار کنی!! چه قضاوت نا بخردانه ای داری !!!
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۳
۵۱
جناب سروان - مونرآل، کانادا
ایدا قجر ملعون زیاد زور نزن شیرت خشک میشه هاهاها لازم نکرده دایه مهربونتر از مادر بشی هرکی خربزه میخوره پای لرزشم باید بشینه قاچاقی رفتی گرگ هم میزنه لت وپارت میکنه اواره کوه و جنگل میشی فقط مثل پیرزنا نک و ناله نکن کسی رو نفرین نکن تو بفکر بیشتر خونده شدن مطلبت و لایک خوردن هستی نه بفکر اون اواره ها اونا خودشون مسول کار خودشونن تو بلندگوی کسی نباش پیره زن عجوزه هاهاها
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۶
۷۴
Roma55 - لانسینگ، انگلستان
آقای سفیر که با پول ایرانیها در لندن خودت و خانوادت دارای زندگی مرفه هستی اگر سفیر نبودی شما هم یکی از یکی همین مهاجرین بودی که سعی میکردی فرار کنی!! چه قضاوت نا بخردانه ای داری !!!
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۳
۵۱
جناب سروان - مونرآل، کانادا
ایدا قجر ملعون زیاد زور نزن شیرت خشک میشه هاهاها لازم نکرده دایه مهربونتر از مادر بشی هرکی خربزه میخوره پای لرزشم باید بشینه قاچاقی رفتی گرگ هم میزنه لت وپارت میکنه اواره کوه و جنگل میشی فقط مثل پیرزنا نک و ناله نکن کسی رو نفرین نکن تو بفکر بیشتر خونده شدن مطلبت و لایک خوردن هستی نه بفکر اون اواره ها اونا خودشون مسول کار خودشونن تو بلندگوی کسی نباش پیره زن عجوزه هاهاها
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۶
۵۱
جناب سروان - مونرآل، کانادا
ایدا قجر ملعون زیاد زور نزن شیرت خشک میشه هاهاها لازم نکرده دایه مهربونتر از مادر بشی هرکی خربزه میخوره پای لرزشم باید بشینه قاچاقی رفتی گرگ هم میزنه لت وپارت میکنه اواره کوه و جنگل میشی فقط مثل پیرزنا نک و ناله نکن کسی رو نفرین نکن تو بفکر بیشتر خونده شدن مطلبت و لایک خوردن هستی نه بفکر اون اواره ها اونا خودشون مسول کار خودشونن تو بلندگوی کسی نباش پیره زن عجوزه هاهاها
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۶
۷۴
Roma55 - لانسینگ، انگلستان
آقای سفیر که با پول ایرانیها در لندن خودت و خانوادت دارای زندگی مرفه هستی اگر سفیر نبودی شما هم یکی از یکی همین مهاجرین بودی که سعی میکردی فرار کنی!! چه قضاوت نا بخردانه ای داری !!!
یکشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۷ - ۲۰:۵۳