چالشهای زنان مطلقه در افغانستان؛ 'طلاق گرفتهام ولی روسپی نیستم'
رأی دهید
ستاره (نام مستعار) میگوید: "بعد از طلاق برخورد خانواده، دوستان و حتی همسایهها نسبت به من تغییر کرد. تصور بیشتر اطرافیانم این بود حالا که طلاق گرفتهام، ممکن است دست به هر کاری بزنم. حتا برقراری روابط نامشروع."
او پنج سال پیش طلاق گرفت. ستاره یک دختر ده ساله دارد و دور از خانواده به تنهایی در کابل پایتخت زندگی میکند. زمانی که دخترش هشت ماهه بود، شوهرش او را ترک کرد و به یکی از کشورهای اروپایی رفت. ستاره متوجه شد که شوهرش در خارج ازدواج کرده است. حالا ستاره مانده بود و یک کودک خردسال روی دستاش. این زمان بود که او درخواست طلاق داد.
ستاره بدون پشتیبانی خانواده طلاق گرفت. اقدامی که به گفته او طعم زندگی را برای همیشه در کامش تلخ کرده است.
او میگوید: "زمانی که یک مرد متوجه میشود که مطلقه هستم، سعی میکند فورا رابطه برقرار کند. پیشنهاد دوستی و ارتباط نامشروع همیشه در مقابل یک زن مطلقه قرار دارد. همه فکر میکنند همین که طلاق گرفتی حاضری به هر کاری تن بدهی."
طلاق؛ راهی برای فرار از خشونت
شبنم سیمیا، دادستان در کابل میگوید که بالا رفتن آمار درخواست طلاق از سوی زنان در افغانستان با افزایش آگاهی زنان از حقوق شان مرتبط است. به گفته او در گذشته طلاق یک تابو و ننگ برای خانوادهها بود، اما حالا وضعیت در کلانشهرها تغییر کرده، هرچند در ولایتهای دوردست هنوز طلاق یک تابو تلقی میشود.
او میگوید زنان در افغانستان در تلاش دگرگون کردن شرایط خود هستند که این نباید موضوع نگران کنندهای برای دیگران باشد.
درخواست طلاق؛ روندی زمانبر و پرچالش
همهساله شمار زیادی از زنان برای رهایی از مشکلات زندگی مشترک، طلاق میگیرند اما درخواست طلاق از سوی زن(تفریق) روندی طولانی و پر چالش است.
ناهید (نام مستعار) به تازگی درخواست طلاق داده و حالا در یکی از خانههای امن کابل زندگی میکند. او میگوید دو سال زندگی خوبی را با همسرش داشت اما بعد از آن زندگی مشترکش به یکباره تغییر کرد.
ناهید مدعی است: "خانواده همسرم خانوادهای عیاش بودند و بعد از ازدواج دخترشان، مرا وادار میکردند به جای او تنفروشی کنم، کاری که من از آن سر باز زدم."
او میگوید بعد از این ماجرا به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق داده اما شوهرش او را به فرار از خانه متهم کرده، ادعایی که از سوی دادگاه پذیرفته نشده است.
ناهید میگوید: "شوهرم راضی نمیشد تا مرا طلاق بدهد. من از مهرم گذشتم تا او راضی شود اما این کار هم فایدهای نداشت."
نجیبه (نام مستعار) دو سال است که درخواست طلاق داده و یک سال دیگر هم باید منتظر بماند تا بتواند به صورت غیابی از همسرش طلاق بگیرد. او میگوید "شوهرش یک قاتل است" و به دلیل میراثی که برای او از سوی پدرش باقی مانده، نمیخواهد او را طلاق دهد.
شبنم سیمیا، دادستان میگوید: "چالشهای بسیاری در برابر زنان متقاضی طلاق وجود دارد که یکی از آنها مشکلات مالی است. از آنجایی که روند طلاق طولانی و هزینه بردار است و اغلب زنانی هم که خواهان طلاق هستند از اقشار کم درآمد جامعهاند، با گذشت مدت زمانی از پی گیری پرونده شان خسته میشوند، یا انصراف میدهند و دنبال کردن پرونده را رها میکنند."
سیمیا میگوید که عدم حضور طرف مقابل در دادگاه و نبود نگاه مطلوب به موضوع طلاق از سوی نهادهای عدلی و قضایی، میتواند اراده یک زن متقاضی طلاق را تضعیف کند.
حق حضانت طفل چالش دیگر برای زنان مطلقه
موضوع حق حضانت(نگهداری) طفل مشکل دیگری برای زنانی است که خواهان طلاق هستند.
در افغانستان شمار زنانی که برای دور نشدن از فرزندانشان حاضر هستند خشونتهای زیادی را تحمل کنند، کم نیست. شمار دیگری هم که طلاق میگیرند، حاضرند از بسیاری از حقوق خود از جمله مهریه و نفقه چشم پوشی کنند تا حق حضانت(نگهداری) کودک خود را بر عهده داشته باشند.
سکینه سخی، وکیل مدافع میگوید که مادران در قسمت حق حضانت فرزند خود مشکلات زیادی دارند. یک مادر حتی زمانی که حق حضانت فرزند خود را به عهده دارد؛ بدون اجازه ولی فرزندش، حق ندارد با کودکش سفر کند. در حالیکه بسیاری از پدران بعد از ختم دوره حق حضانت مادر، اجازه نمیدهند تا مادر کودکش را ببیند. در مواردی هم حتی پدر بدون در جریان گذاشتن مادر، کودک را از کشور خارج میکند.
خاطره (نام مستعار) پنج سال پیش ازدواج کرده و سه فرزند قد و نیم قد دارد. او که قربانی خشونت شوهر معتادش است، میگوید سه ماه از ازدواجاش نگذشته بود که ضرب و شتم شوهرش شروع شد تا جایی که پرده گوشش پاره شد. چندین بار تصمیم گرفت درخواست طلاق دهد اما هر بار اطرافیانش او را از انجام و عاقبت این کار ترساندند.
او میگوید: "به خاطر آبروی خانوادهام از درخواست طلاقم گذشتم. همه به من میگفتند که اگرصاحب طفل شوی اوضاع تغییر میکند اما تولد یک طفل نه، بلکه سه طفل نیز وضعیت زندگی ما را تغییر نداد، بلکه بدتر هم شد."
خاطره که روزهای تلخی را سپری کرده، میگوید که شوهرم معتاد بود و مرا هم به کشیدن چرس تشویق میکرد اما هر باری که من رد میکردم بیشتر کتک میخوردم.
او میگوید: "شبها هنگام خواب با خودم فکر میکنم که اگر طلاق بگیرم آینده اطفالم چه خواهد شد و اگر نگیرم تا آخر عمر هم خودم و هم اطفالم باید این وضعیت را تحمل کنیم."
جعفر احمدی، استاد دانشگاه و روانشناس میگوید: "تاثیرپذیری کودکانی که والدینشان طلاق میگیرند نظر به ردههای سنی متفاوت است."
احمدی میگوید که اگر یک زوج قبل از هشت ماهگی کودک از یکدیگر طلاق بگیرند، برای کودک مشکلات عاطفی کمتری به وجود خواهد آمد. برای کودکان زیر سه سال هم این وضعیت صدق میکند اما بعد از شش سالگی تا نوجوانی شدت مشکلات عاطفی بیشتر خواهد بود.
او میگوید میزان افسردگی در کودکان طلاق در مقایسه به کودکانی که پدر یا مادر خود را از دست میدهند بیشتر است. شماری از این کودکان به انزوا تمایل دارند و شماری هم به محیط بیرون از خانه.