قاچاق سکس؛ زنان ایرانی در بارهای استانبول

از او درباره قیمت‌ها پرسیدم. گفت این زنان تا ساعت سه صبح در این بارها می‌رقصند و مجلس را گرم می‌کنند و پس از آن میان مشتری‌ها تقسیم می‌شوند. مکان هم‌خوابگی برعهده مشتری‌ها است؛ شبی ۱۰۰ دلار. آیدا قجر - ایران وایر
از مردی که در کنار تجارت، در استانبول قاچاق‌بری کالا می‌کرد، خواستم تا من را به بارهایی ببرد که در آن زنان ایرانی کارگری جنسی می‌کنند. در منطقه «آکسارای» و خیابان «استقلال» چند بار می‌شناخت اما به شرطی پذیرفت که با عنوان دوست‌دخترش او را همراهی کنم. قبول کردم. شب که به نیمه رسید، با صورت‌های زنانی روبه‌رو شدم که به آسانی تلخ می‌شدند و به زور لبخند می‌زدند. لبخندهای خودم هم به زور بود؛ دوست‌دختر قاچاق چی بودن نقش راحتی نبود.

 

از طریق یکی از دوستان فعال حقوق بشر در استانبول با «سعید» (نام مستعار) که کالا بین ایران و ترکیه قاچاق می‌کرد، آشنا شدم؛ مرد ریز‌اندامی که مدام با گذاشتن ترانه‌های حماسی کُردی، به فضا نشاط می‌بخشید. ۲۰ سالی می‌شد که در ترکیه زندگی می‌کرد. دو دهه پیش به کشور همسایه آمده بود تا برای خودش کاسبی راه بیاندازد. مدام سر تکان می‌داد و می‌گفت زندگی سختی را پشت سر گذاشته و بیش ترش طعم محرومیت داشته است. وارد جزییات نمی‌شد، فقط می‌خندید و هر بار می‌پرسید: «رپرتاژت کی پخش می‌شود؟»
 
سعید جمعه شبی را برای رفتن به بار انتخاب کرد. به همراه یکی از همکارانش به دنبالم آمد و به دفتر کارش رفتیم. از نظرش زود بود برای رفتن به بار. شیشه «وودکا» را درآورد و گفت: «قبلش گرم بشیم که توی بار پول الکل ندیم.»
 
ترانه‌های کُردی انتخاب می‌کرد و درباره مسایل کُردها صحبت می‌کرد. همکارش ترک بود. زمانی هم به رقابت و ارزش‌گذاری فعالیت‌های کردها و ترک‌ها ‌گذشت تا به بحث درباره زنان کارگر جنسی ایرانی رسید.
 
به گفته او و روایت‌های دیگری که از قاچاق‌چیان و دلالان قاچاق انسان شنیده‌ام، زنان مهاجر اگر باب میل قاچاق‌برها باشند، در میانه‌ راه در خوابگاه‌ها یا خانه‌های قاچاق‌بری نگه‌داری می‌شوند. برخی از قاچاق‌بران این زنان را با خشونت مجبور می‌کنند با کسی که پول در اختیارش است، صرافی یا خانواده تماس بگیرند و به دروغ بگویند که به مقصد رسیده‌اند تا پول‌شان آزاد شود. برخی از قاچاق‌بران هم زنان را معامله می‌کنند؛ از پنج تا ۱۰ هزار یورو.
 
برخی از زنان هم هستند که در میانه مسیر در خانه قاچاق‌بران گیر می‌افتند. قاچاق‌بران با آن‌ها هم بستر می‌شوند و خود را مالک آن‌ها می‌دانند. این زنان نه مدارکی دارند و نه پولی. قاچاق‌بران هم به بهانه‌های مختلف مدتی آن ها را در اختیار می‌گیرند و این زنان را راهی نمی‌کنند.
 
همکار سعید در میان صحبت، تلفن خود را به من نشان داد که پر بود از عکس این زنان. قاچاق‌برها میان خود این زنان را برای اجاره پیشنهاد می‌دهند.
ساعت به نیمه‌های شب رسیده بود. نوشیدنی‌ها جمع شدند و راهی شدیم. چند کوچه‌پس‌کوچه را پیاده طی کردیم تا وارد بار ایرانی شدیم. روی در بار، پوستر تعدادی از زنان با اسامی ایرانی مستعار مختلف به چشم می‌خورد که اعلام حضور آن‌ها تا پاسی از شب بود. پله‌ها را به پایین طی کردیم و وارد سالنی شدیم تاریک با رقص نور و دی‌جی ایرانی. مدیر و کارکنان بار به احترام سعید، به استقبال‌ ما آمدند و ما را به سمت میزی در جای مناسب سالن راهنمایی‌ کردند که به کل سالن اشراف داشت.
 
سعید مرا «شیوا»، دوست دختر جدیدش معرفی و به محض نشستن پشت میز، دی‌جی اسم من را به عنوان میهمان ویژه آن شب اعلام کرد. دو زن ایرانی روی پیست مشغول رقصیدن بودند. صورت‌های آن ها به محض مواجهه با مشتریان، لبخندی شیرین روی آن نقش می‌بست، گاهی هم بی‌حوصله و تلخ، بدن‌ خود را همراه با موسیقی فقط تکان می‌دادند. سعید یکی از آن‌ها را نشانم داد و در گوشم گفت: «این "مریم"(اسم مستعار) است. الان شش سالی می‌شود که هر شب در این بار کار می‌کند. شش سال پیش مدتی با خودم بود. "طناز" هم همین‌طور. مدتی هم با او بودم.»
بعد هم سری به تاسف برای آن‌ها تکان داد.
 
میز ما پر شد از پذیرایی صاحب بار. سعید، مریم را صدا کرد که به میز ما بیاید. مریم کنارم نشست. بدون آن‌که به من نگاه کند، خطاب به سعید گفت: «خوشگله. اسمش چیه؟ چند وقته اومده؟»
وقتی جواب‌های سعید را شنید، به سمتم برگشت: «اولش سخته. نگران نباش، جا می افتی. به همه ولی اعتماد نکن!»
صورتش ناگهان سخت شد: «من رو می‌بینی؟ شش سال شده که این‌جام.»
 
دی‌جی موسیقی را تغییر داد. سعید رو به مریم گفت: «ببرش برقصید با هم.»‌
 
با مریم به پیست رقص رفتیم. به محض ورود ما به پیست، یکی از کارکنان بار با سینی پر از دستمال و پول حضور پیدا کرد و محتویات سینی را مثل شاباش بر سرم ریخت. همکار سعید هم با اشاره او، همراهم شد. کسی نباید به من نزدیک می‌شد. آن شب باید دوست‌دختر او می‌ماندم؛ اولین جرقه‌ای بود که متوجهم کرد آن شب در اختیار قاچاق‌بر هستم!
 
سر میز باید کنار او می‌نشستم. گاهی دست می‌انداخت و بازویم را می‌گرفت و در گوشم پچ‌پچ‌ می‌کرد. وقتی هم داشتیم در خیابان به بار نزدیک می‌شدیم، دستم را می‌گرفت؛ تصویری که رابطه ما را مثلا باید نمایان می‌کرد. وقتی به میز برگشتیم، به مریم گفت: «بیا قرار بذار شیوا رو در شهر بگردان. تازه اومده و جایی رو نمی‌شناسه.»
 
مریم قبول نکرد. سر در گوشم کرد و گفت: «خیلی مواظب باش ولی از پسش برمیای.»
 
از مریم پرسیدم که بزرگ‌ترین سختی‌ چیست؟ نگاهم کرد و با مکث جواب داد: «شب‌ها ساعت سه به بعد!»‌
خنده شیطنت‌آمیزی زد، از میز بلند شد، میکروفون را به دست گرفت و ترانه‌ای خواند.
 
پسرهای جوان و مردهای جاافتاده‌تر به پیست رقص می‌آمدند، نزدیک زنان می‌شدند، تنی هم به آن‌ها می‌ساییدند و دوباره به میز خود بازمی‌گشتند، لبی تر می‌کردند و به تماشا می‌نشستند. ناگهان «طناز» به سر میز ما آمد و با گلایه گفت: «سعید! پسره موقعی که داشتم می‌خوندم، دستش رو توی شلوارم کرد!»‌
سعید سری تکان داد و گفت: «برو.»
طناز هم رفت.
دوست‌پسر قلابی من با اشاره گفت: «دنبال دعوا هستند؛ این‌که من غیرتی شوم و دعوا راه بندازم سرشون.»
به گفته خودش، تا آن شب چندین بار بر سر زنان در بارهای مختلف درگیر شده بود.
به بار دیگری رفتیم. دور میزها پر از مشتریان مرد بودند. ما هم در انتهای سالن، کنار میزی که مشتریانش اروپایی بودند، جا گرفتیم. اما نگاه‌های مردی از میز کناری، سعید را عصبانی کرد؛ رفتاری که انگار بخشی از آن نمایش بود؛ درگیری و شکستن استکان مشروب بر سر یک زن که البته با دخالت مدیر بار پایان گرفت. ما به اعتراض از آن‌جا خارج شدیم. غرق در افکار خودم به راه افتادم که سعید با صدای بلند اسم من را در خیابان فریاد زد. سریع برگشتم. جلوی بار، مقابل میزی به صحبت ایستاده بود. با دستانش اشاره کرد که به کنار او بروم. به نزدیکی‌ او که رسیدم، مچ دستم را محکم گرفت و با تحکم گفت: «همین‌جا کنار من بایست.»
هنوز نقش ادامه داشت!
 
در راه برگشت، از او درباره قیمت‌ها پرسیدم. گفت این زنان تا ساعت سه صبح در این بارها می‌رقصند و مجلس را گرم می‌کنند و پس از آن میان مشتری‌ها تقسیم می‌شوند. مکان هم‌خوابگی برعهده مشتری‌ها است؛ شبی ۱۰۰ دلار.
در تاکسی، سعید به راننده آدرس دفترش را می‌داد و من منطقه آدرس هتل محل اقامتم را. همکارش به کمکم آمد و در مقابل اصرارهای سعید، حرف آخر را زد. سعید با ناراحتی رفت. با خنده‌ای تلخ، پیاده ادامه دادیم. در پیاده‌روی شبانه، به یاد زنانی افتادم که در یونان، در خانه‌‌های قاچاق‌بران گیر افتاده‌اند. کارگری جنسی در آن جغرافیا، یعنی یک قدم نزدیک‌تر به اروپا، قیمتی بین ۱۰ تا ۲۰ یورو برای یک‌بار هم‌خوابگی دارد. البته هستند مهاجران مردی که در یونان، تن‌های خود را اجاره می‌دهند که این هم قصه ای دیگر دارد.
 
روایت‌های زنان کارگر جنسی با هر ملیتی، داستانی است پر از خشونت؛ از دزدیده شدن‌ میانه راه و آن‌چه در رخت‌خواب‌ها به سرشان می‌آید تا توقعات مشتریان برای هم خوابگی با آن‌ها و خشونت‌هایی که بر سرشان آوار می‌شود. این جا اما نگاه جنسیتی حاکم بر جامعه ترکیه را می‌توان حتی هنگام قدم‌زدن در شهر لمس کرد؛ نگاهی که زنان بیش‌تر آن را حس می‌کنند. مهاجر و پناه‌جو هم که باشید، انگار ضعیف شده‌اید و بیش‌ تر مورد حمله قرار می‌گیرید.
 
نزدیک‌های صبح شده بود و خیابان‌های استانبول هنوز پر از سر و صدا بودند. صدای گپ مشتریان بارها سکوتی برای شب باقی نمی‌گذاشت و ماشین‌ها و صف تاکسی‌ها، شهر را شلوغ کرده بودند. صدای مریم در گوشم بود. موقع خداحافظی به او گفتم: «چه قدر صورتت غمگین است؟»
سرش را بی‌حوصله عقب کشید و گفت: «برادرم در آتش‌سوزی پلاسکو سوخت.»
به صورتش خیره شدم. تلخ، سخت و پر از رمز و راز بود.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۶
kiarash367 - سیدنی، استرالیا

همشونم ایرانی. قاچاقی ایرانی. دزد ایرانی. متجاوز ایرانی. گروگانگیر ایرانی. راحت یه دختر یه انسان رو برا امیال جنسی خودشون دست به دست میکنن. تو استرالیا چیزایی از هموطنا دیدم اگه بگم یهو میریزین سرم منفی میدین
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۰
۳۶
kiarash367 - سیدنی، استرالیا

یادمه ایران بودم شما هر قطعه ایی نیاز داشتی سفارش میدادی به یه هفته نمیکشید قطعه رو میاوردن. اونم چطوری؟ چون خودم با بعضی ادما میگشتم میدونم. شما مثلا کیسه هوای ماشینت ترکیده سفارش میدی شبش تو ترکیه میدزدن از یه ماشین دو سه روز بعدم میارن ایران. مرزهام که هزار ماشالله قربونش برم. ترکیه الکی مرزهاشو دیوار نمیکشه. همین کریستال و مشتقاتش که تو استرالیا تا الان هموطنای غیورمون ده ها اشپزخونه زده و هر ماه یکی دوتا رو کشف میکنن و ۸۰ درصدشونم هموطنامونه رو ما اول از ارمنستان و روسیه وارد کردیم بعد خودکفا شدیم و ترکیه شد بازار اصلی شیشه بعدش اذربایجان عراق کشورای عربی. کم کم این امپراطوریمون بزرگ و بزرگتر شد و به فکر صدور شیشه و مواد مخدر و متامفتامین به کشورای اسیای شرقی و چین و مالزی و تایلند افتادیم. مواد مخدر و هروئین در مقابل شیشه و مشتقاتش اسباب بازیه. اگه بگم حداقل نصف قاچاقیای شیشه و بقیه مواد مخدر از کشورای اسیایی به استرالیا میارن ایرانی ان الکی نگفتم. ماهی نیست با بسته های پستی و فرش و قالی و غیره از ایران مواد نفرستن . اکثرشونم گیر میرن تو گمرک
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۶
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد

باعث و بانی این زنان ایرانی که از مجبوری تن فروشی میکنن , اخوندهای حاکم بر ایران هستند.
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۱
۵۷
همایون شایان - اسلو، نروژ

لعنت بر رژیم آخوندی که به خاطره ثابت کردن یک دین قلابی و جعلی همه را از مملکت فراری داد و این هم گوشه ای از این مهاجرتهای دردناک . روز مرگتان فرا رسیده آماده ی مردن باشین کفتارهای شارلاتان
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۴
۳۶
kiarash367 - سیدنی، استرالیا

همیشه به اطرافایم گفتم شما هر لپ تاپی که تو ایران میخری و روش سیستم عامل نداره بدون دزدیه. اون محصولی که جنوئن و اصله سیستم عامل اصل رو خودش داره و هیچوقت یه ادم عاقل نمیاد سیستم عاملشو پاک کنه. خود من چندبار تو ایران لپ تاپ خریدم هیچکدومش سیستم عامل نداشت. خالی خالی بودش. وقتی لپ تاپو میدزدن به صورت کامل همه چیشو پاک میکنن. یا یه هارد روش میزارن. بعدم اگه کهنه نباشه به اسم نو و اگه خراش و کهنگی داشته باشه به اسم دست دوم میفروشن. جعبه و دفترچه راهنماشو راحت از سایت سازنده دانلود میکنی و بعدم چاپ میکنی . کارتن لپ تاپم چاپ میشه بعدم یه لپ تاپ دزدی رو به اسم اصل بهتون میفروشن. حیف که تحریم دست و پامونو بسته وگرنه تو این چیزا رتبه ی اول جهانی میشدیم. همین دو ماه پیش بود کار از قطعه و اینا گذشته بود و خلق الله اریایی لکسوس دزدی وارد کرده بودن بفروشن. سالهاست ماشینای دست دوم کشورای عربی رو میارن کیلومترشمارشو صفر میکنن لاستیکای نو میندازن بعدم به اسم صفر کیلومتر میفروشن. قبلا دیاگ میزدن پیمایش واقعیش نشون میداد ولی زرنگ شدن و این چیزارم تغییر میدن که با دیاگم نشون داده نمیشه
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۴
۵۴
Golgisoo - اترخت، هلند

بعد از 40 سال جمهوری اسلامی و تربیت اسلامی تنها چیزی که تونستن از ایران صادر کنن برده جنسی بود عربها تموم شد نوبت ترکیه ای هاست ای خاک دو عالم بر سر این سران مملگت
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۲۸
۳۴
مساوات - مساوات، ایتالیا

این داستانها دیگه کهنه شده از چهل سال پیش تا حالا هزاران زن و دختر ایرانی پاشون به اینجور جاها باز شد حالا ترکیه نه دوبی یا پاکستان یا گرجستان یا حتی آلمان و فرانسه تن فروشی کاریه که اسامی گوناگون داره بدترین اسمش فاحشگی است ولی این عمل شکلهای گوناگون پیدا کرده مثلا در اسکاندیناوی و یا کشورهای اروپایی شرکت هایی هست به نام ( شوگر ددی ) پیرمرد خرپول که صدجور آمپول و قرص خورده تا نیروی جنسی داشته باشه، واسه کثافتکاری دخترهای دانشجوی کم سن و جوان که نمیخواهند از دولت وام تحصیلی بگیرند با این پیرمردها وصل میشوند و خرج و مخارج تحصیل رو از این راه بدست میاورند با اسم ( شوگر گرل ) و اگر بگی فاحشه میگن نه فاحشگی چیه؟بده.
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۰
۴۳
aarian - تهران، ایران

ای ملایان کثیف با کاشانه من چه کردید.
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۱:۳۶
۷۳
نازک بین - شفیلد، انگلستان

راهبه نجیب یا همان تفکر اسلامی - اودنسه . دانمارک : هموطن کجائی منتظر شنیدن نظر و کامنت شما هستیم.
‌سه شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۷ - ۲۳:۲۴
۵۴
Say good bye to religion - ونکوور، کانادا

من نمیگم روسپی گری خوبه چون برایه زنان احترام قاعلم ، بعضی زنها چاره ای ندارن جز روسپی گری ، ولی موندم یک سری مردان ایرانی همه جای دنیا می‌رن با انواع روسپی از هر ملتی هم خابگی میکنن ، ولی اگر اسم یک ایرانی روسپی بشنون به غیرتشون بر میخوره . یعنی چی؟ زنان جاهایه دیگه آدم نیستن . بیدار شین ..
‌چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۰:۱۹
۴۱
Kutolson - تهران، ایران
من بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ در استانبول بودم و اتفاقا هر شب به این دیسکو که فکر کنم همون پلوتونه می رفتم! تقریبا همه رو می شناختم! اما قضیه واقعا تن فروشی اجباری نیست و هر کسی این رو میگه دروغه! این زنها اکثر در ترکیه ۶ ماه کار می کنند و در ایران زندگیهای مجللی دارند! صاحب دیسکو هیچ دخالتی در کارشون نمی کنه تا جای که به دیسکو لطمه نزنند! اینها به مشتریها که خوب خرج می کنند، احترام خاصی می گذارند همان هندوانه زیر بغل! حتی مادر دیدم با دو دخترش کار می کرد و ماشین اآخرین مدل سوار می شد! دختری به اسم .......که فقط ماشینش ۳۰۰ هزار یورو بود! اما زنانی هم بودن چون خوشگل نبودند واقعا بخور و نمیر بود وعضشون! اما در کل همه کلاه بردار و خیلی خطرناک بودنند! من هیچ زن مظلومی ندیدم! دقیقا نمی دانم نویسنده این مقاله ساده و کم محتوا کیه! اما هر چی هست، قضیه این نیست! من ۶ سال از اینها شناخت کامل دارم! از من می شونید سراغ اینها نروید و احساس دلسوزی هم نکنید! از مار افعی کمتر نیستند! من آدم‌های زیادی دیدم که چگونه به دست اینها نابود شدند! من هم کم مونده بود نابود بشم، اما به خودم امدم، و دیگه نرفتم!
‌چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۰۳
۱۰۷
millionaire - منچستر، انگلستان
[::Say good bye to religion - ونکوور، کانادا::]. در تأیید حرفهاى شما صادق هدایت میفرماید فاحشه واقعى کسانی ند که در زمان مجردى حتى از یک بزغاله هم نمى گذشتند و موقع ازدواج دنبال دختر باکره میگردند
‌چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۲۵
۳۷
Raha1234 - استانبول، ترکیه
میخواهم بگم آیدا این مطلبی که نوشتی فقط زاییده ذهن مریض خودته و.....مفتی بیش نیست رفتی فیلم گرفتی از یه کلاب ایرانی که دارن میرقصن احتمالا خودت اون پشت داشتی .....که تو فیلم نیست، دوما اون مملکت رو درست کنید که دختری به خاطر پول در آوردن مجبور به رقصیدن نشه ،تا ..... دروغگویی مثل تو تو اون مملکتن بعید میدونم درست بشه
‌چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۱:۳۳
۷۰
senator x - تهران، ایران
اگر رژیم عوض نمیشد و مانند سابق کفه رستوران و بار و کاباره داشتیم,کارکنان زن آن مکانها را از خارج میاوردیم؟ تمامن نمیشود تقصی آخوند انداخت,برخی زنان هستند که برای اینکار ساخته شده اند.همه جای جهان میشود شرافتمندانه زندگی کرد اگر تخصصی در هر سطحی نداریم باید سطح توقع مانرا پائین بیاوریم و با ابرو زندگی کنیم
‌چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۲:۵۶
۶۴
سلطنت طلب - ابوظبی، امارات متحده عربی
واقعاً باید تاسف خورد از دیدن این صحنه ها، تشریف بیارید دبی و در میدان جمال عبدالناصر یا در رستوران حاتم طائی چند لحظه منتظر بمونید نیم ساعته ده تا دختر جوان ایرانی میان ، ای .....به شرف نداشته ی اخوند ، البته مهم نیست روسپی ها کجایی باشن ، اخه همه ما خواهر و مادر و دختر داریم این زنهای بیچاره هم مثل مادر و خواهر و دخترامون هستن ، لعنت به دولتمردان کثیف که به خاطر مطاع چند روزه و چندر غاز پول هزاران زن و مرد رو اواره و در به در میکنن تا برخی هاشون برای لقمه ای نان شرافتشون رو بفروشن
‌چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۴:۲۴
۶۱
naderali63 - گوتمبر، سوئد
خدا لعنت کند نسل خمینی دجال هندی .که ایران را به کجا گشاند
‌چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۷ - ۰۶:۳۵
۳۷
Raha1234 - استانبول، ترکیه
تو مملکت کنار حرم امام رضا ملا نشوندن یه 4 تا کلمه میخونه ساعتی مجوز صادر میکنه که زنها با مردها بخوابند یه مبلغی از کارکردشون هم بریزن تو حرم، اون روسپی گری نیست بعد یکی تو دیسکو برقص میشه فاحشه ؟؟!!آره خوب چراغی که به خونه رواست به استانبول حرام است
‌پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۲
۳۷
Raha1234 - استانبول، ترکیه
[::Kutolson - تهران، ایران::]. [::Raha1234 - استانبول، ترکیه::].
‌پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۱
۳۷
Raha1234 - استانبول، ترکیه
رو زمین پلاسکو سپاه دست گذاشت اومد با روش مهندسی پلاسکو رو منفجر کرد جون مردم روگرفت چند وقت دیگه ببینید جاش چی میسازه، اینا فاحشه گریه نه رقصیدن
‌پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۳۵
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.