کالبد شکافی یک توفان خبری: چه شد که سرنوشت جمال خاشقجی اینقدر مهم شد؟

تظاهرات در برابر کاخ سفید در همان روزی که عربستان پذیرفت خاشقجی در کنسولگری کشته شده است  -
حدود دو هفته است که نام جمال خاشقجی و عکسش همه جا هست؛ از تیتر یک معتبرترین روزنامه‌های جهان گرفته تا سرخط‌‌ تلویزیون‌هایی که در دنیای پرماجرای امروز٬ ظرف ۲۴ ساعت از خبری به خبر دیگر می‌پرند. خاشقجی اما گویا کهنه نمی‌شد و هر روز داغ‌تر از روز قبل باز می‌گشت.

 

همزمان با این توفان خبری٬ دوست و دشمن ریاض در سیاست بین‌الملل نیز هر روز درباره این پرونده نظری بیان کردند و موضعی گرفتند؛ از متحدان وفادار و منتقدین منطقه‌ای سیاست‌های عربستان گرفته تا برخی از مهم‌ترین قدرت‌های جهانی.
 
و سرانجام سیل سهمگین خاشقجی که تا پشت درهای اتاق کار محمد بن سلمان٬ ولیعهد خبرساز عربستان رسیده بود٬ به جایی رسید که این کشور از دو هفته تکذیب کوتاه آمد و پذیرفت که این روزنامه‌نگار در کنسولگری عربستان کشته شده است.
 
این در حالی است که خاورمیانه یکی از نا‌امن‌ترین مناطق دنیا برای روزنامه‌نگاران است٬ رسانه‌ها در بسیاری از کشورهای این منطقه با سانسور و سرکوب قابل‌توجه روبه‌رو هستند٬ و ترور و قتل منتقدین در داخل و خارج از این کشورها٬ سابقه‌ای طولانی دارد.
 چرا از میان همه موارد قتل و ترور مخالفان٬ مرگ جمال خاشقجی چنین بازتابی پیدا کرد و دنیا با این وسواس و دقت٬ ماجرا را دنبال کرد؟
جزییات تکان دهنده و کم‌سابقه
 
پرونده خاشقجی در چهار روز نخست ناپدید شدن او٬ توجه رسانه‌ای قابل‌توجهی کسب نکرد. او ظاهرا وارد کنسولگری عربستان شده بود و بیرون نیامده بود. در واقع ماجرا بیشتر به یک گروگانگیری شبیه بود.
 
نام خاشقجی از جایی ناگهان یک چرخه خبری سهمگین ایجاد کرد که منابعی درون تشکیلات اطلاعاتی ترکیه٬ چهار روز بعد از ناپدید شدن او٬ در مصاحبه با خبرگزاری رویترز گفتند که معتقدند خاشقجی درون کنسولگری کشته شده است.
 
از اینجا٬ پرونده ناپدید شدن خاشقجی به یک خبر باورنکردنی و حیرت‌انگیز تبدیل شد؛ اینکه او با پای خودش وارد کنسولگری شده و آنجا به قتل رسیده است.
 
در واقع هر قدر که کشتن مخالفان برای افکار عمومی خاورمیانه٬ موضوعی با سابقه تاریخی است٬ اما عموما نخستین ویژگی این قتل‌‌ها٬ تلاش حکومتها برای لاپوشانی است. به زبان ساده٬ دولتهایی که به قتل و ترور متهم می‌شوند٬ همزمان متهمند که ردپایی در این قتل‌ها بر جای نمی‌گذارند. اما قتل در کنسولگری؟!
در کنسولگری عربستان در استانبول. در این دو هفته دهها عکس از اینجا در رسانه‌ها منتشر شد این مساله موجب شد تا از همان ابتدا٬ اصل ماجرا با پرسش‌هایی روبه‌رو شود. این پرسش‌ها با توضیحاتی مانند وجود ویدئو و صدا یا چگونگی رسیدن این اسناد به دست دولت ترکیه و گزارشهایی مانند ماجرای ساعت هوشمند اپل٬ نام خاشقجی را در رسانه‌ها نگاه داشت.
 
این جزییات قتل که عموما به نقل از منابع آگاه ترکیه به رسانه‌ها درز می‌کردند٬ خود به یک ارزش خبری جدید تبدیل شدند چون بر اساس این گزارش‌ها٬ خاشقجی "بعد از شکنجه‌ای خشونت‌بار٬ کشته و سپس قطعه قطعه" شده بود.
 
در زمانه تلویزیون‌های خبری ۲۴ ساعته٬ اطلاع‌رسانی مستمر اینترنتی٬ شبکه‌های اجتماعی خستگی‌ناپذیر و تلفن‌های هوشمندی که جزییات قتل را به سرعت به گوش میلیون‌ها مخاطب در سراسر جهان می‌رسانند٬ حکومت عربستان بختی چندانی نیافت تا توجه بین‌المللی به این قتل٬ آرام آرام رنگ ببازد و چرخه خبری دیگری از راه برسد و نگاهها را به خودش مشغول کند.
 
رابطه ترامپ و عربستان
 
رابطه آمریکا و عربستان سعودی٬ یک رابطه استراتژیک و مهم برای هر دو کشور و منطقه است. اما این رابطه با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در واشنگتن٬ رنگ و رویی متفاوت به خود گرفت.
 
این رابطه در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما نیز رابطه ویژه‌ای بود. آقای اوباما چهار بار در دوران ریاست جمهوری‌اش به عربستان سفر کرد. اما در عین حال او - به ویژه در دوره دوم ریاست جمهوری - چندین بار لب به انتقاد از ریاض گشود ودستکم در یک نطق خبرساز٬ عربستان را به کنایه "به اصطلاح متحد" آمریکا خواند.
همزمان٬ توافق واشنگتن با تهران بر سر برنامه هسته‌ای و انتقادهای گاه و بیگاه دولت اوباما از نقض حقوق زنان و سرکوب مخالفان در عربستان موجب شد تا رابطه دو کشور در انتهای ریاست جمهوری آقای اوباما یکی از سردترین دوره‌ها را تجربه کند.
 
آقای ترامپ که خود در جریان مبارزات انتخاباتی از رابطه با عربستان انتقاد کرده بود٬ بعد از رسیدن به "دفتر بیضی" کاخ سفید٬ موضعی کاملا همسو با عربستان اتخاذ کرد. این موضع چنان پررنگ بود که او عربستان را به عنوان مقصد نخستین سفر خارجی‌اش انتخاب کرد که ارزش نمادین قابل توجهی دارد. (از زمان ریاست جمهوری جان اف کندی تا امروز٬ مقصد نخستین سفر روسای جمهوری آمریکا٬ یکی از دو کشور همسایه کانادا یا مکزیک٬ یا یکی از متحدان اروپایی بوده.)
 
این رابطه ویژه در نهایت با معامله تسلیحاتی ۴۵۰ میلیارد دلاری دو کشور٬ بازتاب قابل توجه بین‌المللی پیدا کرد و عکس چهره خندان محمد بن سلمان٬ ولیعهد عربستان در کنار ترامپ که در حال نشان دادن تسلیحات آمریکایی به او بود٬ بازتاب فوق‌العاده‌ای پیدا کرد.
 
مجموعه این عوامل موجب شد تا به محض انتشار خبر قتل آقای خاشقجی در کنسولگری٬ نگاههای زیادی متوجه دونالد ترامپ شود. واکنش او و دولتش به خبری که شبیه به جنایتهای گروههای مافیایی بود٬ به یکی دیگر از جنبه‌های مهم پرونده خاشقجی تبدیل شد.
 
هر چند که دو طرف در تلاش بودند تا ضربه این ماجرا به نزدیکی روابط دو کشور به حداقل برسد٬ اما در نهایت٬ رئیس جمهور آمریکا نیز ناچار شد علیه ریاض موضع بگیرد و از "تنبیه" احتمالی عربستان سخن بگوید. ضمن اینکه سفر وزیر خزانه‌داری آمریکا نیز به کنفرانس مهم "سرمایه‌گذاری آینده" در ریاض لغو شد.
 
نفت عربستان و اقتصاد جهانی
 
وقتی صحبت از "برخورد"٬ "تنبیه" یا "تحریم" عربستان است٬ نگاه نگران کارشناسان اقتصاد بین‌الملل متوجه یک بازار پرتلاطم و کلیدی است: نفت.
 
در پنج سال گذشته٬ عربستان سعودی روزانه به طور متوسط بالای ۱۰ میلیون بشکه در نفت تولید کرده است. این رقم خیره‌کننده موجب می‌شود تا این کشور همواره یکی از اصلی‌ترین تولیدکنندگان نفت جهان باشد.
 
همزمان ریاض در اوپک نیز نفوذ قابل توجهی دارد و در بازار نفت نیز٬ بارها نقش بازیگر ثبات‌آفرین را بازی کرده است.
 
علاوه بر اینها این کشور در چند مقطع مهم در دو دهه اخیر نشان داده که در دنیای انرژی٬ گرفتاری‌های متحد استراتژیکش یعنی ایالات متحده را نادیده نمی‌گیرد. عربستان خیلی سریع در چند مقطع که احتمال بی‌ثباتی و افزایش چشمگیر قیمت نفت وجود داشت٬ با سلاح افزایش تولید نفت به کمک عربستان آمد. مدت کوتاهی بعد از حملات یازده سپتامبر٬ در زمان حمله آمریکا به عراق٬ و در زمان تحریم ایران (چه در زمان اوباما و چه در دوره ترامپ)٬ عربستان با بازکردن پیچ نفت تلاش کرده افزایش قیمت نفت را مهار کند.
 
در چنین وضعیتی٬ تصور اقتصاد بین‌المللی امروز جهان بدون نفت عربستان٬ در واقع صحبت از یک کابوس ترسناک برای خریداران نفت است که در آن دومینویی از دشواری‌های اقتصادی٬ گریبان کشورهای مختلف را (از پولدار و بی‌پول) خواهد گرفت.
 
مقام‌های ریاض هم به این موضوع آگاهند و به همین دلیل در جریان پرونده قتل خاشقجی به محض طرح مساله تحریم احتمالی عربستان٬ یادآوری کردند که هنوز شیر نفت دست آنهاست. روز دوشنبه هفته گذشته٬ خالد الفالح٬ وزیر نفت عربستان گفت اگر تلاش‌های کشورش نبود٬ الان قیمت سه رقمی شده بود.
 
عربستان در حال حاضر روزی ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت تولید می‌کند و به گفته الفالح٬ این رقم در ماه آینده بیشتر هم خواهد شد. مساله ماه آینده میلادی٬ دور سخت‌گیرانه تحریم‌های آمریکا علیه ایران است که می‌تواند بر قیمت نفت اثر بگذارد. راه‌حل کاخ سفید برای جلوگیری از افزایش قیمت نفت٬ عربستان است.
 
این میان در آمریکا قانونی به نام "قانون مگنیتسکی" وجود دارد که به دولت این کشور اجازه می‌دهد ناقضان حقوق بشر را در سراسر جهان مجازات کند. بالاگرفتن بحثها در کنگره برای اجرای احتمالی این قانون در پرونده خاشقجی٬ علاوه بر مساله رابطه ویژه ترامپ و عربستان٬ یک شوک جانانه به بازار نفت نیز وارد می‌کند.

نقش ترکیه
 
ماجرای خاشقجی٬ بدون ترکیه و پافشاری دستگاههای تبلیغاتی و اطلاعاتی این کشور٬ خیلی راحت به یک پرونده تکراری دیگر تبدیل می‌شد مانند بسیار از پرونده‌های بدون سرانجام ناپدید شدن‌های مخالفان و منتقدان در خاورمیانه. اول از همه منابع اطلاعاتی گمنام ترکیه - احتمالا با برنامه‌ای حساب شده - خبر کشته شدن جمال خاشقجی در کنسولگری را درز دادند. بعد از آن موضع‌گیری علنی مقام‌های ترکیه و در راس آنها٬ رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری این کشور که به صراحت از عربستان خواست تا درباره سرنوشت این روزنامه‌نگار توضیح بدهد٬ وزن پرونده خاشقجی را چند برابر کرد.
 
در ادامه در جنگ تبلیغاتی ترکیه و عربستان٬ آنکارا قدمی عقب برنداشت.
 
ترکیه از ابتدا مصر بود که اسنادی - صوتی و تصویری - در اختیار دارد که ثابت می‌کند خاشقجی به قتل رسیده است. اما این کشور با این پرسش روبه‌رو بود که این اسناد را از کجا به دست آورده است. شنود از کنسولگری عربستان یا وجود یک نفوذی (جاسوس یا کسی که به هر دلیلی در داخل کنسولگری حضور داشته و اسنادی در اختیار ترکیه گذاشته)٬ همه گمانه‌زنی‌هایی بود که در نهایت صحت هیچ کدامشان روشن نشد.
 
موضوعاتی مانند جاسوسی از کنسولگری یک کشور خارجی٬ خود می‌تواند به اعتبار آنکارا ضربه بزند.
 
اما دولتمردان ترکیه و ماموران اطلاعاتی و امنیتی این کشور٬ نه تنها یقه ریاض را ول نکردند٬ بلکه با درز دادن اطلاعات بیشتر به رسانه‌های غربی٬ بر آتش ماجرا دمیدند. روایتی پلیسی درباره ۱۵ سعودی که به ترکیه سفر کرده بودند٬ یا جزییاتی دهشتناک درباره اینکه چگونه خاشقجی تکه‌تکه شده و از کنسولگری خارج شده٬ همه بیشتر در مسیر جلب نظر افکار عمومی منتشر شدند و موجب شدند تا هیجان خبر تا بیشتر از دو هفته در رسانه‌ها زنده بماند.
 
اینکه چرا حکومت ترکیه که خود به نقض گسترده آزادی بیان و حقوق روزنامه‌نگاران متهم است٬ تصمیم گرفت این‌چنین در پرونده خاشقجی مو را از ماست بکشد٬ از جمله پرسش‌هایی است که شاید پاسخش در ژئوپولتیک خاورمیانه امروز نهفته باشد. اما فارغ از پاسخ این پرسش٬ ترکیه آنقدر ایستاد تا بالاخره ریاض پذیرفت که روایت آنکارا٬ روایت درستی بوده است.

"شاهزاده اصلاح‌طلب"
 
محمد بن سلمان به تنهایی ویژگی‌های زیادی دارد که رفتارش٬ تصمیماتش و سیاست‌هایش برای رسانه‌ها جذاب و برای سیاست خاورمیانه٬ مهم باشد. او ۳۳ ساله و جوان است. حدود یکسال است ولیعهد شده. و اگر موفق شود به پادشاهی برسد٬ نخستین نوه ابن سعود خواهد بود که بعد از شش فرزند او به سلطنت می‌رسد.
 
بدین ترتیب بعد از سالها که عربستان توسط فرزندان سالخورده ابن سعود اداره شده٬ قدرت به دست کسی خواهد افتاد که می‌تواند برای دهه‌های متمادی٬ نفر اول عربستان باشد.
 
آنچه او می‌گوید و می‌خواهد نه فقط برای عربستان٬ بلکه برای منطقه نیز بسیار مهم است و تا همین‌جا در چند مورد از جمله جنگ یمن٬ استعفای سعد حریری (نخست‌وزیر لبنان) و مناقشه دیپلماتیک با کانادا نشان داده که در تلاش است تا نقش بین‌المللی عربستان را تغییر بدهد.
همزمان عربستان یکی از مهم‌ترین کشورهای منطقه است و به واسطه میزبانی شهرهایی مانند مکه و مدینه٬ عملا یکی از مهم‌ترین کشورها برای مسلمانان سراسر جهان نیز هست.
 
در کنار همه این عوامل تعیین کننده٬ او از زمانی که بالا رفتن از نردبان قدرت را در کشورش آغاز کرد٬ با توجهی ویژه به اهمیت تبلیغات و نقش رسانه‌ها٬ در حال ساخت تصویری خاص از خودش و سلطنت احتمالی‌اش نیز هست. سفرهای خارجی٬ دیدارها با رهبران و چهره‌های با نفوذ جهان٬ و تصمیمات خبرساز مانند صدور مجوز رانندگی برای زنان موجب شده تا او خود را چهره‌ای نشان بدهد که به دنبال "اصلاحات" در عربستان است.
 
در پرونده خاشقجی٬ از همان ابتدا گمانه‌زنی‌های بسیاری درباره نقش محمد بن سلمان منتشر شد و حتی در خبرهای تایید نشده٬ او آمر اصلی این اتفاق خوانده شد. در نهایت٬ جمال خاشقجی که خود زمانی از نزدیکان به حکومت عربستان بود٬ به عنوان منتقد محمد بن سلمان به شهرتی جهانی رسیده بود.
 
سئوال این بود که آیا محمد بن سلمان - یا آنطور که در رسانه‌های انگلیسی معروف شده ام‌بی‌اس (MBS) - واقعا "اصلاح‌طلب" است یا اینکه آنچه در یکی دو سال اخیر درباره‌اش نوشته شده٬ بیشتر بخشی از تبلیغاتی توخالی است و او نیز مانند بسیاری دیگر از رهبران منطقه٬ تمایلات استبدادی دارد؟ بهرحال او در نهایت در کشوری شاه خواهد شد که سلطنت مطلقه در آن جاری است و در نظام سیاسی‌اش٬ اثری از ویژگی‌های دموکراتیک یا مدرن حکومت‌داری دیده نمی‌شود.
 
بین محمد بن سلمان که زمینه آزادی رانندگی زنان را فراهم می‌کند٬ با محمد بن سلمان که دستور قتل مخالفانش را صادر می‌کند٬ فاصله قابل توجهی است که موجب شد افکار عمومی با حساسیتی همانقدر قابل توجه موضوع را دنبال کند.
 
دلایل دیگر
 
در کنار این دلایل٬ موضوعاتی دیگر نیز موجب شدند تا پرونده جمال خاشقجی٬ به شکلی استثنایی و کم سابقه در دستور کار دولتمردان قرار بگیرد و از صدر خبرها دور نشود.
 
یکی از آنها٬ نقش خاص روزنامه واشنگتن پست بود. جمال خاشقجی در یکسال اخیر ستون‌نویس این روزنامه معتبر و با نفوذ بود که علاوه بر گستردگی انتشار در کشور مهمی چون آمریکا٬ در سراسر جهان نیز شهرت قابل توجهی دارد.
 
در واقع واشنگتن‌پست مهم‌ترین روزنامه‌ای است که در پایتخت آمریکا منتشر می‌شود و این موضوع به این روزنامه٬ وزن ویژه‌ای می‌دهد. نگاهی به پوشش خبری این روزنامه برای خاشقجی نشان می‌دهد که در دو هفته اخیر این روزنامه برای ستون‌نویسش سنگ تمام گذاشت.
 
در کنار واشنگتن پست٬ منتقدین عموما چپ‌گرای رابطه غرب با عربستان سعودی در اروپا نیز بر روال خبررسانی مساله بی‌تاثیر نبودند. این گروهها در کشورهایی چون بریتانیا٬ از این ماجرا به عنوان شاهدی برای استدلال‌هایش علیه این رابطه بهره بردند.
 
این نقش در آمریکا تا اندازه‌ای توسط سیاستمداران حزب دموکرات ایفا شد که در مقام منتقد و مخالف جمهوریخواهان حاکم و در راسشان دونالد ترامپ٬ این مساله را جدی دنبال کردند و در مواردی حتی خواستار قطع رابطه آمریکا و عربستان بودند.
 
علاوه بر زد و خوردهای سیاست داخلی این کشورها٬ روزنامه‌نگار بودن خاشقجی و ارتباطات گسترده او با روزنامه‌نگاران مهم منطقه و همچنین چهره‌های مطرح رسانه موجب می‌شد تا برای برخی از این افراد تاثیر گذار٬ پرونده خاشقجی جنبه‌ای شخصی نیز داشته باشد. روزنامه‌نگاران خاورمیانه‌ای از ایران و ترکیه گرفته تا عراق و مصر٬ آینه‌ای از سرنوشت هم‌صنف‌های خود را در این پرونده می‌دیدند و در پوشش خبرهایش می‌کوشیدند؛ تلاشی که تا همین جا نیز بی‌ثمر نبوده و به زلزله‌ای کم سابقه در ارکان قدرت سیاسی ریاض انجامیده است.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۷۰
senator x - تهران، ایران

اگر بیک نگاه ساده به پرچم مملکت این مملکت بنگری,شکل منطق و طرز فکر زمانداران آنجا را روی پرچمشان میبینی,شمشیر,عامل قتل و غارت قرون متمادی آن سرزمین.پس قتل یک مخالف رژیم حادثه شگفت انگیزی نیست,آنها جد اند جدشان با این متطق با مخالفین خود برخورد میکردند,همان ارثی که از اعراب بزمانداران رژیم جمهوری اسلامی رسیده.همانگونه که روی پرچم سپاه آرم مسلسل نقش بسته
شنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۷ - ۲۱:۵۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.