جنایت خونین برای شکستن طلسم و جادو

تازه داماد که در جریان درگیری با زن جوانی او را با چاقو به قتل رسانده بود صبح دیروز در شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

رسیدگی به این پرونده از 23اسفند پارسال به‌دنبال کشف جسد زن جوانی در حاشیه بزرگراه باکری تهران شروع شد.

درحالی‌که تحقیقات برای شناسایی هویت قربانی و دستگیری عامل جنایت ادامه داشت خانواده‌ای با مراجعه به پلیس خبر از ناپدید شدن دخترشان دادند که مشخصات وی با جسد زن جوان مطابقت داشت. با شناسایی هویت مقتول، مأموران با بررسی مکالمات تلفنی وی موفق به شناسایی مردی جوان شدند که آخرین بار با قربانی تماس گرفته بود.

این مرد دستگیر شد و به قتل زن جوان اقرار کرد. وی گفت: با مقتول مدتی قبل آشنا شدم. او با همسرش اختلافات شدیدی داشت و به‌دنبال رمالی می‌گشت تا با ورد و جادو، طلسم زندگی‌اش را بشکند و مشکلاتش را حل کند.

من هم چون یک رمال حرفه‌ای می‌شناختم از این زن 900 هزار تومان پول گرفتم تا وی را پیش رمال ببرم. اما رمالی که می‌شناختم سرش خیلی شلوغ بود و زن جوان تصور می‌کرد او را سرکار گذاشته‌ام. بر سر این موضوع با هم درگیر شدیم و در یک لحظه عصبانیت دست به جنایت زدم. این متهم پس از اعتراف، صحنه جنایت را بازسازی کرد و گفت: تا جایی‌که یاد دارم فقط 4یا 5ضربه به او زدم. از طرفی من از مقتول 900هزارتومان پول گرفته بودم و می‌خواستم به‌زودی رمال را به وی معرفی کنم.
روز حادثه با او قرار گذاشتم و چون می‌خواستم تریاک‌ خرد کنم چاقو با خود برداشتم اما با زن جوان درگیر شدم. او پولش را می‌خواست و از طرفی مرا تهدید کرد و گفت همه‌‌چیز را به همسرم می‌گوید و آبرویم را می‌برد، این را که شنیدم ترسیدم و عصبی شدم. چرا که 2‌‌ماه بیشتر از ازدواجم نمی‌گذشت و می‌ترسیدم زندگی‌ام به‌ هم بخورد.

همین شد که با چاقو ضرباتی به وی زدم و ناخواسته قاتل شدم. پس از جنایت هم کیف و گوشی موبایلش را برداشتم و داخل سطل زباله انداختم.
در دادگاه چه گذشت؟
صبح دیروز این متهم از زندان به شعبه پنجم دادگاه کیفری به ریاست قاضی بابایی منتقل شد در ابتدای جلسه خانواده مقتول درخواست قصاص متهم را کردند. سپس متهم پای میز محاکمه ایستاد وگفت: من قبول دارم که با چاقو به مقتول زدم اما اورا نکشته‌ام و نمی دانم چرا او فوت کرده است.من در جریان پولی که از او گرفته بودم با او درگیر شدم هیچ انگیزه‌ای برای کشتن او نداشتم من فقط ازاین می‌ترسیدم که همسرم این جریان را بفهمد....
پس از پایان اظهارات متهم قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.