آرژانتین را ببینید، قدر کیروش را بدانید
رأی دهید
تیم ملی آرژانتین دیشب عملا از هم فرو پاشید.
چه نامی می تواند بالاتر و با عظمت تر از آرژانتین در فوتبال ملی وجود داشته باشد؟ تیمی که سراسر تاریخش را افتخار و حماسه و بزرگی گرفته. تیمی که همیشه پای ثابت مراحل نهایی جام جهانی است و عمریست که به اروپا فوتبالیست صادر می کند.
نوشتن از جلال و جبروت گذشته آرژانتین همان اندازه آسان است که نوشتن درباره آرژانتین فاجعه بار 2018 سخت.
شب گذشته یک تیم بی روح،بی هدف،بی انگیزه،بی برنامه و بی رهبر در حالی پا به میدان رقابت در برابر تیم جنگجو و سخت کوش کرواسی گذاشت که تنها شباهتش با آن آرژانتین پر حرارت دهه 80 و 90، یک دست پیراهن آبی و سفید بود. پیراهنی که زمانی بر تن والدانو،مارادونا،باتیستوتا و بزرگانی دیگر بود، حالا به نسلی رسیده که هیچ اتصال و ارتباطی با اسلاف خود ندارد.
آرژانتین 2018 هرگز نمی تواند مدعی شود که یک تیم است. تیم آن چیزی است که در آن تلاش،دوندگی،جنگندگی،از خود گذشتگی و فداکاری حرف اول را در آن بزند. این دقیقا نقطه مقابل آرژانتینی است که انشقاق و چند پارگی در آن بیداد می کند.
شاید طعنه آمیز ترین صحنه بازی هنگامی بود که دوربین های تلویزیونی پس از گل دوم و سوم کرواسی بزرگانی نظیر لیونل مسی و هیگواین را به تصویر می کشیدند و هیچ گونه ردی از عرق و خستگی روی صورت شان هویدا نبود. پائولو دیبالا هم بیشتر به فکر حفظ استایل موهایش بود تا نجات کشورش از یک شکست تلخ. باقی بازیکنان هم که اصلا صلاحیت لازم برای پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورشان را نداشته و ندارند.
همه این موارد آرژانتین را به تیمی گم و بی هدف در روسیه تبدیل کرده است. وقتی دیشب داور مسابقه سوت پایان را به صدا درآورد و برد 3-0 کرواسی مقابل آلبی سلسته را رسما اعلام کرد، یک مساوی و یک باخت در کارنامه آرژانتینی ها ثبت شد. نتایجی فاجعه بار که البته هنوز بخت آرژانتین را برای صعود روی کاغذ زنده نگاه داشته است. اما به محض اینکه سرمربی و بازیکنان وارد رختکن و به تبع آن وارد میکسدزون شدند، همین کورسوی امید هم به بی رحمانه ترین شکل ممکن خاموش شد.
خورخه سمپائولی که بدون تردید بازنده ترین آرژانتینی این تیم است، در کنفرانس خبری همانند یک بازنده مطلق دست هایش را بالا گرفت و به عدم موفقیتش اعتراف کرد. او اصلا حرفی از کام بک و اعاده حیثیت در برابر نیجریه نزد بلکه فقط گفت:« من نتوانستم یک تیم هماهنگ بسازم که به مسی کمک کند. پروژه ما شکست خورده است.»
همزمانی که سرمربی آرژانتین این حرف های ناامیدکننده را در کنفرانس خبری می زد، بازیکنان در رختکن دور هم نشستند و به این نتیجه رسیدند که دیگر نباید با سمپائولی ادامه داد. آن ها ترجیح می دهند که دستیار سمپائولی در بازی با نیجریه تیم را کوچ کند و دیگر خبری از این مربی 58 ساله روی نیمکت داغ آرژانتین نباشد.
هنگام خروج از رختکن وقتی بازیکنان برای مصاحبه مقابل خبرنگاران قرار می گیرند، سرخیو آگوئرو به راحتی در پاسخ سرمربی اش می گوید:« بگذارید سمپائولی هرچه می خواهد بگوید و فکر کند. برای ما مهم نیست.»
آیا این تیم دیگر سر پا خواهد شد؟ تیمی که گویا باندبازی و ضعف رهبری واحد در آن حرف اول را می زند. بر فرض هم که آرژانتین،تیم چغر و بد بدن و آفریقایی نیجریه را شکست دهد و به عنوان تیم دوم راهی مرحله بعد شود. آن جا تیم پرستاره فرانسه انتظارش را خواهد کشید. سخت نیست پی بردن به این نکته که این آرژانتین بعید است به نقطه امیدوار کننده ای در جام بیست و یکم برسد.
حال برگردیم به چهارشنبه شب. به کازان. به بازی ایران و اسپانیا. که چطور بازیکنان با تعصب و جنگجوی ایرانی اختلاف زیاد دو تیم روی کاغذ را جبران کردند. یک نمایش غرور آفرین و سلحشورانه از بچه های بی ادعا و سر به زیر تیم، یک بار دیگر نشان داد که تعهد به پرچم کشور و لباس ملی،قرار نیست در هر تیم ملی ای پیدا شود.
یک دلی و انسجام کم نظیر تیم ملی ایران بدون تردید نتیجه تفکرات کارلوس کی روش است. تفکراتی که پیش از این که برپایه وابستگی به یک بازیکن خاص یا تاکتیک های عجیب و غریب باشد، بر پایه ایجاد یک نوع رفاقت و همدلی و تعهد به تیم شکل گرفته است.
نتیجه اش هم شد جنگیدن تا دقیقه 95 برابر مراکش و کسب برد و به زانو درآوردن اسپانیا و ستاره های میلیون دلاری اش.
فقط به یاد بیاورید صحنه ای که 5 بازیکن ایرانی خود را فداکارانه مقابل دروازه روی زمین انداختند تا توپ از خط عبور نکند و آن را مقایسه کنید با بازیکنان متکبر آرژانتینی که افتخار نمی دهند برای کشورشان حتی در زمین بدوند و دست به کمر میانه زمین می ایستند.
این است تفاوت دو مربی.مربیانی که یکی شان تیم کم نام و نشانش را به اوج توجه و تحسین جهانیان رساند و دیگری کاری کرد که تیم پر ابهتش از همین الان به سوی درهای خروج راهنمایی شود. مربیانی که هر دو این هفته باختند اما یکی از رویای صعود به مرحله بعد و ادامه تاریخ سازی گفت و دیگر دست هایش را به سادگی بالا برد و اسلحه اش را زمین گذاشت.
چه نامی می تواند بالاتر و با عظمت تر از آرژانتین در فوتبال ملی وجود داشته باشد؟ تیمی که سراسر تاریخش را افتخار و حماسه و بزرگی گرفته. تیمی که همیشه پای ثابت مراحل نهایی جام جهانی است و عمریست که به اروپا فوتبالیست صادر می کند.
نوشتن از جلال و جبروت گذشته آرژانتین همان اندازه آسان است که نوشتن درباره آرژانتین فاجعه بار 2018 سخت.
شب گذشته یک تیم بی روح،بی هدف،بی انگیزه،بی برنامه و بی رهبر در حالی پا به میدان رقابت در برابر تیم جنگجو و سخت کوش کرواسی گذاشت که تنها شباهتش با آن آرژانتین پر حرارت دهه 80 و 90، یک دست پیراهن آبی و سفید بود. پیراهنی که زمانی بر تن والدانو،مارادونا،باتیستوتا و بزرگانی دیگر بود، حالا به نسلی رسیده که هیچ اتصال و ارتباطی با اسلاف خود ندارد.
آرژانتین 2018 هرگز نمی تواند مدعی شود که یک تیم است. تیم آن چیزی است که در آن تلاش،دوندگی،جنگندگی،از خود گذشتگی و فداکاری حرف اول را در آن بزند. این دقیقا نقطه مقابل آرژانتینی است که انشقاق و چند پارگی در آن بیداد می کند.
شاید طعنه آمیز ترین صحنه بازی هنگامی بود که دوربین های تلویزیونی پس از گل دوم و سوم کرواسی بزرگانی نظیر لیونل مسی و هیگواین را به تصویر می کشیدند و هیچ گونه ردی از عرق و خستگی روی صورت شان هویدا نبود. پائولو دیبالا هم بیشتر به فکر حفظ استایل موهایش بود تا نجات کشورش از یک شکست تلخ. باقی بازیکنان هم که اصلا صلاحیت لازم برای پوشیدن پیراهن تیم ملی کشورشان را نداشته و ندارند.
همه این موارد آرژانتین را به تیمی گم و بی هدف در روسیه تبدیل کرده است. وقتی دیشب داور مسابقه سوت پایان را به صدا درآورد و برد 3-0 کرواسی مقابل آلبی سلسته را رسما اعلام کرد، یک مساوی و یک باخت در کارنامه آرژانتینی ها ثبت شد. نتایجی فاجعه بار که البته هنوز بخت آرژانتین را برای صعود روی کاغذ زنده نگاه داشته است. اما به محض اینکه سرمربی و بازیکنان وارد رختکن و به تبع آن وارد میکسدزون شدند، همین کورسوی امید هم به بی رحمانه ترین شکل ممکن خاموش شد.
خورخه سمپائولی که بدون تردید بازنده ترین آرژانتینی این تیم است، در کنفرانس خبری همانند یک بازنده مطلق دست هایش را بالا گرفت و به عدم موفقیتش اعتراف کرد. او اصلا حرفی از کام بک و اعاده حیثیت در برابر نیجریه نزد بلکه فقط گفت:« من نتوانستم یک تیم هماهنگ بسازم که به مسی کمک کند. پروژه ما شکست خورده است.»
همزمانی که سرمربی آرژانتین این حرف های ناامیدکننده را در کنفرانس خبری می زد، بازیکنان در رختکن دور هم نشستند و به این نتیجه رسیدند که دیگر نباید با سمپائولی ادامه داد. آن ها ترجیح می دهند که دستیار سمپائولی در بازی با نیجریه تیم را کوچ کند و دیگر خبری از این مربی 58 ساله روی نیمکت داغ آرژانتین نباشد.
هنگام خروج از رختکن وقتی بازیکنان برای مصاحبه مقابل خبرنگاران قرار می گیرند، سرخیو آگوئرو به راحتی در پاسخ سرمربی اش می گوید:« بگذارید سمپائولی هرچه می خواهد بگوید و فکر کند. برای ما مهم نیست.»
آیا این تیم دیگر سر پا خواهد شد؟ تیمی که گویا باندبازی و ضعف رهبری واحد در آن حرف اول را می زند. بر فرض هم که آرژانتین،تیم چغر و بد بدن و آفریقایی نیجریه را شکست دهد و به عنوان تیم دوم راهی مرحله بعد شود. آن جا تیم پرستاره فرانسه انتظارش را خواهد کشید. سخت نیست پی بردن به این نکته که این آرژانتین بعید است به نقطه امیدوار کننده ای در جام بیست و یکم برسد.
حال برگردیم به چهارشنبه شب. به کازان. به بازی ایران و اسپانیا. که چطور بازیکنان با تعصب و جنگجوی ایرانی اختلاف زیاد دو تیم روی کاغذ را جبران کردند. یک نمایش غرور آفرین و سلحشورانه از بچه های بی ادعا و سر به زیر تیم، یک بار دیگر نشان داد که تعهد به پرچم کشور و لباس ملی،قرار نیست در هر تیم ملی ای پیدا شود.
یک دلی و انسجام کم نظیر تیم ملی ایران بدون تردید نتیجه تفکرات کارلوس کی روش است. تفکراتی که پیش از این که برپایه وابستگی به یک بازیکن خاص یا تاکتیک های عجیب و غریب باشد، بر پایه ایجاد یک نوع رفاقت و همدلی و تعهد به تیم شکل گرفته است.
نتیجه اش هم شد جنگیدن تا دقیقه 95 برابر مراکش و کسب برد و به زانو درآوردن اسپانیا و ستاره های میلیون دلاری اش.
فقط به یاد بیاورید صحنه ای که 5 بازیکن ایرانی خود را فداکارانه مقابل دروازه روی زمین انداختند تا توپ از خط عبور نکند و آن را مقایسه کنید با بازیکنان متکبر آرژانتینی که افتخار نمی دهند برای کشورشان حتی در زمین بدوند و دست به کمر میانه زمین می ایستند.
این است تفاوت دو مربی.مربیانی که یکی شان تیم کم نام و نشانش را به اوج توجه و تحسین جهانیان رساند و دیگری کاری کرد که تیم پر ابهتش از همین الان به سوی درهای خروج راهنمایی شود. مربیانی که هر دو این هفته باختند اما یکی از رویای صعود به مرحله بعد و ادامه تاریخ سازی گفت و دیگر دست هایش را به سادگی بالا برد و اسلحه اش را زمین گذاشت.