شب شعر آیتالله خامنهای: از 'کالای ایرانی' تا مذمت عربستان
رأی دهید
در شبی که حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران، میزبان برخی از اهل فرهنگ بود، آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نیز طبق روال هر نیمه رمضان، چهارشنبه نهم خرداد، شب شعر سالانه خود را برگزار کرد.
انتقادها به برگزاری شب شعر رهبر جمهوری اسلامی همواره مطرح بوده است؛ در زمانهای که حتی سنگ قبر شاعران بزرگ ایران از گزند مصون نیست، ادیبان مستقل هیچگاه در چنین مراسمی شرکت نکردند و آن را نشانه توجه عالیترین مقام حکومت به هنر شعر ندانستند.
در این شب شعر شاعرانی همچون موسوی گرمارودی، یوسفعلی میرشکاک و شاعرانی از افغانستان و هند و لبنان حضور داشتند.
شب شعر رهبر، بروز یک علاقه
در شرایطی که شعر به عنوان "هنر ملی" ایران معرفی میشود و اغلب مردم این کشور نیز خود را علاقهمند به شعر میدانند، آیتالله خامنهای نیز به گفته نزدیکانش از پیش از انقلاب به شعر و شرکت در محافل ادبی علاقه داشته است.
او همچنین دستی در شعر دارد و تخلص "امین" را برای اشعارش که بیشتر در قالب غزل سروده شده، انتخاب کرده است.
اما آیتالله خامنهای دستکم در دوران رهبریاش، این علاقه را نه به شیوهای مدرن، فردی یا با اتخاذ سیاستهایی کلی در جهت ارتقاء شعر ایران آنگونه که از یک مقام حکومتی انتظار میرود، بلکه به همان شیوه قدیمی و همیشگی خود بروز میدهد.
در این مراسم که با تبلیغات گسترده رسانههای حکومتی برگزار می شود، پس از افطار با نوشیدن چای، رهبر ایران به شعرخوانی شاعران گوش میدهد و نظراتش را درباره آن ها بیان می کند.
از این نظر، آیتالله خامنهای با سلفش آیتالله خمینی متفاوت است. بنیانگذار جمهوری اسلامی که او نیز "شاعر" خوانده میشد هیچگاه شب شعری در دفتر خود برگزار نکرد و دیوان اشعار منسوب به او نیز پیش از مرگش منتشر نشد.
با این حال، آیتالله خامنهای تلاش دارد با سخنرانی سالانه درباره شعر، برگزاری چنین شبی را از چارچوب سرگرمی یا به قول نسل امروز "دورهمی" خارج کند و آن را برای ارتقاء "شعر انقلاب" و ارائه کارنامهای از این گونه شعر ضروری بداند.
"مهمترین شب شعر سال"؟
اما رسانههای حکومتی فراتر از "شعر انقلاب" رفته و این شب شعر را با توصیفاتی چون "مهمترین شب شعر سال" و "منظومهای از شعر و ادبیات ایرانی" به کل شعر ایران ارتقاء دادهاند.
همچنین خبرنگاران این رسانهها در "حاشیهنگاری"های خود، با به کار بردن عبارات تمجیدآمیز و لحنی خاص، تلاش میکنند "بار احساسی" این مراسم را تا جایی که ممکن است بالا ببرند.
مثلا خبرگزاری فارس از "حلقه شاعران گرد حضرت ماه" نوشته و "نکتهسنجی" و "ذکاوت آقا" در شعر را ستوده، خبرگزاری مهر بر "تفقد"های آیتالله خامنهای تأکید کرده و خبرگزاری تسنیم نیز با اشاره به "حضور قابل توجه شاعران دیدار اولی" (یعنی کسانی که برای بار اول در این شب شعر شرکت میکنند) رهبر جمهوری اسلامی را "قافله سالار شعر انقلاب" معرفی کرده است.
در گزارش این رسانهها، که حتی "آفرین"ها و "احسنت"ها و "طیبالله"های آیتالله خامنهای به همراه شوخیهای او به صورت جزئی روایت شده، "تمامی شاعران حاضر" پس از "نکتههای دقیق" رهبر جمهوری اسلامی "لب به تحسین" او میگشایند.
شعرهایی که در شب شعر امسال آیتالله خامنهای خوانده شد، اغلب در راستا و تأیید سیاستهای کلان داخلی و خارجی حکومت است.
غلامعلی حداد عادل، از نزدیکان آیتالله خامنهای که هر سال در شب شعر او شرکت میکند، با توجه به نامگذاری امسال از سوی رهبر جمهوری اسلامی، شعری در ستایش "کالای ایرانی" خواند: "هوادار آبادی میهنم، نگهدار ایران ز ویرانیام، ندارم به جز مهر ایران به دل، خریدار کالای ایرانیام."
همچنین در این جلسه در ستایش "مدافعان حرم" شعر خوانده شد و شاعر دیگری نیز علیه عربستان سعودی شعر خواند: "اما تو چه داری که به جز فتنه ببافی؟ اما تو چه داری که به جز فرقه بسازی؟"
یکی از شاعران امسال در حضور آیتالله خامنهای شعری را خواند که برگزاری شبهای شعر در ایران را تمسخر میکرد: "یک شب به هوای طلب فوت و فن شعر، رفتم شب شعری منِ استاد ندیده ... دیدم چه مراعات نظیری است در آنجا ... مردان همگی پاچه شلوار تفنگی، زنها همگی مانتوی پندار دریده، بر بینیشان تیغ عمل خورده و لبها، بوتاکس شده همچو انار ترکیده..."
هر سال پس از برگزاری شب شعر رهبر جمهوری اسلامی، برخی از شاعران در گفتوگو با رسانهها از تجربه حضور خود در این جلسه میگویند و بر "شعرشناسی" و قدرت رهبر جمهوری اسلامی در "نقد حرفهای شعر" تأکید میکنند.
شاعرانی که غایبند
جلسه شعر رهبر جمهوری اسلامی فقط مورد انتقاد شاعران مستقل نیست. بلکه از جمع شاعرانی که از ابتدای انقلاب ایران در سازمانهای انقلابی چون حوزه هنری و رادیو و تلویزیون دولتی حضور داشتند، کسانی هستند که هرگز در این جلسه شرکت نکردند و یا پس از مدتی از آن کناره گرفتند.
در سالهای گذشته، برخی از این شاعران ترجیح میدادند که در همان شب شعر آیتالله خامنهای، در مراسمی که روسای جمهور برگزار می کنند شرکت کنند.
بهترین نمونه در این زمینه قیصر امینپور است که از او به عنوان یکی از مهمترین "شاعران انقلاب" یاد میشود. امینپور نه تنها از شرکت در شب شعر آیتالله خامنهای پرهیز میکرد، بلکه حتی در اواخر عمر در همان شب دیدار شاعران با آیتالله خامنهای ترجیح داد در مراسم سخنرانی محمد خاتمی در موزه قرآن شرکت کند که تازه از سیاست کنار رفته بود، اما هنوز ممنوعیت کنونی را نداشت.
به نظر میرسد که خود آیتالله خامنهای به خوبی این نکته را میداند. امسال وقتی علیرضا قزوه، مسئول گزینش شاعران شرکتکننده، نام شاعران انقلابی درگذشته را ذکر کرد که قبلا در این شب شعر شرکت میکردند، رهبر جمهوری اسلامی گفت: "برخیها هم نمیآمدند که نام بردید."
در مقابل، حضور همیشگی برخی از شرکتکنندگان در شب شعر آیتالله خامنهای، گاهی حتی انتقاد شاعران شرکتکننده را هم برمیانگیزد.
صرف نظر از روال یکنواخت، شعرهای تبلیغاتی و ایدئولوژیک و ستایشهای غلوآمیز از رهبر جمهوری اسلامی، عدم شرکت برخی از شاعران مهم در این جلسه، موفقیت این شب شعرها در جذب یا نگهداری شاعران نزدیک به حکومت را به چالش میکشد.
دیدگاه خوانندگان
۳۸
scandal - برلین، آلمان
لیاقت نداری تو بر رهبری / تو رهبر نه ای بلکه یک سرخری / هزاران شکنجه؛ هزاران فساد / تو راه جنون را چه خوش می روی / تو نابود کردی مرا زندگی / چوام ضد ظلم و ستم؛ بردگی / به خاک سیه من نشستم از آنک / ندارد ستم حد و یکدندگی / نیم چون تو مزدور بیگانگان / عیان فحشگو چاپلوس در نهان / بسی بسته چون ترکمانچای عهد / و بیگانه دشمن نیم چون ددان / به فحاشی و جور و ظلم و جنون / شکنجه؛ ریا؛ قهر و مکر؛ هم که خون. / نگردد تو نامت به تاریخ بر / به آخر شوند جانیان سرنگون / مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد / بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
/ بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ چو شب کی توانی تو سد راهِ نور / به کار و به تحصیلِ ما سد تویی / تویی ماکیاول؛ ز حق جمله دور / خیالت ابد مانی بالا تو فرد / برای عدالت نداری تو درد / ز خود رایی و کینه و هم عناد / به تاریخ برگت بود خشک و زرد / شعر از: شاهین میر محمد حسینی / *تحدید: محدود ساختن
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
/ بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ چو شب کی توانی تو سد راهِ نور / به کار و به تحصیلِ ما سد تویی / تویی ماکیاول؛ ز حق جمله دور / خیالت ابد مانی بالا تو فرد / برای عدالت نداری تو درد / ز خود رایی و کینه و هم عناد / به تاریخ برگت بود خشک و زرد / شعر از: شاهین میر محمد حسینی / *تحدید: محدود ساختن
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
لیاقت نداری تو بر رهبری / تو رهبر نه ای بلکه یک سرخری / هزاران شکنجه؛ هزاران فساد / تو راه جنون را چه خوش می روی / تو نابود کردی مرا زندگی / چوام ضد ظلم و ستم؛ بردگی / به خاک سیه من نشستم از آنک / ندارد ستم حد و یکدندگی / نیم چون تو مزدور بیگانگان / عیان فحشگو چاپلوس در نهان / بسی بسته چون ترکمانچای عهد / و بیگانه دشمن نیم چون ددان / به فحاشی و جور و ظلم و جنون / شکنجه؛ ریا؛ قهر و مکر؛ هم که خون. / نگردد تو نامت به تاریخ بر / به آخر شوند جانیان سرنگون / مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد / بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
لیاقت نداری تو بر رهبری / تو رهبر نه ای بلکه یک سرخری / هزاران شکنجه؛ هزاران فساد / تو راه جنون را چه خوش می روی / تو نابود کردی مرا زندگی / چوام ضد ظلم و ستم؛ بردگی / به خاک سیه من نشستم از آنک / ندارد ستم حد و یکدندگی / نیم چون تو مزدور بیگانگان / عیان فحشگو چاپلوس در نهان / بسی بسته چون ترکمانچای عهد / و بیگانه دشمن نیم چون ددان / به فحاشی و جور و ظلم و جنون / شکنجه؛ ریا؛ قهر و مکر؛ هم که خون. / نگردد تو نامت به تاریخ بر / به آخر شوند جانیان سرنگون / مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد / بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
/ بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ چو شب کی توانی تو سد راهِ نور / به کار و به تحصیلِ ما سد تویی / تویی ماکیاول؛ ز حق جمله دور / خیالت ابد مانی بالا تو فرد / برای عدالت نداری تو درد / ز خود رایی و کینه و هم عناد / به تاریخ برگت بود خشک و زرد / شعر از: شاهین میر محمد حسینی / *تحدید: محدود ساختن
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
لیاقت نداری تو بر رهبری / تو رهبر نه ای بلکه یک سرخری / هزاران شکنجه؛ هزاران فساد / تو راه جنون را چه خوش می روی / تو نابود کردی مرا زندگی / چوام ضد ظلم و ستم؛ بردگی / به خاک سیه من نشستم از آنک / ندارد ستم حد و یکدندگی / نیم چون تو مزدور بیگانگان / عیان فحشگو چاپلوس در نهان / بسی بسته چون ترکمانچای عهد / و بیگانه دشمن نیم چون ددان / به فحاشی و جور و ظلم و جنون / شکنجه؛ ریا؛ قهر و مکر؛ هم که خون. / نگردد تو نامت به تاریخ بر / به آخر شوند جانیان سرنگون / مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد / بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
/ بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ چو شب کی توانی تو سد راهِ نور / به کار و به تحصیلِ ما سد تویی / تویی ماکیاول؛ ز حق جمله دور / خیالت ابد مانی بالا تو فرد / برای عدالت نداری تو درد / ز خود رایی و کینه و هم عناد / به تاریخ برگت بود خشک و زرد / شعر از: شاهین میر محمد حسینی / *تحدید: محدود ساختن
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
/ بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ چو شب کی توانی تو سد راهِ نور / به کار و به تحصیلِ ما سد تویی / تویی ماکیاول؛ ز حق جمله دور / خیالت ابد مانی بالا تو فرد / برای عدالت نداری تو درد / ز خود رایی و کینه و هم عناد / به تاریخ برگت بود خشک و زرد / شعر از: شاهین میر محمد حسینی / *تحدید: محدود ساختن
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵
۳۸
scandal - برلین، آلمان
لیاقت نداری تو بر رهبری / تو رهبر نه ای بلکه یک سرخری / هزاران شکنجه؛ هزاران فساد / تو راه جنون را چه خوش می روی / تو نابود کردی مرا زندگی / چوام ضد ظلم و ستم؛ بردگی / به خاک سیه من نشستم از آنک / ندارد ستم حد و یکدندگی / نیم چون تو مزدور بیگانگان / عیان فحشگو چاپلوس در نهان / بسی بسته چون ترکمانچای عهد / و بیگانه دشمن نیم چون ددان / به فحاشی و جور و ظلم و جنون / شکنجه؛ ریا؛ قهر و مکر؛ هم که خون. / نگردد تو نامت به تاریخ بر / به آخر شوند جانیان سرنگون / مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد / بسی غارت و دزدی و جور و کین / بدین ملک کمتر کسی هست شاد / به فحش و شکنجه؛ به تحدید* و زور/ مگر شاخ دارد و یا دم فساد / که داده همه مملکت را به باد
یکشنبه ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۰۵:۲۵