یادداشت: حمله گسترده اسرائیل در سوریه و پایان یک توهم

 تانک‌های ارتش اسرائیل در بلندی‌های جولان رادیو فردا ، رسول نفیسی
در روز چهارشنبه ۹ ماه مه بنابراطلاع مقامات نظامی اسراییل نفرات سپاه قدس جمهوری اسلامی در سوریه تعداد ۲۰ موشک میانبرد از رده «فجر» به پایگاه‌های اسراییلی در بلندی‌های جولان شلیک کرده‌اند. متقابلا اسراییل نیز با ۲۸ جت جنگنده اف-۱۵ و اف-۱۶ و ۱۰ موشک برد متوسط زمین به زمین «تمامی پایگاه‌های سپاه قدس در سوریه» را هدف قرارارداد. این البته سومین درگیری آن دوکشور در سوریه است، ولی در صورتی که حمله ی موشکی سپاه قدس به پایگاه‌های اسراییلی صحت داشته باشد این اولین اقدام در نوع خود است و سرآغاز درگیری‌های سهمگین آتی.
 

چند عنصر در این درگیری‌های جدید قابل توجه است. نخست همزمانی آن با گزینش مایک پومپئو به وزارت خارجه و جان بولتون به عنوان مشاور امنیتی پرزیدنت ترامپ و خروج دولت آمریکا از برجام. مضاف بر این باید اشاره کرد به مسلح کردن بی سابقه عربستان و اتحاد نانوشته ی این کشورو متحدان آن با اسرائیل، سفر نتنیاهو به روسیه و ایجاد روابط دوستانه با پوتین، ونهایتا پررنگ شدن نقش اویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل درسیاست خارجی آن کشورکه مواضع ضد جمهوری اسلامی او مشهور است. این واقعیات آشکارا پایان دوره ی تفاهم نسبی جمهوری اسلامی و ایالات متحده را که در دور دوم ریاست جمهوری پرزیدنت اوباما و وزارت خارجه جان کری و با امضای موافقتنامه برجام شکل گرفته بود رقم زد. تغییر رژیم حکومتی ایران هرچند درسیاست رسمی دولت ترامپ عنوان نشده است ولی عملا باردیگر مطرح است. دوران طولانی دیگری از تحریم‌ها و تضییقات اقتصادی همزمان با ضربات مداوم به نیروهای خارج ازکشوری جمهوری اسلامی به منظور تشدید تورم و نارضایتی‌ها و تقلیل بنیه سپاه پاسداران درراه است. وضعیت جدید نظامی–اقتصادی و رویارویی مستقیم نیروهای نظامی اسرائیل و ایران آغازگر بحران‌های جدیدی است که به آسانی می‌تواند کل منطقه خاورمیانه را دربرگیرد. درعین حال این رویکردهای نوین موید نادرست بودن سیاست توسعه طلبانه جمهوری اسلامی است که از طرف تهران «تدافعی» عنوان می‌شود.

 
استراتژی تدافعی-توسعه‌طلبانه جمهوری اسلامی
 
استراتژی جمهوری اسلامی از نخستین سال‌های تاسییس براساس ایجاد کریدوری ازشیعیان فقیر از مرز چین تا دریای مدیترانه بوده است. این راهکار بامداخله موفقیت‌آمیز در لبنان آغاز شد و سپس اشتباهات پی درپی دولت‌های غرب در خاورمیانه نظیر سرنگون کردن صدام و نابود کردن ارتش عراق به ایجاد خلا نظامی-سیاسی ای انجامید که دست جمهوری اسلامی را بیشتر و بیشتر باز کرد. سیاست انفعالی پرزیدنت اوباما در خاورمیانه این مداخله‌جویی جمهوری اسلامی را شدت بخشید. این استراتژی بنا برقول رهبران جمهوری اسلامی برای گسترش خط تدافعی دربرابر اسرائیل و غرب است که به نظر آنان بااستقرار «اسلام واقعی» در ایران سرعناد دارد. کشورهای عراق و سوریه و لبنان «خاکریزها» یا سنگرهای حکومت ایران هستند دربرابر تهاجم «دشمن».
 
کاربرد استراتژی تدافعی–توسعه‌طلبانه البته مدت انقضا دارد. مثلا تغییر ریاست جمهوری در آمریکا نظیر آنچه اتفاق افتاد رشته‌های بسیاری را پنبه کرد یا بازگشت نظم و اقتدار دولت محلی در کشورهای ساتراپی جمهوری اسلامی عامل دیگری است که نقش ایران را تضعیف می‌کند، نظیر آنچه در عراق درحال اتفاق افتادن است. محبوبیت مقتدی الصدر، روحانی شیعی عراقی که اساس تبیلغات انتخاباتی اخیر خود را بر نفی و مقابله با سیاست‌های ایران گذاشته است از این دست است. بازگشایی سفارت عربستان در عراق و قول کمک‌های اقتصادی ورود رقیب جمهوری اسلامی به صحنه را تضمین می‌کند.
 
حمله ی نظامی اسرائیل به پایگاه‌های سپاه قدس در اسرائیل جنبه دیگری از تنگنای سیاست گسترش‌طلبانه نیروی جمهوری اسلامی در منطقه را به نمایش گذاشت: هیچ کدام از متحدان به دفاع از پایگاه‌های سپاه قدس برنخاستند، و هیچ حرکت تهاجمی تلافی جویانه‌ای به نیروهای اسرائیل از طرف نیروهای هم پیمان مثل حزب‌الله لبنان، جنبش جهاد اسلامی و هنگ عزالدین قسام غزه، و حتی ارتش سوریه، انجام نگرفت. دولت روسیه هم که قبلا از این حمله اطلاع داشت اصلا وارد معرکه نشد. این عدم دفاع از پایگاه‌های نظامی جمهوری اسلامی بایستی بسیار هشداردهنده باشد: جمهوری اسلامی نمی‌تواند در یک رویارویی گسترده با اسرائیل روی هیچ‌کدام از متحدان منطقه‌ای خود حساب کند.
 
پایان یک توهم
 
استراتژی شیعه محور جمهوری اسلامی در اولین امتحان جدی خود در منطقه ناموفق ماند. به نظر می‌رسد که این کشور که نیروهای خودرا در خلاء بعد از جنگ عراق و بلوا و هرج و مرج سوریه و غزه و یمن و بعضا لبنان در منطقه با هماهنگی نیروهای شیعی محلی گسترش داده است اکنون با واکنش و پس زدن گسترده‌ای روبه‌رو شده است. تحمیل دوباره تحریم‌ها که در اواخر سال میلادی شکل خواهد گرفت بنیه مالی جمهوری اسلامی را بیشتر تحلیل می‌برد و آن را به نحوی دیگر از تداوم و ابقای نیروهای شبه نظامی و نظامی در منطقه باز خواهد داشت. هرچند جمهوری اسلامی می‌تواند تا سال‌ها با اتحاد با گروه‌های ناراضی و تند رو نفوذ خود را تا حدی تامین کند، ولی ضربات مداوم امروزی اسرائیل و فردایی کشورهای عربی و جذب یا بی طرف کردن عراق و حتی سوریه به تضغیف رابطه آنان با جمهوری اسلامی و مشکل کردن بیشتر کار این دولت می‌انجامد.
 
جمهوری اسلامی ناگزیر باید واقعیت تغییر چشم‌انداز منطقه را بپذیرد و محدودیت قدرت خودرا درست ارزیابی کند. آشکارا دولت اسرائیل حضور گسترده ی نیروهای گاه اجیر و گاه داوطلب شیعی متحد ایران و نیز پایگاه‌های سپاه قدس را در حاشیه جولان قبول نمیکند و با تمام قوا از ایجاد یک حزب الله دیگر و این بار در سوریه جلوگیری خواهد کرد و آن کشوردر این مهم تنها نیست: روسیه و حتی دولت اسد هم چنین تشکلی را نمی پذیرند. این دو کشور حتی حضورفعلی نیروهای جمهوری اسلامی را در اطراف دمشق برنمی‌تابند و خواستار تبعید عملی آنان به بیابان‌های شرقی سوریه هم مرز با عراق می‌باشند. از این گذشته، اکثریت سنی مذهب خاورمیانه نظری منفی نسبت به جمهوری اسلامی و نیروهای آن دارند و آنان را اشغالگر می‌بینند و چه بسا که همشهری‌های شیعه خود را خائن فرض می‌کنند. این نوع برداشت به عناد سنی–شیعی دامن می‌زند و در دراز مدت به ضرراقلیت شیعی در منطقه است.
 
چند نکته درباره آینده نزدیک
 
با خروج امریکا از برجام و رویدادهای دیگری که مورد تحلیل قرارگرفت بنظر نمی‌رسد که جمهوری اسلامی راهکارهای چندانی داشته باشد. البته می‌توان تصور کرد که جمهوری اسلامی در همین وضعیت موجود – یعنی پس زدن نظامی نیروهای جمهوری اسلامی و متحدان آن از طرف اعراب و اسرائیل و آمریکا و متعاقبا تحریم‌های شدید– بتواند به بقای نیم‌نفس خود ادامه دهد. تحریک حس وطن‌پرستی و بعضا مذهبی مردم در طول حیات جمهوری اسلامی کارکرد خوبی داشته است. ولی درشرایط اقتصادی و امنیتی سخت فعلی این مساوی است با نابسامانی و فقر دامنگیرتری که حداقل باعث اعتراضات دیگری از نوع اعتراضات زمستانی اخیر ایرانیان باشد. جمهوری اسلامی می‌تواند پیشنهاد پرزیدنت ترامپ را بپذیرد و وارد مذاکرات طولانی با این کشور شده و منتظر به سر آمدن دوره ی ریاست جمهوری ترامپ باشد، ولی حتی به فرض یک دوره ای بودن ترامپ انتخابات ریاست جمهوری بیش از دو سال و نیم دیگر است و بعید است که ترامپ حوصله چنان مذاکراتی را داشته باشد.
 
در حال حاضربعید به نظر می‌رسد که جمهوری اسلامی به تغییر شگرد کلی در امور داخلی و خارجی خود، آنچنان که مد نظر آمریکا است، تن در دهد، بخصوص که چنین امری را مرادف با سقوط رژیم به حساب می‌آورد. می‌توان تصورکرد که برخی ازخواست‌های چهارگانه ترامپ بطور ضمنی ازطرف جمهوری اسلامی پذیرفته شود ولی با توجه به گرایش تغییر رژیمی در دولت ترامپ شاید حتی چنین سازشی مورد توافق قرار نگیرد. از این گذشته تندروهای جمهوری اسلامی و درراس آنها آیت الله خامنه ای، بر این عقیده اند که هرقدر امتیاز به آمریکا امتیاز داده شود باز بیشتر خواهد خواست چون غرض تغییر رژیم و سرکوب «اسلام واقعی» است. در عین حال جمهوری اسلامی به کرات ثابت کرده است که بهترین امکانات را برای مذاکره و معامله از دست داده است و نهایتا دربدترین شرایط مذاکره کرده و به بدترین قراردادها تن داده است. دلیلی نمی‌بینم که رفتار جمهوری اسلامی این بار متفاوت باشد.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.