سناریوی سرقت‌های سریالی در زندان کلید خورد

دو هم سلولی قرار گذاشتند زمانی که از زندان آزاد شدند با شگردی خاص از سوپرمارکت‌های پایتخت سرقت کنند. آنها در ترفندی عجیب کارت‌های عابر بانک را سرقت کرده و با پرداخت مبلغی پول به کارمندان پمپ بنزین به وسیله دستگاه‌های داخل پمپ بنزین پول‌ها را برداشت می‌کردند.
چندی قبل مرد جوانی در تماس با پلیس از سرقت عابر بانک و دخل مغازه سوپر مارکتش خبر داد. با شکایت مرد جوان تحقیقات آغاز شد و درحالی که بررسی‌ها برای دستگیری سارقان ادامه داشت مأموران با شکایت‌های مشابه دیگری مواجه شدند. در تمامی سرقت‌ها مرد جوان به بهانه خرید شارژ تلفن همراه وارد سوپرمارکت می‌شد و لحظاتی بعد همدستش به بهانه خرید به مغازه رفته و هنگامی که فروشنده سرگرم جمع‌آوری سفارش خریدار بود، سارق اولی دخل و کارت بانکی او را سرقت می‌کرد. سارق جوان قبل از آنکه فروشنده فرصت کند تا کارتش را بسوزاند از آن برداشت می‌کرد.

با ردیابی کارت عابر بانک‌ها مشخص شد که دو مرد جوان با مراجعه به پمپ بنزین‌ها و پرداخت مبلغی پول به کارمندان پمپ بنزین، از طریق دستگاه پرداخت پول بنزین کارت‌های سرقتی را نقد کرده‌اند.

با به‌دست آمدن سرنخ از سارقان، شگرد آنها به کلیه متصدی‌های پمپ بنزین اعلام شد و چند روز قبل مرد جوانی در تماس با پلیس اعلام کرد که دو مرد ناشناس قصد دریافت پول به این شیوه را دارند اما متصدیان پمپ بنزین با آنها درگیر شده‌اند. بدین ترتیب بلافاصله مأموران راهی محل شده و دو مرد جوان را دستگیر کردند.
اعتراف به سرقت عجیب
دو متهم جوان برای تحقیقات به شعبه 8 بازپرسی دادسرای ویژه سرقت منتقل شدند و زمانی که در مقابل بازپرس رسولی قرار گرفتند به سرقت‌های سریالی‌شان اعتراف کردند.
افشین، 30 ساله، یک سابقه کیفری دارد آن هــم به خاطر دعوای خانوادگی. همین دعوای خانوادگی هم بود که باعث شد او به فکر سرقت‌های سریالی از سوپرمارکت‌ها بیفتد.
چه شد که تصمیم به سرقت از سوپرمارکت‌ها گرفتی؟
داستانش طولانی است. چند وقت قبل به خاطر اختلاف با خانواده‌ام از من شکایت کردند و به زندان افتادم. 15 روز حبس بودم و بعد از آن هم خانواده‌ام رضایت دادند و آزاد شدم.
این ماجرا چه ربطی به‌سرقت دارد؟
داخل زندان یک هم سلولی داشتم. او که حال و روز بد مرا می‌دید به من پیشنهاد داد که بعد از آزادی باهم کار کنیم. می‌گفت اگر پولدار باشم و دستم به دهانم برسد اختلاف‌ها با خانواده‌ام از بین می‌رود.
او به چه جرمی بازداشت شده بود؟
شهاب، گوشی قاپ بود. یک سال حبس داشت اما 4 ماهه از زندان آزاد شد. شگردی که او به من پیشنهاد کرد به نظر راه خوبی برای یک شبه پولدار شدن بود.
چه شگردی؟
من به‌عنوان خریدار شارژ تلفن همراه به داخل سوپرمارکت‌ها می‌رفتم. به دروغ به آنها می‌گفتم که کارت عابر بانک ندارم و از آنها می‌خواستم با کارتشان برایم شارژ خریداری کنند. زمانی که فروشنده کارتش را می‌کشید و رمزش را وارد می‌کرد؛ من رمز کارت را حفظ می‌کردم. با حفظ رمز کارت، کار من تمام می‌شد و همدستم مرحله دوم عملیات سرقت را اجرا می‌کرد. او داخل مغازه می‌شد و سفارش‌های زیادی می‌داد.
مغازه دار که مشغول جمع‌آوری سفارش‌ها می‌شد، همدستم در فرصتی مناسب دخل مغازه را که کارت عابر بانک فروشنده هم داخل آن بود سرقت می‌کرد. بعد به دستگاه‌های خودپرداز می‌رفتیم و پول می‌گرفتیم یا اینکه به پمپ بنزین‌ها می‌رفتیم و با پرداخت مبلغی پول به متصدیان پمپ بنزین هر مبلغی که می‌خواستیم را کارت می‌کشیدیم و رسید را به آنها می‌دادیم و پول می‌گرفتیم.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.