کلاهبرداری ۱۰۰ هزار دلاری دکتر قلابی
رأی دهید
متهم مردی به نام پیمان بود که در تعقیب و مراقبتهای صورت گرفته موفق شدیم او را دستگیر کنیم. بهدنبال این دستگیری همدستانش نیز شناسایی شدند. یکی از همدستان پیمان که در کار خرید و فروش اموال سرقتی با او کار میکرد، پسر جوانی به نام روزبه بود.
روزبه نیز به اتهام خرید اموال سرقتی بازداشت شد و تحقیقات از پسر جوان در رابطه با جرایمی که مرتکب شده بود آغاز شد. در تحقیقاتی که از روزبه انجام شد، او علاوه بر خرید و فروش اموال سرقتی از کلاهبرداری 100 هزار دلاری خبر داد که چند ماه قبل در شهر شیراز مرتکب شده بود.
کلاهبرداری که در لباس پزشکی حتی جراحی کرده بود و با ترفندی خاص توانسته بود میلیونها تومان به جیب بزند. روزبه برایم گفت:« من دانشجوی اخراجی سال دوم پزشکی هستم، چون تا حدودی به این کار آشنایی داشتم و از فضای بیمارستان باخبر بودم، تصمیم گرفتم که به این شیوه برای خودم کاری دست و پا کنم.»
جعل نامه وزارت علوم
پسر جوان ادامه داد:« به همین دلیل برای اجرای نقشهام به شیراز رفتم، اما قبل از رفتن نامهای را جعل کردم تحت این عنوان که من دانشجوی سال آخر پزشکی هستم و برای طرح به آن بیمارستان انتقال داده شدهام. مسئولان بیمارستان هم با دیدن معرفینامه من از وزارت علوم، بدون آنکه استعلامی از مرکز انجام دهند، مرا به بخش اورژانس بیمارستان معرفی کردند و در آن قسمت مشغول به کار شدم. من تحت عنوان دکتر فرید مشغول کار شدم و در مدتی که در آنجا کار میکردم، حتی جراحی هم انجام دادم.»
روزبه که پسری حدود 25 ساله بود ادامه داد:« چون خوش سر و زبان بودم، خیلی زود توانستم اعتماد مسئولان بیمارستان را جلب کنم. درآمد پزشکی برای من کم بود و باید یکشبه پولدار میشدم، به همین دلیل تصمیم گرفتم که نقشه سرقت یا کلاهبرداری را طراحی کنم. بهترین راه برای پولدار شدن، سرقت از صرافیها بود، سرقتی که بدون هیچ درگیری و استفاده از چاقو باشد. فکری که به ذهنم رسیده بود، خیلی حرفهای بود. من با صرافیهای شیراز تماس گرفتم و خودم را دکتر فرید معرفی کردم. فردی که هویت داشت و یک تماس با بیمارستان همه مرا تائید میکردند. از طرفی خودم را مسئول خرید بیمارستان معرفی کردم.»
100 هزار دلار برای خرید دارو
او گفت: «در تماسم با صرافیها میگفتم که برای خرید وسایل پزشکی به 100 هزار دلار نیاز داریم و صرافها هم میگفتند که چنین مبلغی در دسترسشان نیست. درنهایت یکی از صرافها که فرد سادهای بود، به من گفت من دلار دارم نه آن تعدادی که شما میخواهید. اگر زمانداری میتوانم در عرض چند روز این دلارها را برایت تهیه کنم. زمان به ضرر من بود، اگر آنها به بیمارستان میآمدند و استعلام میگرفتند، متوجه میشدند که مسئول خرید من نیستم و همه چیز لو میرفت. به همین دلیل به مرد صراف اصرار کردم که ما برای بیماران لاعلاجمان نیاز به دارو داریم و همین امروز هم باید این پول پرداخت شود و زندگی آنها در گروی این دلارهاست. مرد صراف هم که اصرارهای مرا شنید قبول کرد که این مقدار دلار را از همکارانش تهیه کند. تهیه دلارها به اعتبار یک صراف کار سختی نبود و پیرمرد بعد از چند ساعت با من تماس گرفت و گفت که دلارها را آماده کرده است. من هم به او گفتم برای اینکه امور مالی چک را صادر میکند، حتما شما دلارها را باید به بیمارستان بیاورید. در ازای این زحمتی که میکشید حاضرم حتی کرایه ماشینتان را هم حساب کنم. مرد صراف هم قبول کرد و دقایقی بعد در بیمارستان و اتاق من حاضر شد.»
اجرای مرحله دوم نقشه
روزبه نفسی تازه کرد و ادامه داد:« پیرمرد به بیمارستان آمد و 100 هزار دلار را در اختیار من قرار داد. من هم بعد از شمردن دلارها به او گفتم، شما اینجا منتظر باشید تا من به بخش مالی بروم و با تحویل دلارها، چکتان را بگیرم. پیرمرد صراف از همه جا بیخبر، به اعتماد اینکه اینجا بیمارستان است و من هم یکی از متخصصان و معتمدان بیمارستان هستم در اتاقم به انتظار نشست. من هم از اتاق خارج شدم و با پوشیدن لباسهایم بیمارستان را برای همیشه ترک کردم. پیرمرد هم بعد از کلی انتظار وقتی میبیند که من برنمیگردم، سراغم را میگیرد و میفهمد که من بیمارستان را ترک کردهام. چون هیچ مدرکی بیمارستان از من نداشت و حتی فتوکپی شناسنامه من در بایگانی بیمارستان نبود به راحتی موفق به فرار شدم، آن هم با 100 هزار دلار . بعد از آن به تهران آمدم و با پیمان گروه جدیدی را آغاز کردیم. پیمان سرقت میکرد و من اموال سرقتی را میفروختم. به قدری کلاهبرداری از صرافی را ماهرانه انجام داده بودم که مطمئن بودم هرگز راز این کلاهبرداری برملا نخواهد شد.»
جراحیهای دکتر قلابی
پسر جوان درخصوص اینکه با دلارهای سرقتی چهکار کرده گفت: «بعد از سرقت دلارها به مشهد رفتم و آنها را به فروش رساندم و دوباره به تهران آمدم و کارهای خلافم را از سر گرفتم.»
برای تائید صحبتهای روزبه، به همراه اکیپی از ماموران راهی شیراز شدیم؛ روزبه راست میگفت، او چند وقتی به عنوان جراح در بیمارستان مشغول به کار بود. حتی زمانی که پرسنل بیمارستان از کلاهبرداری 100هزار دلاری او باخبر میشوند، باور نمیکنند که دکتر فرید دست به چنین کاری زده باشد. هیچ کسی باور نمیکرد که اصلا فرید دکتر نبوده، بلکه دانشجوی اخراجی بوده که با جسارت زیاد و به خاطر اهمالی که در این رابطه صورت گرفته بود لباس جراحی تن کرده و بیماران را جراحی کرده بود. فقط خدا میداند بیمارانی که زیر دست روزبه رفته و تحت جراحی او قرار گرفته بودند چه سرنوشتی برایشان رقم خورد. به این ترتیب راز کلاهبرداری 100 هزار دلاری پسر جوان، در دستگیری یک مالخر برملا شد و پیرمرد صراف تا حدودی به پولهایش رسید.
دیدگاه خوانندگان
۴۴
SORENA 1RANI - لندن، انگلستان
این اقا ادم را یاد فیلم اگر میتوانی من بگیری دیکابلیو میندازه چه مارمورکی بوده این اقا Catch Me If You Can :)
جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳
۴۱
حامد اندونزی - اندونزی، اندونزی
جایزه اسکارو باید به روزبه بدن!
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸
۴۱
حامد اندونزی - اندونزی، اندونزی
جایزه اسکارو باید به روزبه بدن!
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸
۴۴
SORENA 1RANI - لندن، انگلستان
این اقا ادم را یاد فیلم اگر میتوانی من بگیری دیکابلیو میندازه چه مارمورکی بوده این اقا Catch Me If You Can :)
جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳
۴۴
SORENA 1RANI - لندن، انگلستان
این اقا ادم را یاد فیلم اگر میتوانی من بگیری دیکابلیو میندازه چه مارمورکی بوده این اقا Catch Me If You Can :)
جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳
۴۱
حامد اندونزی - اندونزی، اندونزی
جایزه اسکارو باید به روزبه بدن!
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸
۴۴
SORENA 1RANI - لندن، انگلستان
این اقا ادم را یاد فیلم اگر میتوانی من بگیری دیکابلیو میندازه چه مارمورکی بوده این اقا Catch Me If You Can :)
جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳
۴۱
حامد اندونزی - اندونزی، اندونزی
جایزه اسکارو باید به روزبه بدن!
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸
۴۱
حامد اندونزی - اندونزی، اندونزی
جایزه اسکارو باید به روزبه بدن!
شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸
۴۴
SORENA 1RANI - لندن، انگلستان
این اقا ادم را یاد فیلم اگر میتوانی من بگیری دیکابلیو میندازه چه مارمورکی بوده این اقا Catch Me If You Can :)
جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۳