ضرب و شتم ۸ دانشآموز اصفهانی توسط مشاور مدرسه/ دانشآموزان بستری شدند/ معلم فقط احضار شد
رأی دهید
علیرضا مهدی پیرامون ضرب و شتم دانش آموزان در مدرسه جمال، مقطع متوسطه دوم، در ناحیه 5 آموزشوپرورش اصفهان اظهار داشت: امروز مشاور مدرسه به کلاس میرود و با دانش آموزان درگیر میشود و ضرب و شتم رخ داده است اما به بزرگی که در فضای مجازی به آن پرداخته شده نیست و بیشتر درگیری لفظی بوده است.
وی گفت: برخورد فیزیکی بین مشاور و مجموعه بچهها رخ داده است، بلافاصله مدیر مدرسه و حراست آموزشوپرورش ناحیه 5 وارد عمل میشوند و دانش آموزان را به بیمارستان انتقال میدهند، 6 نفر از دانش آموزان به بیمارستان انتقال داده میشود که 3 نفر از آنها به بیمارستان عیسی بن مریم و 3 نفر از آنها به بیمارستان کاشانی منتقل میشوند تا از سلامت کودکان اطمینان حاصل شود.
مدیر روابط عمومی اداره کل آموزشوپرورش استان اصفهان از سلامت همه کودکان خبر داد و افزود: 4 نفر از دانش آموزان مرخص شدهاند اما 2 نفر از آنها در بیمارستان برای مراقبتهای بیشتر نگه داشته شدهاند، این دو کودک هم در سلامت هستند و تنها به دلیل قوانین بیمارستان تا کنون مرخص نشدهاند. هماکنون مدیر مدرسه و حراست آموزشوپرورش ناحیه 5 و مدیر مدرسه در بیمارستان حضور دارند.
وی به پیگیری جدی آموزشوپرورش استان اصفهان پیرامون این واقعه اشاره کرد و گفت: مشاور مدرسه به آموزشوپرورش احضار شده و چهارشنبه باید برای پاسخگویی حضور پیدا کند و درصورتیکه نتواند جواب قانع کننده داشته باشد با او بهطور قطع برخورد خواهد شد.
دیدگاه خوانندگان
۴۱
عقاب سرخ - پاسارگاد، ایران
بابا والدین یا برادر های این بچه ها هم بیعرضه هستن هم بیخیال و فقط شیکایت میکنن من کفش اسپرتم. ا دادم خاهرم پوشید. زنک ورزش ما زنگ اخر بود خواهرم هم اون روَز مسابقه هندبال داشتن نمیدونم کفش خودش چش شده بود قرار شد وقت تعطیلی بیاد کفش را به من برسونه اما برنامه عِوَض شد و ورزش افتاد اول صبح معلم ورزش بی معرفة نزاشت من بازی کنم از تونجای که بازی من بدک نبود من اًمدم تو بازی،. بیشرف معلم منو که دید یه سیلی زِد و گفت تا کبش اسپرت نداشته باشی حق ورزش نداری من هم گریه کنان جلو مدرسه إیستاده بودم که هفت هشت تا موتور که یکیشًون خاهر زادم بود رد شدن رفتن یه.دفعه خواهرزادم برگشت منو دید منم داستانو گفتم به من گفت بپر عقب 🏍با موتور. رفت داخل مدرسه بعدش هم دو ستاش با موتور د ر حالی که بابای مدرسه با جارو فراشی.د نبالشون میدوید😁 خلاصه رسید به معلم که. زورت به دائی ریزه ما رسیده خلاصه یک حال أساسی با لگد و موتور دادن معلمه میدوید أینا هم با موتور و گاز گاز و سروصدا دنبال و دوره اش کرده بودن و کل مدرسه. را ریختن ب هم از یک هفته دیگه ما اونو ندیدیم 🤣معلمهای دیگه هم حساب کار اومد دستشون
سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۶
۴۱
عقاب سرخ - پاسارگاد، ایران
بابا والدین یا برادر های این بچه ها هم بیعرضه هستن هم بیخیال و فقط شیکایت میکنن من کفش اسپرتم. ا دادم خاهرم پوشید. زنک ورزش ما زنگ اخر بود خواهرم هم اون روَز مسابقه هندبال داشتن نمیدونم کفش خودش چش شده بود قرار شد وقت تعطیلی بیاد کفش را به من برسونه اما برنامه عِوَض شد و ورزش افتاد اول صبح معلم ورزش بی معرفة نزاشت من بازی کنم از تونجای که بازی من بدک نبود من اًمدم تو بازی،. بیشرف معلم منو که دید یه سیلی زِد و گفت تا کبش اسپرت نداشته باشی حق ورزش نداری من هم گریه کنان جلو مدرسه إیستاده بودم که هفت هشت تا موتور که یکیشًون خاهر زادم بود رد شدن رفتن یه.دفعه خواهرزادم برگشت منو دید منم داستانو گفتم به من گفت بپر عقب 🏍با موتور. رفت داخل مدرسه بعدش هم دو ستاش با موتور د ر حالی که بابای مدرسه با جارو فراشی.د نبالشون میدوید😁 خلاصه رسید به معلم که. زورت به دائی ریزه ما رسیده خلاصه یک حال أساسی با لگد و موتور دادن معلمه میدوید أینا هم با موتور و گاز گاز و سروصدا دنبال و دوره اش کرده بودن و کل مدرسه. را ریختن ب هم از یک هفته دیگه ما اونو ندیدیم 🤣معلمهای دیگه هم حساب کار اومد دستشون
سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۶
۴۱
عقاب سرخ - پاسارگاد، ایران
بابا والدین یا برادر های این بچه ها هم بیعرضه هستن هم بیخیال و فقط شیکایت میکنن من کفش اسپرتم. ا دادم خاهرم پوشید. زنک ورزش ما زنگ اخر بود خواهرم هم اون روَز مسابقه هندبال داشتن نمیدونم کفش خودش چش شده بود قرار شد وقت تعطیلی بیاد کفش را به من برسونه اما برنامه عِوَض شد و ورزش افتاد اول صبح معلم ورزش بی معرفة نزاشت من بازی کنم از تونجای که بازی من بدک نبود من اًمدم تو بازی،. بیشرف معلم منو که دید یه سیلی زِد و گفت تا کبش اسپرت نداشته باشی حق ورزش نداری من هم گریه کنان جلو مدرسه إیستاده بودم که هفت هشت تا موتور که یکیشًون خاهر زادم بود رد شدن رفتن یه.دفعه خواهرزادم برگشت منو دید منم داستانو گفتم به من گفت بپر عقب 🏍با موتور. رفت داخل مدرسه بعدش هم دو ستاش با موتور د ر حالی که بابای مدرسه با جارو فراشی.د نبالشون میدوید😁 خلاصه رسید به معلم که. زورت به دائی ریزه ما رسیده خلاصه یک حال أساسی با لگد و موتور دادن معلمه میدوید أینا هم با موتور و گاز گاز و سروصدا دنبال و دوره اش کرده بودن و کل مدرسه. را ریختن ب هم از یک هفته دیگه ما اونو ندیدیم 🤣معلمهای دیگه هم حساب کار اومد دستشون
سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۶
۴۱
عقاب سرخ - پاسارگاد، ایران
بابا والدین یا برادر های این بچه ها هم بیعرضه هستن هم بیخیال و فقط شیکایت میکنن من کفش اسپرتم. ا دادم خاهرم پوشید. زنک ورزش ما زنگ اخر بود خواهرم هم اون روَز مسابقه هندبال داشتن نمیدونم کفش خودش چش شده بود قرار شد وقت تعطیلی بیاد کفش را به من برسونه اما برنامه عِوَض شد و ورزش افتاد اول صبح معلم ورزش بی معرفة نزاشت من بازی کنم از تونجای که بازی من بدک نبود من اًمدم تو بازی،. بیشرف معلم منو که دید یه سیلی زِد و گفت تا کبش اسپرت نداشته باشی حق ورزش نداری من هم گریه کنان جلو مدرسه إیستاده بودم که هفت هشت تا موتور که یکیشًون خاهر زادم بود رد شدن رفتن یه.دفعه خواهرزادم برگشت منو دید منم داستانو گفتم به من گفت بپر عقب 🏍با موتور. رفت داخل مدرسه بعدش هم دو ستاش با موتور د ر حالی که بابای مدرسه با جارو فراشی.د نبالشون میدوید😁 خلاصه رسید به معلم که. زورت به دائی ریزه ما رسیده خلاصه یک حال أساسی با لگد و موتور دادن معلمه میدوید أینا هم با موتور و گاز گاز و سروصدا دنبال و دوره اش کرده بودن و کل مدرسه. را ریختن ب هم از یک هفته دیگه ما اونو ندیدیم 🤣معلمهای دیگه هم حساب کار اومد دستشون
سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۶
۴۱
عقاب سرخ - پاسارگاد، ایران
بابا والدین یا برادر های این بچه ها هم بیعرضه هستن هم بیخیال و فقط شیکایت میکنن من کفش اسپرتم. ا دادم خاهرم پوشید. زنک ورزش ما زنگ اخر بود خواهرم هم اون روَز مسابقه هندبال داشتن نمیدونم کفش خودش چش شده بود قرار شد وقت تعطیلی بیاد کفش را به من برسونه اما برنامه عِوَض شد و ورزش افتاد اول صبح معلم ورزش بی معرفة نزاشت من بازی کنم از تونجای که بازی من بدک نبود من اًمدم تو بازی،. بیشرف معلم منو که دید یه سیلی زِد و گفت تا کبش اسپرت نداشته باشی حق ورزش نداری من هم گریه کنان جلو مدرسه إیستاده بودم که هفت هشت تا موتور که یکیشًون خاهر زادم بود رد شدن رفتن یه.دفعه خواهرزادم برگشت منو دید منم داستانو گفتم به من گفت بپر عقب 🏍با موتور. رفت داخل مدرسه بعدش هم دو ستاش با موتور د ر حالی که بابای مدرسه با جارو فراشی.د نبالشون میدوید😁 خلاصه رسید به معلم که. زورت به دائی ریزه ما رسیده خلاصه یک حال أساسی با لگد و موتور دادن معلمه میدوید أینا هم با موتور و گاز گاز و سروصدا دنبال و دوره اش کرده بودن و کل مدرسه. را ریختن ب هم از یک هفته دیگه ما اونو ندیدیم 🤣معلمهای دیگه هم حساب کار اومد دستشون
سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۴:۴۶