کرمانشاه ۲۰ بهمن ، آتش زدن بنر بزرگ خامنه ای در خیابان

خدا همه ما را آدم کند! ما بیشماریم زیرا راستی و هستی بیشمارنند و اگر از جنبه فیزیکی به روح بنگریم، دانشمندان ثابت کردند که بعد از مرگ، وزن مردگان به اندازه چند گرمی کاهش مییابد و این امر در مورد افرادی که در عالم خلسه هستند، مقدار وزن آنان در حدود ۲۱ گرم کمتر میشود که آن را دالی بر اثبات وجود ارواح میدانند! و از طرفی کاربر گرامی اگر بنوشته های شما بنگرم، چنین درکی از آن دارم که همانند یکدسته از افراد یک جامعه "راه و مرام" خود را حقیقت میبینند و توجه ای به یافته های دیگران پشیزی ارزش قایل نمیشونند، بدرود!

[::scandal - برلین، آلمان::]. نفر اول بودنت رو در همه مطالب صمیمانه تبریک میگم پهلوان

[::scandal دوست عزیز بنده راه و مرامی ندارم که آن را درست و حقیقت بپندارم. آنچه نوشتم، برای یک انسان جدی، به اندازه کافی روشن است. اینطور نیست؟ بنده نمیدانم حقیقت چیست. همانطور که نمیدانم روح چیست و به حرف هیچ احدی یا دانشمندی در این مورد اهمیت نمیدهم. شما میدهید؟ چرا؟ باور عمیق هم به حرف علما و دانشمندان خودش توجه میکند. مگر نه؟ دیگران را قضاوت نکنیم. برای بنده هیچ اهمیتی ندارد که شما جدی باشید یا نه. اما عدم جدیت ما، همین بلایی را بر سرمان آورده که چهل سال است شاهد آن هستیم. بنده بعنوان نوع انسان نگاهم را مینویسم و گذر میکنم. همین. نهایتا هر کس برای خودش انتخاب میکند. نه؟ با مهر و دوستی.

[::دوستدار - استهکلم، به شما ارادت دارم. لطف دارید. هیچکس نمیتواند مثل کس دیگری باشی. بحث بر سر اجتناب از شعار و عدم جدیت است. همین. با مهر و ارادت.

باور عمیق. میبینی وحشت جان. شاید بزرگترین پیام عدم جدیت ملت ما دقیقا در این صفحه باشد: بدین ترتیب که من و شما با اینکه از زمین تا کهکشان تفاوت نگاه و گفتار داریم، درست توسط این ملت عاشق شعار به یک اندازه مورد استقبال قرار گرفتیم و منفی خوردیم. ما ملت بدور خودمان میچرخیم. باور کن. اما خدا را ترک کن.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. دوست گرامی، به قولی بیهوده میزنی بر این در انگشت دردناک! مملکت ما عرفان زده و فرهنگ ما مرید و مرادی است و به آن پافشاری عجیبی داریم. به عنوان محقق فیزیک، وقتی لغتهای دهن پرکن عرفان کوانتومی و ورود به بعد چهارم را از زبان اینها میشنوم، غیر افسوس کاری میکنم؟ جامعه ایران وضعیت عصف باری دارد و سونداژ آن در همین صفحه نماین است! اکثریت مردم ایران+ رفراندوم+ناآگاهی=همان آش و همان کاسه. با شما موافق هستم. این اکثریت تعیین کننده ی سرنوشت، خود بازیچه ی مرادشان نخواهند شد؟ نا امیدی من همین چیزهاست.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. آقا جان من که با تو دشمنی ندارم . من منفی و مثبت رو به کامنت میدم نه به گوینده . انظر ما قال و لا تنظر من قال . خب این حرفی رو که شما هم بهش اشاره کردی، من همینو حدود دو ماه پیش داشتم داد میزدم که این ( نترسید نترسید) و ( میمیریم میمیریم) یک شعار بی پشتوانه هست . داد میزدم که بدنهاتون رو بی جهت در مقابل گلوله قرار ندید . جوابش چی بوده؟ در دلشون تصدیق میکنن اما در ظاهر فحش میدن . بحث خدا هم یک روز باید بشینیم با هم مباحثه کنیم تا شمارو با واقعیتهایی آشنا کنم که شاید ازش بی خبر باشی فقط مخلص کلام اینکه داری اشتباه میکنی و پتانسیلت رو به عنوان یک انسان که تمام کوهها و دریاهادر مقابل قدرتش خاشع و خاضع هستند به هدر میدی . هر وقت دوست داشتی اعلام کن بشینیم یه مباحثه بریم تا تکلیف یک سری قضایا این مابین مشخص بشه

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ....اسفباری دارد.(عصف!) خلاصه دسپاچه تایپ کردن بدون بدرود.یادته که یارو مشکوکه که تو خودشی یا خودتی بدون اینکه مطلبو توجه کنه، همیشه پیروز باشی.

[::Dogisgod - عزیز و ارجمند. دوست عزیز باور کن مطلب نه بیهوده زدن و با ثمر زدن را در بر میگیرد و نه اهمیتی برای بنده دارد. چرا که نه به چیزی به اسم وطن و تکه ایی پارچه سه رنگ باور دارم و نه تا پایان عمرم به ایران باز خواهم گشت. در ایران از پدر و مادری ایرانی و فارسی زبان متولد شده ام و فرصتی است تا در این گوشه از آنچه بدور از عقلانیت و درایت است با انسانها گفت و از آنها شنید. اینکار را بنده با همه انسانها و همنوعام در سراسر دنیا میکنم. انسان باید متحول شود. راه دیگری برای خروج از اینهمه زجر و اشک و مصیبت نیست. محقق فیزیک کوانتوم هستید. زنده باشی. از جملاتت باید میفهمیدم. میدانید ، بنده ارادتی ناتمام و بینهایت به زنده یاد دکتر دیوید بوهم داشته و دارم. خصوصا گفتگوهایش با جیدو کریشنا مورتی که به دیالوگهای sourdes یا "کر و لال" معروف است. ساعتها به این گفتگوها گوش میدادم و هر بار برایم تازه بود و در آنها خودم را کشف میکردم. دوستتان دارم. با مهر و شفقت.

[::باور عمیق - قم، ایران: دوست ارجمند، مطلب به دشمنی نمیرسد. بنده هیچ موجودی را دشمن نمیشناسم. چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم و نه سنگر بندی. تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است. ترس را ریشه و مادر همه زجرها و مفاسد دنیا میدانم. گفتگو در مورد خدا یا حقیقت یا بینهایت (اسمش را هر چه میخواهید بگذارید) بهیچوجه امکان پذیر نیست. فکر محدود است. محدود نمیتواند وارد حیطه نامحدود شود. این امکان پذیر نیست. حقیقت، بینهایت، یا خدا بهیچوجه قابل گفتگو نیستند. در این امر ساده تعمق کنید و یکبار برای همیشه از اینهمه اتلاف انرژی خلاص شوید و مغز را از چنین مشغولیتهایی تباه و بی ثمری نجات دهید. حقیقت نمیتواند بر ملا شود و یا بیان شود. اگر چنین باشد، دیگر حقیقت نیست.حقیقت زنده است و در هر لحظه جریان دارد. حقیقت ایستا و ایستگاه نیست. آدرس و مسیر ندارد. جاده ندارد. حقیقت سرزمینی بدون راه و جاده است. فکر میتواند از آنچه که شناخته و میشناسد بگوید و صحبت کند. فکر وسیله و ابزار بسیار بسیار کوچکی است و همواره کوچک میماند. با احترام.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. گفتی : چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم ( تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است) . این گفته کاملا ضد و نقیضه . شما یا عقیده داری یا عقیده نداری . اگر ماموریتی برای خودت قائلی ، یعنی به این امر عقیده داری . خواهشا دقت کن که دقیقا چی داری میگی . بازی با کلمات هنر نیست . فرمودی در مورد خداوند نمیتوان گفتگو کرد چون ما محدود هستیم و نه محیط بر حقیقت . این حرف اشتباهه . شما یک موقع میتونی با نگاه کردن به یک قطاع هندسی 4 حکم هندسی از اون استخراج کنی . یک موقع خواجه نصیر الدین طوسی میاد کتابی مینویسد به نام (کشف القناع عن اسرار شکل القطاع ) و جناب خواجه از این یک شکل، چهار صد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده، یعنی قریب نیم میلیون . حقیقت جاده ای بی انتها اما موجود است . هر کسی به اندازه احاطه خود میتواند از آن بهره بگیرد . اما به این معنا نیست که حقیقت چون لا یتناهی است پس قابل دسترس نیست که اگر اینگونه بود اصلا چه بهره ای دارد وجود حقیقت؟

حالا یک موقع مرحوم سهراب سپهری در (صدای پای آب ) میفرماید : کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که افسون گل سرخ شناور باشیم .اگر از این دیدگاه بخوای نگاه کنی، من باهات موافق میشم .یعنی بیای و بگی که ما توان فهم شاکله حقیقت رو نداریم اما میتوانیم به آثار آن دست یابیم . یعنی یکبار شما بیایی و بگویی من توان این را ندارم که بفهمم خدا موجود نیست یعنی چه؟ نمیتوانم بفهمم چگونه ممکن است کسی به وجود آمده از حالت قبلی به بعدی نباشد . این پذیرفتنی است . اما اینکه بیای و بگی که من نمیتوانم آثار و نشانه های این خالق را ببینم اما نفهمم که در پس این آفرینش خالق است این دیگه قابل قبول نیست . هیچ کس ادعا نکرده که میتواند به ذات حقیقت پی ببرد اما میتوان به وجود آن پی برد . میتوان گفت 1 سپس 2 سپس 3 سپس 4 . این غلط نیست . اما کاملترش این است که 1، 1.5 ،2 و سپس 2.5 و سپس 3 . این نفی حقیقت اولی نیست . تکامل شناخت حقیقت است . اما اینکه بیایی و بگویی چون نمیدانم مابین 1 و 2 چه چیزی وجود دارد پس اصلا بی خیال اینکه اول 1 و سپس 2 ، این حرف حرف اشتباهیه ..

در ضمن من نمیدونم کی به کامنت اخیرت منفی داده . اون دوست عزیزی که به کامنت اخیرت منفی داده، لطفا در نهایت بزرگواری دقت بفرماید که منفی به کامنتی که یک شخص داره نظرش رو میگه و بحث میکنه، مفهوم جامعی نداره . منفی به چی آخه؟ به ابراز نظر؟ ابراز نظری که نه ضرری برای کسی داره و نه خطری؟ نه توهینی توشه نه وهنی؟ چرا دقت نمیکنیم همین منفی و مثبتها هم حق الناسه؟

[::باور عمیق - قم، ایران: نگاه شما، مشتق از همان ذهن مذهبی و جزمی است. بنده هیچ عقیده و ایدئولوژی یا باوری ندارم. اما "وجود" دارم. در این وجود و در هستی، از ترس با مردم حرف میزنم. همین. این تنها چیزی است که میتوانم از آن بگویم. چرا که اگر ترسها نبودند، من و شما نیز هیچ بحثی در اینجا نداشتیم. نه؟ در مورد حقیقت شلوغ کرده اید. گفتگو با آدم باورمند و جزمی امکان ندارد. چرا که گفتگو از نقطه صفر آغاز میشود. با باورهای فیکس و از قبل سنگر گرفته شده بهیچوجه امکان گفتگو وجود ندارد. نه؟ این که امر بسیار ساده ایی است. نیست؟! شما هر چه در باره خدا، بینهایت و یا حقیقت بخواهید بگویید ساخته فکر است.پس قبل از آن باید فکر را تعریف کنید. نه؟! این فکتها اظهر من الشمس است. نیست؟ کسی که با کلمات بازی میکند شمایی دوست عزیز. فکر چیست؟ باید برای این وسیله که آنرا حقیقت یاب میدانید اول تعریفی داشته باشید. نه؟ بعد از تعریف فکر، نگاه میکنیم که آیا فکر میتواند وارد ناشناخته و بینهایت شود و یا اگر سعی کند تا در این ورطه ورود کند فقط و فقط توهم ایحاد میکند؟ نه؟ این بدیهیات برای یک آدم جدی بسیار بسیار...

...روشن و محرز است. نیست؟ تا وقتی که ندانیم فکر چیست و طرز عملکرد آنرا نشناسیم چطور ممکن است که از صحت و سلامت محصولات آن مطمئن باشیم؟! بله؟ این است بزرگترین تراژدی حیاتی انسانها. فکر چیست؟ برای دور رفتن، باید از نزدیک شروع کرد. از جلوی پا. وگرنه هزاران سال توهم خدا و هزاران گروه و فرقه و هزاران خدای مختلف و هزاران تعریف از حقیقت، فراتر از توهمات و بازیهای کوچک فکر نمیرود. مگر نه؟ وقتی تعریفی از فکر چیست داشتید و آن کشف خودتان بود، و نه تکرار دست دوم حرفهای دیگران، آنگاه شاید بتوانیم گفتگویی را آغاز کنیم. اما بعید میدانم. چرا که ذهنی که به درک تعریف فکر برسد، یقینا ساکت میشود. با احترام.

[::باور عمیق - قم، بارها عرض کرده ام. منفی و مثبتها هیچ اهمیتی ندارند. کسانی هم فقط برای همین به سایت سر میکشند؟ چرا نه؟

. این دوتا ..خطی‌ پول میگیرند معلومه. [::باور عمیق - قم، ایران::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. این 2 تا .. خطی‌ پول میگیرند معلوم هست

[::باور عمیق - قم، ایران::]. تو یکی بهتره .. بمیری که کمتر از ...ای بیش نیستی.البته در هر جمعی باید و باید چندتایی نخاله و .. باشن تا چندش بقیه رو دربیان.حقیری مثل خودت که تمام کامنتها و نوشتار و افکارت کمتر و بی ارزش تر از صدای ...ایست که شبها به گوش میرسه البته بسی ظلم به این حیوان بی ازاره که با...مثل تو مقایسه بشه.

[::shahab46 - هانوفر، آلمان: در این پست حرفهای احمقانه و بدون فکر زیادی نوشته شده. اما شما جام حماقت را با کوتاه ترین کامنت بردی. آفرین بی عقل جدید. خوش آمدی!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. روزتان خوش، نه منظورم از در کوفتن بیجهت، این واقعیت بود که بسیاری از ما بجای تفکر مستقل و دقت ، تفکر مراد و مرجعمان را "مصرف" میکنیم، و در فرهنگ ما کسی این زحمت را بخود نمیدهد، هرچقدر هم به در بکوبیم! عرفان و مرید و پیروی در فرهنگ ما فضیلت است! همیشه از بحث شما لذت برده ام، چون خودم هم . سعی میکنم با وسواس لغات دقیق بکار ببرم. پیروز باشید

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ولشون کن اینا ارزش هم صحبت شدن ندارن، اجازه نده مارو از صحبتمون باز بدارن، اینا آخه کی ارزش پاسخگویی دارن. ببین آقا، شما در گفتگو جبهه میگیری . مثلا بلافاصله به من میگی مذهبی، یا باورمند . من اصلا هر چیزی . نظر خودم رو میگم . شما هم از نظر خودت دفاع کن . آیا من حدیث و روایت و آیه به کار بردم؟ من یک سوال از شما دارم لطفا پاسخ بده . بفرما آیا شما معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ اگر هستی بفرما این خالق را در قالب کدام ایدئولوژی موجود امروز توضیح میدهی . اگر معتقد به هیچکدام از ایدئولوژی ها نیستی، بفرما تعریف شخص خودت از ایدئولوژیت چیه و خدا رو برام اگر معتقد به وجودش هستی در قالب همون ایدئولوژی که داری توضیح بده . یا اینکه برخلاف تمام مفروضات مطرح شده، مثلا بفرما جهان خالقی ندارد . لطفا به سوالهای من پاسخ بده و کامنت رو بکشون به یه خبر جدید که این پایین مایینا پیدا کردن این خبر سخته . لطفا به سوالات بنده خیلی واضح پاسخ بده . من در کمال احترام از شما دعوت میکنم به مباحثه و گفتگو . لطفا به سوالات بنده پاسخ بده دونه به دونه

[::Dogisgod - زنده، دلشاد و پرنفس باشی دوست عزیزم.

[::باور عمیق - قم، ایران: هم کامنتی و دوست ارجمند: قبل از ورود به مبحث موجود در کامنت آخر شما (که هیچ ارتباطی با کامنت بنده و ورود به مقوله فکر نداشت) باید عرض کنم که ما در این پست تنها میشویم و این بهترین فرصت است تا کمی با هم پیشتر بنشینیم. پس اجازه بدهید فعلا همینجا بمانیم و اسباب کشی نکنیم. اجازه میدهید؟ حال با هم گپ بزنیم. اما جدی باشیم و بخودمان سخت بگیریم. آیا من جبهه میگیرم؟ جدن؟ دوست من، شوخی میکنید یا سربسرمان میگذارید؟! شما مذهبی نیستید؟! اگر به آب بگوئیم آب، برای آب جبهه گرفته ایم؟! حدیث و روایت که بله. بکار میبرید. درست مثل یکی از کامنتهایتان در همین صفحه. این چند جمله بچگانه و ابتدایی را نوشتم تا بلکه بیشتر دقت کنید و منکر آنچه که هست نشوید. امیدوارم چنین باشد. در غیر اینصورت به بن بست میرسیم و به هم پشت میکنیم. قربانت بروم: درکش شاید سخت باشد، اما بنده نظری برای دفاع ندارم. بنده با فکتها و آنچه هست دیل میکنم. لطفا به این جمله دقت کن: من نمیدانم چه چیزی درست است، فقط آنچه را که درست نیست از سر راه کنار میزنم. عنایت دارید؟ تامل میکنید؟...

...آیا تا این لحظه که نزدیک به دو هزار کامنت در این سایت نوشته ام، یک کامنت از بنده دیده اید که راه، ایدئولوژی، مذهب و چهارچوبی را توصیه کرده باشم و مرجع بدانم؟ دیده اید؟ آنرا نشان دهید تا دیگر یک کامنت هم ننویسم و از سایت و شما خداحافظی کنم. خوب، در چنین حالتی شما میفرمائید که از چه دفاع کنم؟ شما زمانی مجبور به دفاع هستی که موضع داری. در پشت باوری سنگر گرفته ایی. در دسته و در گروهی هستی که خود را در چهارچوب یک هویت خاص تعریف میکنند. حالا اگر در هیچکدام از این بازیها و رفتارها نباشی، مگر چیزی برای دفاع میماند؟! دفاع از چه و در برابر کی؟! عنایت دارید یا فقط میخوانید و میگذرید؟ سئوال مشخص و روشنی کرده اید بدین مضمون: آیا معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ دوست عزیز، شما جدی هستی؟ اگر جدی هستید این پاسخ شما: سئوال شما غلط است. به یک سئوال غلط هر جوابی که بدهیم جواب نیز غلط است. نه؟ متوجه هستید؟ عنایت دارید؟ در مطلب تامل میکنید؟ منشا این سئوال را در خودتان کشف کنید. ببینید این سئوال از کجا میاید؟ پرسشگر کیست؟ خواهید گفت: من! سپس میپرسم : این "من" کیست؟ ...

بنده کامنت سومی نوشتم که نیامد. متاسفانه خیلی سخت است. بقول آبراهام لینکلن نوشتن یک نامه کوتاه و یک صفحه ایی، بمراتب سخت از نوشتن یک نامه بلند و چند صفحه ایی است . حال بنده نیز کامنت پایانی ام رد نشد و کامنتهای قبلی ،در بایگانی نیز هنوز نیامده اند تا بلکه بتوانم مجددن اهمیات آن کامنت مفقود را بنویسم. بهر جهت تا حدودی در همین دو کامنتی که احتمالا خواهند آمد روشن نوشته و پاسخ سئوالات جناب باور عمیق را داده ام. امیدوارم چنین باشد. با مهر و شفقت.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اجمق جان از منفی‌‌هات میتونی‌ بفهمی البته اگر فهمی‌ در کار باشه

[::shahab46 - هانوفر، آلمان : خوب باهوش حان تو فکر کردی آدمی پسته شامی که منفی و مثبتت چیزی رو عوض کنه؟! برو خودتو عوض کن بابا. منفی!! این مزخرفات چیه نیومده هوا میکنی؟! هین؟!.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. من چند تا سوال خیلی ساده از شما پرسیدم : به هیچ کدام از سوالها پاسخ ندادی . ادعات هم اینه که کامنتی فرستادی و چاپ نشده . اصلا گیرم ادعات درست . خوب دوباره بفرست . بیا به همین سوالهای ساده پاسخ بده خب . بذار ببینیم واقعا چه خبره . اصلا ایرادی نداره تو همین صفحه میمونیم . من ٢-٣ تا سوال ساده از شما پرسیدم : اولین سوال، سوالی است که بزرگترین دانشمندان، فیزیکدانان، محققان که ریزترینشان شاید هاوکینگ باشد در موردش کتابها نوشته اند و بعد شما میگی ( سوالت اشتباهه) . یعنی شما عقلت و هوشت از یک جمع کثیری از شهیرترین دانشمندان دنیا بیشتره؟ من سوالمو تکرار میکنم . آیا برای این جهان قائل به وجود خالق هستی؟ اگر هستی آیا او را در قالب یک ایدئولوژی مشخص توصیف میکنی؟ اگر بله اسم آن ایدئولوژی چیست؟ سوالهای بالا رو بخون و پاسخ بده . کامنتم چاپ نشده و نیومده چیز جالبی نیست

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. من چند تا سوال خیلی ساده از شما پرسیدم : به هیچ کدام از سوالها پاسخ ندادی . ادعات هم اینه که کامنتی فرستادی و چاپ نشده . اصلا گیرم ادعات درست . خوب دوباره بفرست . بیا به همین سوالهای ساده پاسخ بده خب . بذار ببینیم واقعا چه خبره . اصلا ایرادی نداره تو همین صفحه میمونیم . من ٢-٣ تا سوال ساده از شما پرسیدم : اولین سوال، سوالی است که بزرگترین دانشمندان، فیزیکدانان، محققان که ریزترینشان شاید هاوکینگ باشد در موردش کتابها نوشته اند و بعد شما میگی ( سوالت اشتباهه) . یعنی شما عقلت و هوشت از یک جمع کثیری از شهیرترین دانشمندان دنیا بیشتره؟ من سوالمو تکرار میکنم . آیا برای این جهان قائل به وجود خالق هستی؟ اگر هستی آیا او را در قالب یک ایدئولوژی مشخص توصیف میکنی؟ اگر بله اسم آن ایدئولوژی چیست؟ سوالهای بالا رو بخون و پاسخ بده . کامنتم چاپ نشده و نیومده چیز جالبی نیست

[::shahab46 - هانوفر، آلمان : خوب باهوش حان تو فکر کردی آدمی پسته شامی که منفی و مثبتت چیزی رو عوض کنه؟! برو خودتو عوض کن بابا. منفی!! این مزخرفات چیه نیومده هوا میکنی؟! هین؟!.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اجمق جان از منفی‌‌هات میتونی‌ بفهمی البته اگر فهمی‌ در کار باشه

بنده کامنت سومی نوشتم که نیامد. متاسفانه خیلی سخت است. بقول آبراهام لینکلن نوشتن یک نامه کوتاه و یک صفحه ایی، بمراتب سخت از نوشتن یک نامه بلند و چند صفحه ایی است . حال بنده نیز کامنت پایانی ام رد نشد و کامنتهای قبلی ،در بایگانی نیز هنوز نیامده اند تا بلکه بتوانم مجددن اهمیات آن کامنت مفقود را بنویسم. بهر جهت تا حدودی در همین دو کامنتی که احتمالا خواهند آمد روشن نوشته و پاسخ سئوالات جناب باور عمیق را داده ام. امیدوارم چنین باشد. با مهر و شفقت.

...آیا تا این لحظه که نزدیک به دو هزار کامنت در این سایت نوشته ام، یک کامنت از بنده دیده اید که راه، ایدئولوژی، مذهب و چهارچوبی را توصیه کرده باشم و مرجع بدانم؟ دیده اید؟ آنرا نشان دهید تا دیگر یک کامنت هم ننویسم و از سایت و شما خداحافظی کنم. خوب، در چنین حالتی شما میفرمائید که از چه دفاع کنم؟ شما زمانی مجبور به دفاع هستی که موضع داری. در پشت باوری سنگر گرفته ایی. در دسته و در گروهی هستی که خود را در چهارچوب یک هویت خاص تعریف میکنند. حالا اگر در هیچکدام از این بازیها و رفتارها نباشی، مگر چیزی برای دفاع میماند؟! دفاع از چه و در برابر کی؟! عنایت دارید یا فقط میخوانید و میگذرید؟ سئوال مشخص و روشنی کرده اید بدین مضمون: آیا معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ دوست عزیز، شما جدی هستی؟ اگر جدی هستید این پاسخ شما: سئوال شما غلط است. به یک سئوال غلط هر جوابی که بدهیم جواب نیز غلط است. نه؟ متوجه هستید؟ عنایت دارید؟ در مطلب تامل میکنید؟ منشا این سئوال را در خودتان کشف کنید. ببینید این سئوال از کجا میاید؟ پرسشگر کیست؟ خواهید گفت: من! سپس میپرسم : این "من" کیست؟ ...

[::باور عمیق - قم، ایران: هم کامنتی و دوست ارجمند: قبل از ورود به مبحث موجود در کامنت آخر شما (که هیچ ارتباطی با کامنت بنده و ورود به مقوله فکر نداشت) باید عرض کنم که ما در این پست تنها میشویم و این بهترین فرصت است تا کمی با هم پیشتر بنشینیم. پس اجازه بدهید فعلا همینجا بمانیم و اسباب کشی نکنیم. اجازه میدهید؟ حال با هم گپ بزنیم. اما جدی باشیم و بخودمان سخت بگیریم. آیا من جبهه میگیرم؟ جدن؟ دوست من، شوخی میکنید یا سربسرمان میگذارید؟! شما مذهبی نیستید؟! اگر به آب بگوئیم آب، برای آب جبهه گرفته ایم؟! حدیث و روایت که بله. بکار میبرید. درست مثل یکی از کامنتهایتان در همین صفحه. این چند جمله بچگانه و ابتدایی را نوشتم تا بلکه بیشتر دقت کنید و منکر آنچه که هست نشوید. امیدوارم چنین باشد. در غیر اینصورت به بن بست میرسیم و به هم پشت میکنیم. قربانت بروم: درکش شاید سخت باشد، اما بنده نظری برای دفاع ندارم. بنده با فکتها و آنچه هست دیل میکنم. لطفا به این جمله دقت کن: من نمیدانم چه چیزی درست است، فقط آنچه را که درست نیست از سر راه کنار میزنم. عنایت دارید؟ تامل میکنید؟...

[::Dogisgod - زنده، دلشاد و پرنفس باشی دوست عزیزم.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ولشون کن اینا ارزش هم صحبت شدن ندارن، اجازه نده مارو از صحبتمون باز بدارن، اینا آخه کی ارزش پاسخگویی دارن. ببین آقا، شما در گفتگو جبهه میگیری . مثلا بلافاصله به من میگی مذهبی، یا باورمند . من اصلا هر چیزی . نظر خودم رو میگم . شما هم از نظر خودت دفاع کن . آیا من حدیث و روایت و آیه به کار بردم؟ من یک سوال از شما دارم لطفا پاسخ بده . بفرما آیا شما معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ اگر هستی بفرما این خالق را در قالب کدام ایدئولوژی موجود امروز توضیح میدهی . اگر معتقد به هیچکدام از ایدئولوژی ها نیستی، بفرما تعریف شخص خودت از ایدئولوژیت چیه و خدا رو برام اگر معتقد به وجودش هستی در قالب همون ایدئولوژی که داری توضیح بده . یا اینکه برخلاف تمام مفروضات مطرح شده، مثلا بفرما جهان خالقی ندارد . لطفا به سوالهای من پاسخ بده و کامنت رو بکشون به یه خبر جدید که این پایین مایینا پیدا کردن این خبر سخته . لطفا به سوالات بنده خیلی واضح پاسخ بده . من در کمال احترام از شما دعوت میکنم به مباحثه و گفتگو . لطفا به سوالات بنده پاسخ بده دونه به دونه

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. روزتان خوش، نه منظورم از در کوفتن بیجهت، این واقعیت بود که بسیاری از ما بجای تفکر مستقل و دقت ، تفکر مراد و مرجعمان را "مصرف" میکنیم، و در فرهنگ ما کسی این زحمت را بخود نمیدهد، هرچقدر هم به در بکوبیم! عرفان و مرید و پیروی در فرهنگ ما فضیلت است! همیشه از بحث شما لذت برده ام، چون خودم هم . سعی میکنم با وسواس لغات دقیق بکار ببرم. پیروز باشید

[::shahab46 - هانوفر، آلمان: در این پست حرفهای احمقانه و بدون فکر زیادی نوشته شده. اما شما جام حماقت را با کوتاه ترین کامنت بردی. آفرین بی عقل جدید. خوش آمدی!

[::باور عمیق - قم، ایران::]. تو یکی بهتره .. بمیری که کمتر از ...ای بیش نیستی.البته در هر جمعی باید و باید چندتایی نخاله و .. باشن تا چندش بقیه رو دربیان.حقیری مثل خودت که تمام کامنتها و نوشتار و افکارت کمتر و بی ارزش تر از صدای ...ایست که شبها به گوش میرسه البته بسی ظلم به این حیوان بی ازاره که با...مثل تو مقایسه بشه.

. این دوتا ..خطی‌ پول میگیرند معلومه. [::باور عمیق - قم، ایران::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. این 2 تا .. خطی‌ پول میگیرند معلوم هست

[::باور عمیق - قم، بارها عرض کرده ام. منفی و مثبتها هیچ اهمیتی ندارند. کسانی هم فقط برای همین به سایت سر میکشند؟ چرا نه؟

...روشن و محرز است. نیست؟ تا وقتی که ندانیم فکر چیست و طرز عملکرد آنرا نشناسیم چطور ممکن است که از صحت و سلامت محصولات آن مطمئن باشیم؟! بله؟ این است بزرگترین تراژدی حیاتی انسانها. فکر چیست؟ برای دور رفتن، باید از نزدیک شروع کرد. از جلوی پا. وگرنه هزاران سال توهم خدا و هزاران گروه و فرقه و هزاران خدای مختلف و هزاران تعریف از حقیقت، فراتر از توهمات و بازیهای کوچک فکر نمیرود. مگر نه؟ وقتی تعریفی از فکر چیست داشتید و آن کشف خودتان بود، و نه تکرار دست دوم حرفهای دیگران، آنگاه شاید بتوانیم گفتگویی را آغاز کنیم. اما بعید میدانم. چرا که ذهنی که به درک تعریف فکر برسد، یقینا ساکت میشود. با احترام.

[::باور عمیق - قم، ایران: نگاه شما، مشتق از همان ذهن مذهبی و جزمی است. بنده هیچ عقیده و ایدئولوژی یا باوری ندارم. اما "وجود" دارم. در این وجود و در هستی، از ترس با مردم حرف میزنم. همین. این تنها چیزی است که میتوانم از آن بگویم. چرا که اگر ترسها نبودند، من و شما نیز هیچ بحثی در اینجا نداشتیم. نه؟ در مورد حقیقت شلوغ کرده اید. گفتگو با آدم باورمند و جزمی امکان ندارد. چرا که گفتگو از نقطه صفر آغاز میشود. با باورهای فیکس و از قبل سنگر گرفته شده بهیچوجه امکان گفتگو وجود ندارد. نه؟ این که امر بسیار ساده ایی است. نیست؟! شما هر چه در باره خدا، بینهایت و یا حقیقت بخواهید بگویید ساخته فکر است.پس قبل از آن باید فکر را تعریف کنید. نه؟! این فکتها اظهر من الشمس است. نیست؟ کسی که با کلمات بازی میکند شمایی دوست عزیز. فکر چیست؟ باید برای این وسیله که آنرا حقیقت یاب میدانید اول تعریفی داشته باشید. نه؟ بعد از تعریف فکر، نگاه میکنیم که آیا فکر میتواند وارد ناشناخته و بینهایت شود و یا اگر سعی کند تا در این ورطه ورود کند فقط و فقط توهم ایحاد میکند؟ نه؟ این بدیهیات برای یک آدم جدی بسیار بسیار...

در ضمن من نمیدونم کی به کامنت اخیرت منفی داده . اون دوست عزیزی که به کامنت اخیرت منفی داده، لطفا در نهایت بزرگواری دقت بفرماید که منفی به کامنتی که یک شخص داره نظرش رو میگه و بحث میکنه، مفهوم جامعی نداره . منفی به چی آخه؟ به ابراز نظر؟ ابراز نظری که نه ضرری برای کسی داره و نه خطری؟ نه توهینی توشه نه وهنی؟ چرا دقت نمیکنیم همین منفی و مثبتها هم حق الناسه؟

حالا یک موقع مرحوم سهراب سپهری در (صدای پای آب ) میفرماید : کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که افسون گل سرخ شناور باشیم .اگر از این دیدگاه بخوای نگاه کنی، من باهات موافق میشم .یعنی بیای و بگی که ما توان فهم شاکله حقیقت رو نداریم اما میتوانیم به آثار آن دست یابیم . یعنی یکبار شما بیایی و بگویی من توان این را ندارم که بفهمم خدا موجود نیست یعنی چه؟ نمیتوانم بفهمم چگونه ممکن است کسی به وجود آمده از حالت قبلی به بعدی نباشد . این پذیرفتنی است . اما اینکه بیای و بگی که من نمیتوانم آثار و نشانه های این خالق را ببینم اما نفهمم که در پس این آفرینش خالق است این دیگه قابل قبول نیست . هیچ کس ادعا نکرده که میتواند به ذات حقیقت پی ببرد اما میتوان به وجود آن پی برد . میتوان گفت 1 سپس 2 سپس 3 سپس 4 . این غلط نیست . اما کاملترش این است که 1، 1.5 ،2 و سپس 2.5 و سپس 3 . این نفی حقیقت اولی نیست . تکامل شناخت حقیقت است . اما اینکه بیایی و بگویی چون نمیدانم مابین 1 و 2 چه چیزی وجود دارد پس اصلا بی خیال اینکه اول 1 و سپس 2 ، این حرف حرف اشتباهیه ..

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. گفتی : چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم ( تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است) . این گفته کاملا ضد و نقیضه . شما یا عقیده داری یا عقیده نداری . اگر ماموریتی برای خودت قائلی ، یعنی به این امر عقیده داری . خواهشا دقت کن که دقیقا چی داری میگی . بازی با کلمات هنر نیست . فرمودی در مورد خداوند نمیتوان گفتگو کرد چون ما محدود هستیم و نه محیط بر حقیقت . این حرف اشتباهه . شما یک موقع میتونی با نگاه کردن به یک قطاع هندسی 4 حکم هندسی از اون استخراج کنی . یک موقع خواجه نصیر الدین طوسی میاد کتابی مینویسد به نام (کشف القناع عن اسرار شکل القطاع ) و جناب خواجه از این یک شکل، چهار صد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده، یعنی قریب نیم میلیون . حقیقت جاده ای بی انتها اما موجود است . هر کسی به اندازه احاطه خود میتواند از آن بهره بگیرد . اما به این معنا نیست که حقیقت چون لا یتناهی است پس قابل دسترس نیست که اگر اینگونه بود اصلا چه بهره ای دارد وجود حقیقت؟

[::باور عمیق - قم، ایران: دوست ارجمند، مطلب به دشمنی نمیرسد. بنده هیچ موجودی را دشمن نمیشناسم. چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم و نه سنگر بندی. تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است. ترس را ریشه و مادر همه زجرها و مفاسد دنیا میدانم. گفتگو در مورد خدا یا حقیقت یا بینهایت (اسمش را هر چه میخواهید بگذارید) بهیچوجه امکان پذیر نیست. فکر محدود است. محدود نمیتواند وارد حیطه نامحدود شود. این امکان پذیر نیست. حقیقت، بینهایت، یا خدا بهیچوجه قابل گفتگو نیستند. در این امر ساده تعمق کنید و یکبار برای همیشه از اینهمه اتلاف انرژی خلاص شوید و مغز را از چنین مشغولیتهایی تباه و بی ثمری نجات دهید. حقیقت نمیتواند بر ملا شود و یا بیان شود. اگر چنین باشد، دیگر حقیقت نیست.حقیقت زنده است و در هر لحظه جریان دارد. حقیقت ایستا و ایستگاه نیست. آدرس و مسیر ندارد. جاده ندارد. حقیقت سرزمینی بدون راه و جاده است. فکر میتواند از آنچه که شناخته و میشناسد بگوید و صحبت کند. فکر وسیله و ابزار بسیار بسیار کوچکی است و همواره کوچک میماند. با احترام.

[::Dogisgod - عزیز و ارجمند. دوست عزیز باور کن مطلب نه بیهوده زدن و با ثمر زدن را در بر میگیرد و نه اهمیتی برای بنده دارد. چرا که نه به چیزی به اسم وطن و تکه ایی پارچه سه رنگ باور دارم و نه تا پایان عمرم به ایران باز خواهم گشت. در ایران از پدر و مادری ایرانی و فارسی زبان متولد شده ام و فرصتی است تا در این گوشه از آنچه بدور از عقلانیت و درایت است با انسانها گفت و از آنها شنید. اینکار را بنده با همه انسانها و همنوعام در سراسر دنیا میکنم. انسان باید متحول شود. راه دیگری برای خروج از اینهمه زجر و اشک و مصیبت نیست. محقق فیزیک کوانتوم هستید. زنده باشی. از جملاتت باید میفهمیدم. میدانید ، بنده ارادتی ناتمام و بینهایت به زنده یاد دکتر دیوید بوهم داشته و دارم. خصوصا گفتگوهایش با جیدو کریشنا مورتی که به دیالوگهای sourdes یا "کر و لال" معروف است. ساعتها به این گفتگوها گوش میدادم و هر بار برایم تازه بود و در آنها خودم را کشف میکردم. دوستتان دارم. با مهر و شفقت.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ....اسفباری دارد.(عصف!) خلاصه دسپاچه تایپ کردن بدون بدرود.یادته که یارو مشکوکه که تو خودشی یا خودتی بدون اینکه مطلبو توجه کنه، همیشه پیروز باشی.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. آقا جان من که با تو دشمنی ندارم . من منفی و مثبت رو به کامنت میدم نه به گوینده . انظر ما قال و لا تنظر من قال . خب این حرفی رو که شما هم بهش اشاره کردی، من همینو حدود دو ماه پیش داشتم داد میزدم که این ( نترسید نترسید) و ( میمیریم میمیریم) یک شعار بی پشتوانه هست . داد میزدم که بدنهاتون رو بی جهت در مقابل گلوله قرار ندید . جوابش چی بوده؟ در دلشون تصدیق میکنن اما در ظاهر فحش میدن . بحث خدا هم یک روز باید بشینیم با هم مباحثه کنیم تا شمارو با واقعیتهایی آشنا کنم که شاید ازش بی خبر باشی فقط مخلص کلام اینکه داری اشتباه میکنی و پتانسیلت رو به عنوان یک انسان که تمام کوهها و دریاهادر مقابل قدرتش خاشع و خاضع هستند به هدر میدی . هر وقت دوست داشتی اعلام کن بشینیم یه مباحثه بریم تا تکلیف یک سری قضایا این مابین مشخص بشه

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. دوست گرامی، به قولی بیهوده میزنی بر این در انگشت دردناک! مملکت ما عرفان زده و فرهنگ ما مرید و مرادی است و به آن پافشاری عجیبی داریم. به عنوان محقق فیزیک، وقتی لغتهای دهن پرکن عرفان کوانتومی و ورود به بعد چهارم را از زبان اینها میشنوم، غیر افسوس کاری میکنم؟ جامعه ایران وضعیت عصف باری دارد و سونداژ آن در همین صفحه نماین است! اکثریت مردم ایران+ رفراندوم+ناآگاهی=همان آش و همان کاسه. با شما موافق هستم. این اکثریت تعیین کننده ی سرنوشت، خود بازیچه ی مرادشان نخواهند شد؟ نا امیدی من همین چیزهاست.

باور عمیق. میبینی وحشت جان. شاید بزرگترین پیام عدم جدیت ملت ما دقیقا در این صفحه باشد: بدین ترتیب که من و شما با اینکه از زمین تا کهکشان تفاوت نگاه و گفتار داریم، درست توسط این ملت عاشق شعار به یک اندازه مورد استقبال قرار گرفتیم و منفی خوردیم. ما ملت بدور خودمان میچرخیم. باور کن. اما خدا را ترک کن.

[::دوستدار - استهکلم، به شما ارادت دارم. لطف دارید. هیچکس نمیتواند مثل کس دیگری باشی. بحث بر سر اجتناب از شعار و عدم جدیت است. همین. با مهر و ارادت.

[::scandal دوست عزیز بنده راه و مرامی ندارم که آن را درست و حقیقت بپندارم. آنچه نوشتم، برای یک انسان جدی، به اندازه کافی روشن است. اینطور نیست؟ بنده نمیدانم حقیقت چیست. همانطور که نمیدانم روح چیست و به حرف هیچ احدی یا دانشمندی در این مورد اهمیت نمیدهم. شما میدهید؟ چرا؟ باور عمیق هم به حرف علما و دانشمندان خودش توجه میکند. مگر نه؟ دیگران را قضاوت نکنیم. برای بنده هیچ اهمیتی ندارد که شما جدی باشید یا نه. اما عدم جدیت ما، همین بلایی را بر سرمان آورده که چهل سال است شاهد آن هستیم. بنده بعنوان نوع انسان نگاهم را مینویسم و گذر میکنم. همین. نهایتا هر کس برای خودش انتخاب میکند. نه؟ با مهر و دوستی.

[::scandal - برلین، آلمان::]. نفر اول بودنت رو در همه مطالب صمیمانه تبریک میگم پهلوان

خدا همه ما را آدم کند! ما بیشماریم زیرا راستی و هستی بیشمارنند و اگر از جنبه فیزیکی به روح بنگریم، دانشمندان ثابت کردند که بعد از مرگ، وزن مردگان به اندازه چند گرمی کاهش مییابد و این امر در مورد افرادی که در عالم خلسه هستند، مقدار وزن آنان در حدود ۲۱ گرم کمتر میشود که آن را دالی بر اثبات وجود ارواح میدانند! و از طرفی کاربر گرامی اگر بنوشته های شما بنگرم، چنین درکی از آن دارم که همانند یکدسته از افراد یک جامعه "راه و مرام" خود را حقیقت میبینند و توجه ای به یافته های دیگران پشیزی ارزش قایل نمیشونند، بدرود!

خدا همه ما را آدم کند! ما بیشماریم زیرا راستی و هستی بیشمارنند و اگر از جنبه فیزیکی به روح بنگریم، دانشمندان ثابت کردند که بعد از مرگ، وزن مردگان به اندازه چند گرمی کاهش مییابد و این امر در مورد افرادی که در عالم خلسه هستند، مقدار وزن آنان در حدود ۲۱ گرم کمتر میشود که آن را دالی بر اثبات وجود ارواح میدانند! و از طرفی کاربر گرامی اگر بنوشته های شما بنگرم، چنین درکی از آن دارم که همانند یکدسته از افراد یک جامعه "راه و مرام" خود را حقیقت میبینند و توجه ای به یافته های دیگران پشیزی ارزش قایل نمیشونند، بدرود!

[::scandal - برلین، آلمان::]. نفر اول بودنت رو در همه مطالب صمیمانه تبریک میگم پهلوان

[::scandal دوست عزیز بنده راه و مرامی ندارم که آن را درست و حقیقت بپندارم. آنچه نوشتم، برای یک انسان جدی، به اندازه کافی روشن است. اینطور نیست؟ بنده نمیدانم حقیقت چیست. همانطور که نمیدانم روح چیست و به حرف هیچ احدی یا دانشمندی در این مورد اهمیت نمیدهم. شما میدهید؟ چرا؟ باور عمیق هم به حرف علما و دانشمندان خودش توجه میکند. مگر نه؟ دیگران را قضاوت نکنیم. برای بنده هیچ اهمیتی ندارد که شما جدی باشید یا نه. اما عدم جدیت ما، همین بلایی را بر سرمان آورده که چهل سال است شاهد آن هستیم. بنده بعنوان نوع انسان نگاهم را مینویسم و گذر میکنم. همین. نهایتا هر کس برای خودش انتخاب میکند. نه؟ با مهر و دوستی.

[::دوستدار - استهکلم، به شما ارادت دارم. لطف دارید. هیچکس نمیتواند مثل کس دیگری باشی. بحث بر سر اجتناب از شعار و عدم جدیت است. همین. با مهر و ارادت.

باور عمیق. میبینی وحشت جان. شاید بزرگترین پیام عدم جدیت ملت ما دقیقا در این صفحه باشد: بدین ترتیب که من و شما با اینکه از زمین تا کهکشان تفاوت نگاه و گفتار داریم، درست توسط این ملت عاشق شعار به یک اندازه مورد استقبال قرار گرفتیم و منفی خوردیم. ما ملت بدور خودمان میچرخیم. باور کن. اما خدا را ترک کن.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. دوست گرامی، به قولی بیهوده میزنی بر این در انگشت دردناک! مملکت ما عرفان زده و فرهنگ ما مرید و مرادی است و به آن پافشاری عجیبی داریم. به عنوان محقق فیزیک، وقتی لغتهای دهن پرکن عرفان کوانتومی و ورود به بعد چهارم را از زبان اینها میشنوم، غیر افسوس کاری میکنم؟ جامعه ایران وضعیت عصف باری دارد و سونداژ آن در همین صفحه نماین است! اکثریت مردم ایران+ رفراندوم+ناآگاهی=همان آش و همان کاسه. با شما موافق هستم. این اکثریت تعیین کننده ی سرنوشت، خود بازیچه ی مرادشان نخواهند شد؟ نا امیدی من همین چیزهاست.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. آقا جان من که با تو دشمنی ندارم . من منفی و مثبت رو به کامنت میدم نه به گوینده . انظر ما قال و لا تنظر من قال . خب این حرفی رو که شما هم بهش اشاره کردی، من همینو حدود دو ماه پیش داشتم داد میزدم که این ( نترسید نترسید) و ( میمیریم میمیریم) یک شعار بی پشتوانه هست . داد میزدم که بدنهاتون رو بی جهت در مقابل گلوله قرار ندید . جوابش چی بوده؟ در دلشون تصدیق میکنن اما در ظاهر فحش میدن . بحث خدا هم یک روز باید بشینیم با هم مباحثه کنیم تا شمارو با واقعیتهایی آشنا کنم که شاید ازش بی خبر باشی فقط مخلص کلام اینکه داری اشتباه میکنی و پتانسیلت رو به عنوان یک انسان که تمام کوهها و دریاهادر مقابل قدرتش خاشع و خاضع هستند به هدر میدی . هر وقت دوست داشتی اعلام کن بشینیم یه مباحثه بریم تا تکلیف یک سری قضایا این مابین مشخص بشه

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ....اسفباری دارد.(عصف!) خلاصه دسپاچه تایپ کردن بدون بدرود.یادته که یارو مشکوکه که تو خودشی یا خودتی بدون اینکه مطلبو توجه کنه، همیشه پیروز باشی.

[::Dogisgod - عزیز و ارجمند. دوست عزیز باور کن مطلب نه بیهوده زدن و با ثمر زدن را در بر میگیرد و نه اهمیتی برای بنده دارد. چرا که نه به چیزی به اسم وطن و تکه ایی پارچه سه رنگ باور دارم و نه تا پایان عمرم به ایران باز خواهم گشت. در ایران از پدر و مادری ایرانی و فارسی زبان متولد شده ام و فرصتی است تا در این گوشه از آنچه بدور از عقلانیت و درایت است با انسانها گفت و از آنها شنید. اینکار را بنده با همه انسانها و همنوعام در سراسر دنیا میکنم. انسان باید متحول شود. راه دیگری برای خروج از اینهمه زجر و اشک و مصیبت نیست. محقق فیزیک کوانتوم هستید. زنده باشی. از جملاتت باید میفهمیدم. میدانید ، بنده ارادتی ناتمام و بینهایت به زنده یاد دکتر دیوید بوهم داشته و دارم. خصوصا گفتگوهایش با جیدو کریشنا مورتی که به دیالوگهای sourdes یا "کر و لال" معروف است. ساعتها به این گفتگوها گوش میدادم و هر بار برایم تازه بود و در آنها خودم را کشف میکردم. دوستتان دارم. با مهر و شفقت.

[::باور عمیق - قم، ایران: دوست ارجمند، مطلب به دشمنی نمیرسد. بنده هیچ موجودی را دشمن نمیشناسم. چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم و نه سنگر بندی. تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است. ترس را ریشه و مادر همه زجرها و مفاسد دنیا میدانم. گفتگو در مورد خدا یا حقیقت یا بینهایت (اسمش را هر چه میخواهید بگذارید) بهیچوجه امکان پذیر نیست. فکر محدود است. محدود نمیتواند وارد حیطه نامحدود شود. این امکان پذیر نیست. حقیقت، بینهایت، یا خدا بهیچوجه قابل گفتگو نیستند. در این امر ساده تعمق کنید و یکبار برای همیشه از اینهمه اتلاف انرژی خلاص شوید و مغز را از چنین مشغولیتهایی تباه و بی ثمری نجات دهید. حقیقت نمیتواند بر ملا شود و یا بیان شود. اگر چنین باشد، دیگر حقیقت نیست.حقیقت زنده است و در هر لحظه جریان دارد. حقیقت ایستا و ایستگاه نیست. آدرس و مسیر ندارد. جاده ندارد. حقیقت سرزمینی بدون راه و جاده است. فکر میتواند از آنچه که شناخته و میشناسد بگوید و صحبت کند. فکر وسیله و ابزار بسیار بسیار کوچکی است و همواره کوچک میماند. با احترام.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. گفتی : چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم ( تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است) . این گفته کاملا ضد و نقیضه . شما یا عقیده داری یا عقیده نداری . اگر ماموریتی برای خودت قائلی ، یعنی به این امر عقیده داری . خواهشا دقت کن که دقیقا چی داری میگی . بازی با کلمات هنر نیست . فرمودی در مورد خداوند نمیتوان گفتگو کرد چون ما محدود هستیم و نه محیط بر حقیقت . این حرف اشتباهه . شما یک موقع میتونی با نگاه کردن به یک قطاع هندسی 4 حکم هندسی از اون استخراج کنی . یک موقع خواجه نصیر الدین طوسی میاد کتابی مینویسد به نام (کشف القناع عن اسرار شکل القطاع ) و جناب خواجه از این یک شکل، چهار صد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده، یعنی قریب نیم میلیون . حقیقت جاده ای بی انتها اما موجود است . هر کسی به اندازه احاطه خود میتواند از آن بهره بگیرد . اما به این معنا نیست که حقیقت چون لا یتناهی است پس قابل دسترس نیست که اگر اینگونه بود اصلا چه بهره ای دارد وجود حقیقت؟

حالا یک موقع مرحوم سهراب سپهری در (صدای پای آب ) میفرماید : کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که افسون گل سرخ شناور باشیم .اگر از این دیدگاه بخوای نگاه کنی، من باهات موافق میشم .یعنی بیای و بگی که ما توان فهم شاکله حقیقت رو نداریم اما میتوانیم به آثار آن دست یابیم . یعنی یکبار شما بیایی و بگویی من توان این را ندارم که بفهمم خدا موجود نیست یعنی چه؟ نمیتوانم بفهمم چگونه ممکن است کسی به وجود آمده از حالت قبلی به بعدی نباشد . این پذیرفتنی است . اما اینکه بیای و بگی که من نمیتوانم آثار و نشانه های این خالق را ببینم اما نفهمم که در پس این آفرینش خالق است این دیگه قابل قبول نیست . هیچ کس ادعا نکرده که میتواند به ذات حقیقت پی ببرد اما میتوان به وجود آن پی برد . میتوان گفت 1 سپس 2 سپس 3 سپس 4 . این غلط نیست . اما کاملترش این است که 1، 1.5 ،2 و سپس 2.5 و سپس 3 . این نفی حقیقت اولی نیست . تکامل شناخت حقیقت است . اما اینکه بیایی و بگویی چون نمیدانم مابین 1 و 2 چه چیزی وجود دارد پس اصلا بی خیال اینکه اول 1 و سپس 2 ، این حرف حرف اشتباهیه ..

در ضمن من نمیدونم کی به کامنت اخیرت منفی داده . اون دوست عزیزی که به کامنت اخیرت منفی داده، لطفا در نهایت بزرگواری دقت بفرماید که منفی به کامنتی که یک شخص داره نظرش رو میگه و بحث میکنه، مفهوم جامعی نداره . منفی به چی آخه؟ به ابراز نظر؟ ابراز نظری که نه ضرری برای کسی داره و نه خطری؟ نه توهینی توشه نه وهنی؟ چرا دقت نمیکنیم همین منفی و مثبتها هم حق الناسه؟

[::باور عمیق - قم، ایران: نگاه شما، مشتق از همان ذهن مذهبی و جزمی است. بنده هیچ عقیده و ایدئولوژی یا باوری ندارم. اما "وجود" دارم. در این وجود و در هستی، از ترس با مردم حرف میزنم. همین. این تنها چیزی است که میتوانم از آن بگویم. چرا که اگر ترسها نبودند، من و شما نیز هیچ بحثی در اینجا نداشتیم. نه؟ در مورد حقیقت شلوغ کرده اید. گفتگو با آدم باورمند و جزمی امکان ندارد. چرا که گفتگو از نقطه صفر آغاز میشود. با باورهای فیکس و از قبل سنگر گرفته شده بهیچوجه امکان گفتگو وجود ندارد. نه؟ این که امر بسیار ساده ایی است. نیست؟! شما هر چه در باره خدا، بینهایت و یا حقیقت بخواهید بگویید ساخته فکر است.پس قبل از آن باید فکر را تعریف کنید. نه؟! این فکتها اظهر من الشمس است. نیست؟ کسی که با کلمات بازی میکند شمایی دوست عزیز. فکر چیست؟ باید برای این وسیله که آنرا حقیقت یاب میدانید اول تعریفی داشته باشید. نه؟ بعد از تعریف فکر، نگاه میکنیم که آیا فکر میتواند وارد ناشناخته و بینهایت شود و یا اگر سعی کند تا در این ورطه ورود کند فقط و فقط توهم ایحاد میکند؟ نه؟ این بدیهیات برای یک آدم جدی بسیار بسیار...

...روشن و محرز است. نیست؟ تا وقتی که ندانیم فکر چیست و طرز عملکرد آنرا نشناسیم چطور ممکن است که از صحت و سلامت محصولات آن مطمئن باشیم؟! بله؟ این است بزرگترین تراژدی حیاتی انسانها. فکر چیست؟ برای دور رفتن، باید از نزدیک شروع کرد. از جلوی پا. وگرنه هزاران سال توهم خدا و هزاران گروه و فرقه و هزاران خدای مختلف و هزاران تعریف از حقیقت، فراتر از توهمات و بازیهای کوچک فکر نمیرود. مگر نه؟ وقتی تعریفی از فکر چیست داشتید و آن کشف خودتان بود، و نه تکرار دست دوم حرفهای دیگران، آنگاه شاید بتوانیم گفتگویی را آغاز کنیم. اما بعید میدانم. چرا که ذهنی که به درک تعریف فکر برسد، یقینا ساکت میشود. با احترام.

[::باور عمیق - قم، بارها عرض کرده ام. منفی و مثبتها هیچ اهمیتی ندارند. کسانی هم فقط برای همین به سایت سر میکشند؟ چرا نه؟

. این دوتا ..خطی‌ پول میگیرند معلومه. [::باور عمیق - قم، ایران::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. این 2 تا .. خطی‌ پول میگیرند معلوم هست

[::باور عمیق - قم، ایران::]. تو یکی بهتره .. بمیری که کمتر از ...ای بیش نیستی.البته در هر جمعی باید و باید چندتایی نخاله و .. باشن تا چندش بقیه رو دربیان.حقیری مثل خودت که تمام کامنتها و نوشتار و افکارت کمتر و بی ارزش تر از صدای ...ایست که شبها به گوش میرسه البته بسی ظلم به این حیوان بی ازاره که با...مثل تو مقایسه بشه.

[::shahab46 - هانوفر، آلمان: در این پست حرفهای احمقانه و بدون فکر زیادی نوشته شده. اما شما جام حماقت را با کوتاه ترین کامنت بردی. آفرین بی عقل جدید. خوش آمدی!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. روزتان خوش، نه منظورم از در کوفتن بیجهت، این واقعیت بود که بسیاری از ما بجای تفکر مستقل و دقت ، تفکر مراد و مرجعمان را "مصرف" میکنیم، و در فرهنگ ما کسی این زحمت را بخود نمیدهد، هرچقدر هم به در بکوبیم! عرفان و مرید و پیروی در فرهنگ ما فضیلت است! همیشه از بحث شما لذت برده ام، چون خودم هم . سعی میکنم با وسواس لغات دقیق بکار ببرم. پیروز باشید

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ولشون کن اینا ارزش هم صحبت شدن ندارن، اجازه نده مارو از صحبتمون باز بدارن، اینا آخه کی ارزش پاسخگویی دارن. ببین آقا، شما در گفتگو جبهه میگیری . مثلا بلافاصله به من میگی مذهبی، یا باورمند . من اصلا هر چیزی . نظر خودم رو میگم . شما هم از نظر خودت دفاع کن . آیا من حدیث و روایت و آیه به کار بردم؟ من یک سوال از شما دارم لطفا پاسخ بده . بفرما آیا شما معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ اگر هستی بفرما این خالق را در قالب کدام ایدئولوژی موجود امروز توضیح میدهی . اگر معتقد به هیچکدام از ایدئولوژی ها نیستی، بفرما تعریف شخص خودت از ایدئولوژیت چیه و خدا رو برام اگر معتقد به وجودش هستی در قالب همون ایدئولوژی که داری توضیح بده . یا اینکه برخلاف تمام مفروضات مطرح شده، مثلا بفرما جهان خالقی ندارد . لطفا به سوالهای من پاسخ بده و کامنت رو بکشون به یه خبر جدید که این پایین مایینا پیدا کردن این خبر سخته . لطفا به سوالات بنده خیلی واضح پاسخ بده . من در کمال احترام از شما دعوت میکنم به مباحثه و گفتگو . لطفا به سوالات بنده پاسخ بده دونه به دونه

[::Dogisgod - زنده، دلشاد و پرنفس باشی دوست عزیزم.

[::باور عمیق - قم، ایران: هم کامنتی و دوست ارجمند: قبل از ورود به مبحث موجود در کامنت آخر شما (که هیچ ارتباطی با کامنت بنده و ورود به مقوله فکر نداشت) باید عرض کنم که ما در این پست تنها میشویم و این بهترین فرصت است تا کمی با هم پیشتر بنشینیم. پس اجازه بدهید فعلا همینجا بمانیم و اسباب کشی نکنیم. اجازه میدهید؟ حال با هم گپ بزنیم. اما جدی باشیم و بخودمان سخت بگیریم. آیا من جبهه میگیرم؟ جدن؟ دوست من، شوخی میکنید یا سربسرمان میگذارید؟! شما مذهبی نیستید؟! اگر به آب بگوئیم آب، برای آب جبهه گرفته ایم؟! حدیث و روایت که بله. بکار میبرید. درست مثل یکی از کامنتهایتان در همین صفحه. این چند جمله بچگانه و ابتدایی را نوشتم تا بلکه بیشتر دقت کنید و منکر آنچه که هست نشوید. امیدوارم چنین باشد. در غیر اینصورت به بن بست میرسیم و به هم پشت میکنیم. قربانت بروم: درکش شاید سخت باشد، اما بنده نظری برای دفاع ندارم. بنده با فکتها و آنچه هست دیل میکنم. لطفا به این جمله دقت کن: من نمیدانم چه چیزی درست است، فقط آنچه را که درست نیست از سر راه کنار میزنم. عنایت دارید؟ تامل میکنید؟...

...آیا تا این لحظه که نزدیک به دو هزار کامنت در این سایت نوشته ام، یک کامنت از بنده دیده اید که راه، ایدئولوژی، مذهب و چهارچوبی را توصیه کرده باشم و مرجع بدانم؟ دیده اید؟ آنرا نشان دهید تا دیگر یک کامنت هم ننویسم و از سایت و شما خداحافظی کنم. خوب، در چنین حالتی شما میفرمائید که از چه دفاع کنم؟ شما زمانی مجبور به دفاع هستی که موضع داری. در پشت باوری سنگر گرفته ایی. در دسته و در گروهی هستی که خود را در چهارچوب یک هویت خاص تعریف میکنند. حالا اگر در هیچکدام از این بازیها و رفتارها نباشی، مگر چیزی برای دفاع میماند؟! دفاع از چه و در برابر کی؟! عنایت دارید یا فقط میخوانید و میگذرید؟ سئوال مشخص و روشنی کرده اید بدین مضمون: آیا معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ دوست عزیز، شما جدی هستی؟ اگر جدی هستید این پاسخ شما: سئوال شما غلط است. به یک سئوال غلط هر جوابی که بدهیم جواب نیز غلط است. نه؟ متوجه هستید؟ عنایت دارید؟ در مطلب تامل میکنید؟ منشا این سئوال را در خودتان کشف کنید. ببینید این سئوال از کجا میاید؟ پرسشگر کیست؟ خواهید گفت: من! سپس میپرسم : این "من" کیست؟ ...

بنده کامنت سومی نوشتم که نیامد. متاسفانه خیلی سخت است. بقول آبراهام لینکلن نوشتن یک نامه کوتاه و یک صفحه ایی، بمراتب سخت از نوشتن یک نامه بلند و چند صفحه ایی است . حال بنده نیز کامنت پایانی ام رد نشد و کامنتهای قبلی ،در بایگانی نیز هنوز نیامده اند تا بلکه بتوانم مجددن اهمیات آن کامنت مفقود را بنویسم. بهر جهت تا حدودی در همین دو کامنتی که احتمالا خواهند آمد روشن نوشته و پاسخ سئوالات جناب باور عمیق را داده ام. امیدوارم چنین باشد. با مهر و شفقت.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اجمق جان از منفی‌‌هات میتونی‌ بفهمی البته اگر فهمی‌ در کار باشه

[::shahab46 - هانوفر، آلمان : خوب باهوش حان تو فکر کردی آدمی پسته شامی که منفی و مثبتت چیزی رو عوض کنه؟! برو خودتو عوض کن بابا. منفی!! این مزخرفات چیه نیومده هوا میکنی؟! هین؟!.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. من چند تا سوال خیلی ساده از شما پرسیدم : به هیچ کدام از سوالها پاسخ ندادی . ادعات هم اینه که کامنتی فرستادی و چاپ نشده . اصلا گیرم ادعات درست . خوب دوباره بفرست . بیا به همین سوالهای ساده پاسخ بده خب . بذار ببینیم واقعا چه خبره . اصلا ایرادی نداره تو همین صفحه میمونیم . من ٢-٣ تا سوال ساده از شما پرسیدم : اولین سوال، سوالی است که بزرگترین دانشمندان، فیزیکدانان، محققان که ریزترینشان شاید هاوکینگ باشد در موردش کتابها نوشته اند و بعد شما میگی ( سوالت اشتباهه) . یعنی شما عقلت و هوشت از یک جمع کثیری از شهیرترین دانشمندان دنیا بیشتره؟ من سوالمو تکرار میکنم . آیا برای این جهان قائل به وجود خالق هستی؟ اگر هستی آیا او را در قالب یک ایدئولوژی مشخص توصیف میکنی؟ اگر بله اسم آن ایدئولوژی چیست؟ سوالهای بالا رو بخون و پاسخ بده . کامنتم چاپ نشده و نیومده چیز جالبی نیست

[::باور عمیق - قم، ایران::]. تو یکی بهتره .. بمیری که کمتر از ...ای بیش نیستی.البته در هر جمعی باید و باید چندتایی نخاله و .. باشن تا چندش بقیه رو دربیان.حقیری مثل خودت که تمام کامنتها و نوشتار و افکارت کمتر و بی ارزش تر از صدای ...ایست که شبها به گوش میرسه البته بسی ظلم به این حیوان بی ازاره که با...مثل تو مقایسه بشه.

خدا همه ما را آدم کند! ما بیشماریم زیرا راستی و هستی بیشمارنند و اگر از جنبه فیزیکی به روح بنگریم، دانشمندان ثابت کردند که بعد از مرگ، وزن مردگان به اندازه چند گرمی کاهش مییابد و این امر در مورد افرادی که در عالم خلسه هستند، مقدار وزن آنان در حدود ۲۱ گرم کمتر میشود که آن را دالی بر اثبات وجود ارواح میدانند! و از طرفی کاربر گرامی اگر بنوشته های شما بنگرم، چنین درکی از آن دارم که همانند یکدسته از افراد یک جامعه "راه و مرام" خود را حقیقت میبینند و توجه ای به یافته های دیگران پشیزی ارزش قایل نمیشونند، بدرود!

. این دوتا ..خطی‌ پول میگیرند معلومه. [::باور عمیق - قم، ایران::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. این 2 تا .. خطی‌ پول میگیرند معلوم هست

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. روزتان خوش، نه منظورم از در کوفتن بیجهت، این واقعیت بود که بسیاری از ما بجای تفکر مستقل و دقت ، تفکر مراد و مرجعمان را "مصرف" میکنیم، و در فرهنگ ما کسی این زحمت را بخود نمیدهد، هرچقدر هم به در بکوبیم! عرفان و مرید و پیروی در فرهنگ ما فضیلت است! همیشه از بحث شما لذت برده ام، چون خودم هم . سعی میکنم با وسواس لغات دقیق بکار ببرم. پیروز باشید

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اجمق جان از منفی‌‌هات میتونی‌ بفهمی البته اگر فهمی‌ در کار باشه

باور عمیق. میبینی وحشت جان. شاید بزرگترین پیام عدم جدیت ملت ما دقیقا در این صفحه باشد: بدین ترتیب که من و شما با اینکه از زمین تا کهکشان تفاوت نگاه و گفتار داریم، درست توسط این ملت عاشق شعار به یک اندازه مورد استقبال قرار گرفتیم و منفی خوردیم. ما ملت بدور خودمان میچرخیم. باور کن. اما خدا را ترک کن.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ....اسفباری دارد.(عصف!) خلاصه دسپاچه تایپ کردن بدون بدرود.یادته که یارو مشکوکه که تو خودشی یا خودتی بدون اینکه مطلبو توجه کنه، همیشه پیروز باشی.

[::shahab46 - هانوفر، آلمان: در این پست حرفهای احمقانه و بدون فکر زیادی نوشته شده. اما شما جام حماقت را با کوتاه ترین کامنت بردی. آفرین بی عقل جدید. خوش آمدی!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. دوست گرامی، به قولی بیهوده میزنی بر این در انگشت دردناک! مملکت ما عرفان زده و فرهنگ ما مرید و مرادی است و به آن پافشاری عجیبی داریم. به عنوان محقق فیزیک، وقتی لغتهای دهن پرکن عرفان کوانتومی و ورود به بعد چهارم را از زبان اینها میشنوم، غیر افسوس کاری میکنم؟ جامعه ایران وضعیت عصف باری دارد و سونداژ آن در همین صفحه نماین است! اکثریت مردم ایران+ رفراندوم+ناآگاهی=همان آش و همان کاسه. با شما موافق هستم. این اکثریت تعیین کننده ی سرنوشت، خود بازیچه ی مرادشان نخواهند شد؟ نا امیدی من همین چیزهاست.

[::باور عمیق - قم، ایران: دوست ارجمند، مطلب به دشمنی نمیرسد. بنده هیچ موجودی را دشمن نمیشناسم. چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم و نه سنگر بندی. تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است. ترس را ریشه و مادر همه زجرها و مفاسد دنیا میدانم. گفتگو در مورد خدا یا حقیقت یا بینهایت (اسمش را هر چه میخواهید بگذارید) بهیچوجه امکان پذیر نیست. فکر محدود است. محدود نمیتواند وارد حیطه نامحدود شود. این امکان پذیر نیست. حقیقت، بینهایت، یا خدا بهیچوجه قابل گفتگو نیستند. در این امر ساده تعمق کنید و یکبار برای همیشه از اینهمه اتلاف انرژی خلاص شوید و مغز را از چنین مشغولیتهایی تباه و بی ثمری نجات دهید. حقیقت نمیتواند بر ملا شود و یا بیان شود. اگر چنین باشد، دیگر حقیقت نیست.حقیقت زنده است و در هر لحظه جریان دارد. حقیقت ایستا و ایستگاه نیست. آدرس و مسیر ندارد. جاده ندارد. حقیقت سرزمینی بدون راه و جاده است. فکر میتواند از آنچه که شناخته و میشناسد بگوید و صحبت کند. فکر وسیله و ابزار بسیار بسیار کوچکی است و همواره کوچک میماند. با احترام.

[::باور عمیق - قم، ایران: نگاه شما، مشتق از همان ذهن مذهبی و جزمی است. بنده هیچ عقیده و ایدئولوژی یا باوری ندارم. اما "وجود" دارم. در این وجود و در هستی، از ترس با مردم حرف میزنم. همین. این تنها چیزی است که میتوانم از آن بگویم. چرا که اگر ترسها نبودند، من و شما نیز هیچ بحثی در اینجا نداشتیم. نه؟ در مورد حقیقت شلوغ کرده اید. گفتگو با آدم باورمند و جزمی امکان ندارد. چرا که گفتگو از نقطه صفر آغاز میشود. با باورهای فیکس و از قبل سنگر گرفته شده بهیچوجه امکان گفتگو وجود ندارد. نه؟ این که امر بسیار ساده ایی است. نیست؟! شما هر چه در باره خدا، بینهایت و یا حقیقت بخواهید بگویید ساخته فکر است.پس قبل از آن باید فکر را تعریف کنید. نه؟! این فکتها اظهر من الشمس است. نیست؟ کسی که با کلمات بازی میکند شمایی دوست عزیز. فکر چیست؟ باید برای این وسیله که آنرا حقیقت یاب میدانید اول تعریفی داشته باشید. نه؟ بعد از تعریف فکر، نگاه میکنیم که آیا فکر میتواند وارد ناشناخته و بینهایت شود و یا اگر سعی کند تا در این ورطه ورود کند فقط و فقط توهم ایحاد میکند؟ نه؟ این بدیهیات برای یک آدم جدی بسیار بسیار...

[::باور عمیق - قم، بارها عرض کرده ام. منفی و مثبتها هیچ اهمیتی ندارند. کسانی هم فقط برای همین به سایت سر میکشند؟ چرا نه؟

[::shahab46 - هانوفر، آلمان : خوب باهوش حان تو فکر کردی آدمی پسته شامی که منفی و مثبتت چیزی رو عوض کنه؟! برو خودتو عوض کن بابا. منفی!! این مزخرفات چیه نیومده هوا میکنی؟! هین؟!.

[::Dogisgod - زنده، دلشاد و پرنفس باشی دوست عزیزم.

[::Dogisgod - عزیز و ارجمند. دوست عزیز باور کن مطلب نه بیهوده زدن و با ثمر زدن را در بر میگیرد و نه اهمیتی برای بنده دارد. چرا که نه به چیزی به اسم وطن و تکه ایی پارچه سه رنگ باور دارم و نه تا پایان عمرم به ایران باز خواهم گشت. در ایران از پدر و مادری ایرانی و فارسی زبان متولد شده ام و فرصتی است تا در این گوشه از آنچه بدور از عقلانیت و درایت است با انسانها گفت و از آنها شنید. اینکار را بنده با همه انسانها و همنوعام در سراسر دنیا میکنم. انسان باید متحول شود. راه دیگری برای خروج از اینهمه زجر و اشک و مصیبت نیست. محقق فیزیک کوانتوم هستید. زنده باشی. از جملاتت باید میفهمیدم. میدانید ، بنده ارادتی ناتمام و بینهایت به زنده یاد دکتر دیوید بوهم داشته و دارم. خصوصا گفتگوهایش با جیدو کریشنا مورتی که به دیالوگهای sourdes یا "کر و لال" معروف است. ساعتها به این گفتگوها گوش میدادم و هر بار برایم تازه بود و در آنها خودم را کشف میکردم. دوستتان دارم. با مهر و شفقت.

...روشن و محرز است. نیست؟ تا وقتی که ندانیم فکر چیست و طرز عملکرد آنرا نشناسیم چطور ممکن است که از صحت و سلامت محصولات آن مطمئن باشیم؟! بله؟ این است بزرگترین تراژدی حیاتی انسانها. فکر چیست؟ برای دور رفتن، باید از نزدیک شروع کرد. از جلوی پا. وگرنه هزاران سال توهم خدا و هزاران گروه و فرقه و هزاران خدای مختلف و هزاران تعریف از حقیقت، فراتر از توهمات و بازیهای کوچک فکر نمیرود. مگر نه؟ وقتی تعریفی از فکر چیست داشتید و آن کشف خودتان بود، و نه تکرار دست دوم حرفهای دیگران، آنگاه شاید بتوانیم گفتگویی را آغاز کنیم. اما بعید میدانم. چرا که ذهنی که به درک تعریف فکر برسد، یقینا ساکت میشود. با احترام.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ولشون کن اینا ارزش هم صحبت شدن ندارن، اجازه نده مارو از صحبتمون باز بدارن، اینا آخه کی ارزش پاسخگویی دارن. ببین آقا، شما در گفتگو جبهه میگیری . مثلا بلافاصله به من میگی مذهبی، یا باورمند . من اصلا هر چیزی . نظر خودم رو میگم . شما هم از نظر خودت دفاع کن . آیا من حدیث و روایت و آیه به کار بردم؟ من یک سوال از شما دارم لطفا پاسخ بده . بفرما آیا شما معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ اگر هستی بفرما این خالق را در قالب کدام ایدئولوژی موجود امروز توضیح میدهی . اگر معتقد به هیچکدام از ایدئولوژی ها نیستی، بفرما تعریف شخص خودت از ایدئولوژیت چیه و خدا رو برام اگر معتقد به وجودش هستی در قالب همون ایدئولوژی که داری توضیح بده . یا اینکه برخلاف تمام مفروضات مطرح شده، مثلا بفرما جهان خالقی ندارد . لطفا به سوالهای من پاسخ بده و کامنت رو بکشون به یه خبر جدید که این پایین مایینا پیدا کردن این خبر سخته . لطفا به سوالات بنده خیلی واضح پاسخ بده . من در کمال احترام از شما دعوت میکنم به مباحثه و گفتگو . لطفا به سوالات بنده پاسخ بده دونه به دونه

[::scandal دوست عزیز بنده راه و مرامی ندارم که آن را درست و حقیقت بپندارم. آنچه نوشتم، برای یک انسان جدی، به اندازه کافی روشن است. اینطور نیست؟ بنده نمیدانم حقیقت چیست. همانطور که نمیدانم روح چیست و به حرف هیچ احدی یا دانشمندی در این مورد اهمیت نمیدهم. شما میدهید؟ چرا؟ باور عمیق هم به حرف علما و دانشمندان خودش توجه میکند. مگر نه؟ دیگران را قضاوت نکنیم. برای بنده هیچ اهمیتی ندارد که شما جدی باشید یا نه. اما عدم جدیت ما، همین بلایی را بر سرمان آورده که چهل سال است شاهد آن هستیم. بنده بعنوان نوع انسان نگاهم را مینویسم و گذر میکنم. همین. نهایتا هر کس برای خودش انتخاب میکند. نه؟ با مهر و دوستی.

[::دوستدار - استهکلم، به شما ارادت دارم. لطف دارید. هیچکس نمیتواند مثل کس دیگری باشی. بحث بر سر اجتناب از شعار و عدم جدیت است. همین. با مهر و ارادت.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. من چند تا سوال خیلی ساده از شما پرسیدم : به هیچ کدام از سوالها پاسخ ندادی . ادعات هم اینه که کامنتی فرستادی و چاپ نشده . اصلا گیرم ادعات درست . خوب دوباره بفرست . بیا به همین سوالهای ساده پاسخ بده خب . بذار ببینیم واقعا چه خبره . اصلا ایرادی نداره تو همین صفحه میمونیم . من ٢-٣ تا سوال ساده از شما پرسیدم : اولین سوال، سوالی است که بزرگترین دانشمندان، فیزیکدانان، محققان که ریزترینشان شاید هاوکینگ باشد در موردش کتابها نوشته اند و بعد شما میگی ( سوالت اشتباهه) . یعنی شما عقلت و هوشت از یک جمع کثیری از شهیرترین دانشمندان دنیا بیشتره؟ من سوالمو تکرار میکنم . آیا برای این جهان قائل به وجود خالق هستی؟ اگر هستی آیا او را در قالب یک ایدئولوژی مشخص توصیف میکنی؟ اگر بله اسم آن ایدئولوژی چیست؟ سوالهای بالا رو بخون و پاسخ بده . کامنتم چاپ نشده و نیومده چیز جالبی نیست

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. آقا جان من که با تو دشمنی ندارم . من منفی و مثبت رو به کامنت میدم نه به گوینده . انظر ما قال و لا تنظر من قال . خب این حرفی رو که شما هم بهش اشاره کردی، من همینو حدود دو ماه پیش داشتم داد میزدم که این ( نترسید نترسید) و ( میمیریم میمیریم) یک شعار بی پشتوانه هست . داد میزدم که بدنهاتون رو بی جهت در مقابل گلوله قرار ندید . جوابش چی بوده؟ در دلشون تصدیق میکنن اما در ظاهر فحش میدن . بحث خدا هم یک روز باید بشینیم با هم مباحثه کنیم تا شمارو با واقعیتهایی آشنا کنم که شاید ازش بی خبر باشی فقط مخلص کلام اینکه داری اشتباه میکنی و پتانسیلت رو به عنوان یک انسان که تمام کوهها و دریاهادر مقابل قدرتش خاشع و خاضع هستند به هدر میدی . هر وقت دوست داشتی اعلام کن بشینیم یه مباحثه بریم تا تکلیف یک سری قضایا این مابین مشخص بشه

[::باور عمیق - قم، ایران: هم کامنتی و دوست ارجمند: قبل از ورود به مبحث موجود در کامنت آخر شما (که هیچ ارتباطی با کامنت بنده و ورود به مقوله فکر نداشت) باید عرض کنم که ما در این پست تنها میشویم و این بهترین فرصت است تا کمی با هم پیشتر بنشینیم. پس اجازه بدهید فعلا همینجا بمانیم و اسباب کشی نکنیم. اجازه میدهید؟ حال با هم گپ بزنیم. اما جدی باشیم و بخودمان سخت بگیریم. آیا من جبهه میگیرم؟ جدن؟ دوست من، شوخی میکنید یا سربسرمان میگذارید؟! شما مذهبی نیستید؟! اگر به آب بگوئیم آب، برای آب جبهه گرفته ایم؟! حدیث و روایت که بله. بکار میبرید. درست مثل یکی از کامنتهایتان در همین صفحه. این چند جمله بچگانه و ابتدایی را نوشتم تا بلکه بیشتر دقت کنید و منکر آنچه که هست نشوید. امیدوارم چنین باشد. در غیر اینصورت به بن بست میرسیم و به هم پشت میکنیم. قربانت بروم: درکش شاید سخت باشد، اما بنده نظری برای دفاع ندارم. بنده با فکتها و آنچه هست دیل میکنم. لطفا به این جمله دقت کن: من نمیدانم چه چیزی درست است، فقط آنچه را که درست نیست از سر راه کنار میزنم. عنایت دارید؟ تامل میکنید؟...

...آیا تا این لحظه که نزدیک به دو هزار کامنت در این سایت نوشته ام، یک کامنت از بنده دیده اید که راه، ایدئولوژی، مذهب و چهارچوبی را توصیه کرده باشم و مرجع بدانم؟ دیده اید؟ آنرا نشان دهید تا دیگر یک کامنت هم ننویسم و از سایت و شما خداحافظی کنم. خوب، در چنین حالتی شما میفرمائید که از چه دفاع کنم؟ شما زمانی مجبور به دفاع هستی که موضع داری. در پشت باوری سنگر گرفته ایی. در دسته و در گروهی هستی که خود را در چهارچوب یک هویت خاص تعریف میکنند. حالا اگر در هیچکدام از این بازیها و رفتارها نباشی، مگر چیزی برای دفاع میماند؟! دفاع از چه و در برابر کی؟! عنایت دارید یا فقط میخوانید و میگذرید؟ سئوال مشخص و روشنی کرده اید بدین مضمون: آیا معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ دوست عزیز، شما جدی هستی؟ اگر جدی هستید این پاسخ شما: سئوال شما غلط است. به یک سئوال غلط هر جوابی که بدهیم جواب نیز غلط است. نه؟ متوجه هستید؟ عنایت دارید؟ در مطلب تامل میکنید؟ منشا این سئوال را در خودتان کشف کنید. ببینید این سئوال از کجا میاید؟ پرسشگر کیست؟ خواهید گفت: من! سپس میپرسم : این "من" کیست؟ ...

بنده کامنت سومی نوشتم که نیامد. متاسفانه خیلی سخت است. بقول آبراهام لینکلن نوشتن یک نامه کوتاه و یک صفحه ایی، بمراتب سخت از نوشتن یک نامه بلند و چند صفحه ایی است . حال بنده نیز کامنت پایانی ام رد نشد و کامنتهای قبلی ،در بایگانی نیز هنوز نیامده اند تا بلکه بتوانم مجددن اهمیات آن کامنت مفقود را بنویسم. بهر جهت تا حدودی در همین دو کامنتی که احتمالا خواهند آمد روشن نوشته و پاسخ سئوالات جناب باور عمیق را داده ام. امیدوارم چنین باشد. با مهر و شفقت.

در ضمن من نمیدونم کی به کامنت اخیرت منفی داده . اون دوست عزیزی که به کامنت اخیرت منفی داده، لطفا در نهایت بزرگواری دقت بفرماید که منفی به کامنتی که یک شخص داره نظرش رو میگه و بحث میکنه، مفهوم جامعی نداره . منفی به چی آخه؟ به ابراز نظر؟ ابراز نظری که نه ضرری برای کسی داره و نه خطری؟ نه توهینی توشه نه وهنی؟ چرا دقت نمیکنیم همین منفی و مثبتها هم حق الناسه؟

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. گفتی : چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم ( تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است) . این گفته کاملا ضد و نقیضه . شما یا عقیده داری یا عقیده نداری . اگر ماموریتی برای خودت قائلی ، یعنی به این امر عقیده داری . خواهشا دقت کن که دقیقا چی داری میگی . بازی با کلمات هنر نیست . فرمودی در مورد خداوند نمیتوان گفتگو کرد چون ما محدود هستیم و نه محیط بر حقیقت . این حرف اشتباهه . شما یک موقع میتونی با نگاه کردن به یک قطاع هندسی 4 حکم هندسی از اون استخراج کنی . یک موقع خواجه نصیر الدین طوسی میاد کتابی مینویسد به نام (کشف القناع عن اسرار شکل القطاع ) و جناب خواجه از این یک شکل، چهار صد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده، یعنی قریب نیم میلیون . حقیقت جاده ای بی انتها اما موجود است . هر کسی به اندازه احاطه خود میتواند از آن بهره بگیرد . اما به این معنا نیست که حقیقت چون لا یتناهی است پس قابل دسترس نیست که اگر اینگونه بود اصلا چه بهره ای دارد وجود حقیقت؟

حالا یک موقع مرحوم سهراب سپهری در (صدای پای آب ) میفرماید : کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که افسون گل سرخ شناور باشیم .اگر از این دیدگاه بخوای نگاه کنی، من باهات موافق میشم .یعنی بیای و بگی که ما توان فهم شاکله حقیقت رو نداریم اما میتوانیم به آثار آن دست یابیم . یعنی یکبار شما بیایی و بگویی من توان این را ندارم که بفهمم خدا موجود نیست یعنی چه؟ نمیتوانم بفهمم چگونه ممکن است کسی به وجود آمده از حالت قبلی به بعدی نباشد . این پذیرفتنی است . اما اینکه بیای و بگی که من نمیتوانم آثار و نشانه های این خالق را ببینم اما نفهمم که در پس این آفرینش خالق است این دیگه قابل قبول نیست . هیچ کس ادعا نکرده که میتواند به ذات حقیقت پی ببرد اما میتوان به وجود آن پی برد . میتوان گفت 1 سپس 2 سپس 3 سپس 4 . این غلط نیست . اما کاملترش این است که 1، 1.5 ،2 و سپس 2.5 و سپس 3 . این نفی حقیقت اولی نیست . تکامل شناخت حقیقت است . اما اینکه بیایی و بگویی چون نمیدانم مابین 1 و 2 چه چیزی وجود دارد پس اصلا بی خیال اینکه اول 1 و سپس 2 ، این حرف حرف اشتباهیه ..

[::scandal - برلین، آلمان::]. نفر اول بودنت رو در همه مطالب صمیمانه تبریک میگم پهلوان

[::scandal - برلین، آلمان::]. نفر اول بودنت رو در همه مطالب صمیمانه تبریک میگم پهلوان

حالا یک موقع مرحوم سهراب سپهری در (صدای پای آب ) میفرماید : کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ، کار ما این است که افسون گل سرخ شناور باشیم .اگر از این دیدگاه بخوای نگاه کنی، من باهات موافق میشم .یعنی بیای و بگی که ما توان فهم شاکله حقیقت رو نداریم اما میتوانیم به آثار آن دست یابیم . یعنی یکبار شما بیایی و بگویی من توان این را ندارم که بفهمم خدا موجود نیست یعنی چه؟ نمیتوانم بفهمم چگونه ممکن است کسی به وجود آمده از حالت قبلی به بعدی نباشد . این پذیرفتنی است . اما اینکه بیای و بگی که من نمیتوانم آثار و نشانه های این خالق را ببینم اما نفهمم که در پس این آفرینش خالق است این دیگه قابل قبول نیست . هیچ کس ادعا نکرده که میتواند به ذات حقیقت پی ببرد اما میتوان به وجود آن پی برد . میتوان گفت 1 سپس 2 سپس 3 سپس 4 . این غلط نیست . اما کاملترش این است که 1، 1.5 ،2 و سپس 2.5 و سپس 3 . این نفی حقیقت اولی نیست . تکامل شناخت حقیقت است . اما اینکه بیایی و بگویی چون نمیدانم مابین 1 و 2 چه چیزی وجود دارد پس اصلا بی خیال اینکه اول 1 و سپس 2 ، این حرف حرف اشتباهیه ..

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. گفتی : چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم ( تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است) . این گفته کاملا ضد و نقیضه . شما یا عقیده داری یا عقیده نداری . اگر ماموریتی برای خودت قائلی ، یعنی به این امر عقیده داری . خواهشا دقت کن که دقیقا چی داری میگی . بازی با کلمات هنر نیست . فرمودی در مورد خداوند نمیتوان گفتگو کرد چون ما محدود هستیم و نه محیط بر حقیقت . این حرف اشتباهه . شما یک موقع میتونی با نگاه کردن به یک قطاع هندسی 4 حکم هندسی از اون استخراج کنی . یک موقع خواجه نصیر الدین طوسی میاد کتابی مینویسد به نام (کشف القناع عن اسرار شکل القطاع ) و جناب خواجه از این یک شکل، چهار صد و نود و هفت هزار و ششصد و شصت و چهار حکم هندسی استنباط کرده، یعنی قریب نیم میلیون . حقیقت جاده ای بی انتها اما موجود است . هر کسی به اندازه احاطه خود میتواند از آن بهره بگیرد . اما به این معنا نیست که حقیقت چون لا یتناهی است پس قابل دسترس نیست که اگر اینگونه بود اصلا چه بهره ای دارد وجود حقیقت؟

در ضمن من نمیدونم کی به کامنت اخیرت منفی داده . اون دوست عزیزی که به کامنت اخیرت منفی داده، لطفا در نهایت بزرگواری دقت بفرماید که منفی به کامنتی که یک شخص داره نظرش رو میگه و بحث میکنه، مفهوم جامعی نداره . منفی به چی آخه؟ به ابراز نظر؟ ابراز نظری که نه ضرری برای کسی داره و نه خطری؟ نه توهینی توشه نه وهنی؟ چرا دقت نمیکنیم همین منفی و مثبتها هم حق الناسه؟

...آیا تا این لحظه که نزدیک به دو هزار کامنت در این سایت نوشته ام، یک کامنت از بنده دیده اید که راه، ایدئولوژی، مذهب و چهارچوبی را توصیه کرده باشم و مرجع بدانم؟ دیده اید؟ آنرا نشان دهید تا دیگر یک کامنت هم ننویسم و از سایت و شما خداحافظی کنم. خوب، در چنین حالتی شما میفرمائید که از چه دفاع کنم؟ شما زمانی مجبور به دفاع هستی که موضع داری. در پشت باوری سنگر گرفته ایی. در دسته و در گروهی هستی که خود را در چهارچوب یک هویت خاص تعریف میکنند. حالا اگر در هیچکدام از این بازیها و رفتارها نباشی، مگر چیزی برای دفاع میماند؟! دفاع از چه و در برابر کی؟! عنایت دارید یا فقط میخوانید و میگذرید؟ سئوال مشخص و روشنی کرده اید بدین مضمون: آیا معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ دوست عزیز، شما جدی هستی؟ اگر جدی هستید این پاسخ شما: سئوال شما غلط است. به یک سئوال غلط هر جوابی که بدهیم جواب نیز غلط است. نه؟ متوجه هستید؟ عنایت دارید؟ در مطلب تامل میکنید؟ منشا این سئوال را در خودتان کشف کنید. ببینید این سئوال از کجا میاید؟ پرسشگر کیست؟ خواهید گفت: من! سپس میپرسم : این "من" کیست؟ ...

بنده کامنت سومی نوشتم که نیامد. متاسفانه خیلی سخت است. بقول آبراهام لینکلن نوشتن یک نامه کوتاه و یک صفحه ایی، بمراتب سخت از نوشتن یک نامه بلند و چند صفحه ایی است . حال بنده نیز کامنت پایانی ام رد نشد و کامنتهای قبلی ،در بایگانی نیز هنوز نیامده اند تا بلکه بتوانم مجددن اهمیات آن کامنت مفقود را بنویسم. بهر جهت تا حدودی در همین دو کامنتی که احتمالا خواهند آمد روشن نوشته و پاسخ سئوالات جناب باور عمیق را داده ام. امیدوارم چنین باشد. با مهر و شفقت.

[::باور عمیق - قم، ایران: هم کامنتی و دوست ارجمند: قبل از ورود به مبحث موجود در کامنت آخر شما (که هیچ ارتباطی با کامنت بنده و ورود به مقوله فکر نداشت) باید عرض کنم که ما در این پست تنها میشویم و این بهترین فرصت است تا کمی با هم پیشتر بنشینیم. پس اجازه بدهید فعلا همینجا بمانیم و اسباب کشی نکنیم. اجازه میدهید؟ حال با هم گپ بزنیم. اما جدی باشیم و بخودمان سخت بگیریم. آیا من جبهه میگیرم؟ جدن؟ دوست من، شوخی میکنید یا سربسرمان میگذارید؟! شما مذهبی نیستید؟! اگر به آب بگوئیم آب، برای آب جبهه گرفته ایم؟! حدیث و روایت که بله. بکار میبرید. درست مثل یکی از کامنتهایتان در همین صفحه. این چند جمله بچگانه و ابتدایی را نوشتم تا بلکه بیشتر دقت کنید و منکر آنچه که هست نشوید. امیدوارم چنین باشد. در غیر اینصورت به بن بست میرسیم و به هم پشت میکنیم. قربانت بروم: درکش شاید سخت باشد، اما بنده نظری برای دفاع ندارم. بنده با فکتها و آنچه هست دیل میکنم. لطفا به این جمله دقت کن: من نمیدانم چه چیزی درست است، فقط آنچه را که درست نیست از سر راه کنار میزنم. عنایت دارید؟ تامل میکنید؟...

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. آقا جان من که با تو دشمنی ندارم . من منفی و مثبت رو به کامنت میدم نه به گوینده . انظر ما قال و لا تنظر من قال . خب این حرفی رو که شما هم بهش اشاره کردی، من همینو حدود دو ماه پیش داشتم داد میزدم که این ( نترسید نترسید) و ( میمیریم میمیریم) یک شعار بی پشتوانه هست . داد میزدم که بدنهاتون رو بی جهت در مقابل گلوله قرار ندید . جوابش چی بوده؟ در دلشون تصدیق میکنن اما در ظاهر فحش میدن . بحث خدا هم یک روز باید بشینیم با هم مباحثه کنیم تا شمارو با واقعیتهایی آشنا کنم که شاید ازش بی خبر باشی فقط مخلص کلام اینکه داری اشتباه میکنی و پتانسیلت رو به عنوان یک انسان که تمام کوهها و دریاهادر مقابل قدرتش خاشع و خاضع هستند به هدر میدی . هر وقت دوست داشتی اعلام کن بشینیم یه مباحثه بریم تا تکلیف یک سری قضایا این مابین مشخص بشه

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. من چند تا سوال خیلی ساده از شما پرسیدم : به هیچ کدام از سوالها پاسخ ندادی . ادعات هم اینه که کامنتی فرستادی و چاپ نشده . اصلا گیرم ادعات درست . خوب دوباره بفرست . بیا به همین سوالهای ساده پاسخ بده خب . بذار ببینیم واقعا چه خبره . اصلا ایرادی نداره تو همین صفحه میمونیم . من ٢-٣ تا سوال ساده از شما پرسیدم : اولین سوال، سوالی است که بزرگترین دانشمندان، فیزیکدانان، محققان که ریزترینشان شاید هاوکینگ باشد در موردش کتابها نوشته اند و بعد شما میگی ( سوالت اشتباهه) . یعنی شما عقلت و هوشت از یک جمع کثیری از شهیرترین دانشمندان دنیا بیشتره؟ من سوالمو تکرار میکنم . آیا برای این جهان قائل به وجود خالق هستی؟ اگر هستی آیا او را در قالب یک ایدئولوژی مشخص توصیف میکنی؟ اگر بله اسم آن ایدئولوژی چیست؟ سوالهای بالا رو بخون و پاسخ بده . کامنتم چاپ نشده و نیومده چیز جالبی نیست

[::دوستدار - استهکلم، به شما ارادت دارم. لطف دارید. هیچکس نمیتواند مثل کس دیگری باشی. بحث بر سر اجتناب از شعار و عدم جدیت است. همین. با مهر و ارادت.

[::scandal دوست عزیز بنده راه و مرامی ندارم که آن را درست و حقیقت بپندارم. آنچه نوشتم، برای یک انسان جدی، به اندازه کافی روشن است. اینطور نیست؟ بنده نمیدانم حقیقت چیست. همانطور که نمیدانم روح چیست و به حرف هیچ احدی یا دانشمندی در این مورد اهمیت نمیدهم. شما میدهید؟ چرا؟ باور عمیق هم به حرف علما و دانشمندان خودش توجه میکند. مگر نه؟ دیگران را قضاوت نکنیم. برای بنده هیچ اهمیتی ندارد که شما جدی باشید یا نه. اما عدم جدیت ما، همین بلایی را بر سرمان آورده که چهل سال است شاهد آن هستیم. بنده بعنوان نوع انسان نگاهم را مینویسم و گذر میکنم. همین. نهایتا هر کس برای خودش انتخاب میکند. نه؟ با مهر و دوستی.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ولشون کن اینا ارزش هم صحبت شدن ندارن، اجازه نده مارو از صحبتمون باز بدارن، اینا آخه کی ارزش پاسخگویی دارن. ببین آقا، شما در گفتگو جبهه میگیری . مثلا بلافاصله به من میگی مذهبی، یا باورمند . من اصلا هر چیزی . نظر خودم رو میگم . شما هم از نظر خودت دفاع کن . آیا من حدیث و روایت و آیه به کار بردم؟ من یک سوال از شما دارم لطفا پاسخ بده . بفرما آیا شما معتقد به وجود خالق برای این جهان هستی؟ اگر هستی بفرما این خالق را در قالب کدام ایدئولوژی موجود امروز توضیح میدهی . اگر معتقد به هیچکدام از ایدئولوژی ها نیستی، بفرما تعریف شخص خودت از ایدئولوژیت چیه و خدا رو برام اگر معتقد به وجودش هستی در قالب همون ایدئولوژی که داری توضیح بده . یا اینکه برخلاف تمام مفروضات مطرح شده، مثلا بفرما جهان خالقی ندارد . لطفا به سوالهای من پاسخ بده و کامنت رو بکشون به یه خبر جدید که این پایین مایینا پیدا کردن این خبر سخته . لطفا به سوالات بنده خیلی واضح پاسخ بده . من در کمال احترام از شما دعوت میکنم به مباحثه و گفتگو . لطفا به سوالات بنده پاسخ بده دونه به دونه

[::shahab46 - هانوفر، آلمان : خوب باهوش حان تو فکر کردی آدمی پسته شامی که منفی و مثبتت چیزی رو عوض کنه؟! برو خودتو عوض کن بابا. منفی!! این مزخرفات چیه نیومده هوا میکنی؟! هین؟!.

...روشن و محرز است. نیست؟ تا وقتی که ندانیم فکر چیست و طرز عملکرد آنرا نشناسیم چطور ممکن است که از صحت و سلامت محصولات آن مطمئن باشیم؟! بله؟ این است بزرگترین تراژدی حیاتی انسانها. فکر چیست؟ برای دور رفتن، باید از نزدیک شروع کرد. از جلوی پا. وگرنه هزاران سال توهم خدا و هزاران گروه و فرقه و هزاران خدای مختلف و هزاران تعریف از حقیقت، فراتر از توهمات و بازیهای کوچک فکر نمیرود. مگر نه؟ وقتی تعریفی از فکر چیست داشتید و آن کشف خودتان بود، و نه تکرار دست دوم حرفهای دیگران، آنگاه شاید بتوانیم گفتگویی را آغاز کنیم. اما بعید میدانم. چرا که ذهنی که به درک تعریف فکر برسد، یقینا ساکت میشود. با احترام.

[::Dogisgod - عزیز و ارجمند. دوست عزیز باور کن مطلب نه بیهوده زدن و با ثمر زدن را در بر میگیرد و نه اهمیتی برای بنده دارد. چرا که نه به چیزی به اسم وطن و تکه ایی پارچه سه رنگ باور دارم و نه تا پایان عمرم به ایران باز خواهم گشت. در ایران از پدر و مادری ایرانی و فارسی زبان متولد شده ام و فرصتی است تا در این گوشه از آنچه بدور از عقلانیت و درایت است با انسانها گفت و از آنها شنید. اینکار را بنده با همه انسانها و همنوعام در سراسر دنیا میکنم. انسان باید متحول شود. راه دیگری برای خروج از اینهمه زجر و اشک و مصیبت نیست. محقق فیزیک کوانتوم هستید. زنده باشی. از جملاتت باید میفهمیدم. میدانید ، بنده ارادتی ناتمام و بینهایت به زنده یاد دکتر دیوید بوهم داشته و دارم. خصوصا گفتگوهایش با جیدو کریشنا مورتی که به دیالوگهای sourdes یا "کر و لال" معروف است. ساعتها به این گفتگوها گوش میدادم و هر بار برایم تازه بود و در آنها خودم را کشف میکردم. دوستتان دارم. با مهر و شفقت.

[::Dogisgod - زنده، دلشاد و پرنفس باشی دوست عزیزم.

[::باور عمیق - قم، بارها عرض کرده ام. منفی و مثبتها هیچ اهمیتی ندارند. کسانی هم فقط برای همین به سایت سر میکشند؟ چرا نه؟

[::باور عمیق - قم، ایران: نگاه شما، مشتق از همان ذهن مذهبی و جزمی است. بنده هیچ عقیده و ایدئولوژی یا باوری ندارم. اما "وجود" دارم. در این وجود و در هستی، از ترس با مردم حرف میزنم. همین. این تنها چیزی است که میتوانم از آن بگویم. چرا که اگر ترسها نبودند، من و شما نیز هیچ بحثی در اینجا نداشتیم. نه؟ در مورد حقیقت شلوغ کرده اید. گفتگو با آدم باورمند و جزمی امکان ندارد. چرا که گفتگو از نقطه صفر آغاز میشود. با باورهای فیکس و از قبل سنگر گرفته شده بهیچوجه امکان گفتگو وجود ندارد. نه؟ این که امر بسیار ساده ایی است. نیست؟! شما هر چه در باره خدا، بینهایت و یا حقیقت بخواهید بگویید ساخته فکر است.پس قبل از آن باید فکر را تعریف کنید. نه؟! این فکتها اظهر من الشمس است. نیست؟ کسی که با کلمات بازی میکند شمایی دوست عزیز. فکر چیست؟ باید برای این وسیله که آنرا حقیقت یاب میدانید اول تعریفی داشته باشید. نه؟ بعد از تعریف فکر، نگاه میکنیم که آیا فکر میتواند وارد ناشناخته و بینهایت شود و یا اگر سعی کند تا در این ورطه ورود کند فقط و فقط توهم ایحاد میکند؟ نه؟ این بدیهیات برای یک آدم جدی بسیار بسیار...

[::باور عمیق - قم، ایران: دوست ارجمند، مطلب به دشمنی نمیرسد. بنده هیچ موجودی را دشمن نمیشناسم. چرا که نه عقیده ایی دارم که از آن دفاع کنم و نه سنگر بندی. تنها ماموریتی که برای خودم قائلم ، گفتگو با انسانها از ترسهایشان است. ترس را ریشه و مادر همه زجرها و مفاسد دنیا میدانم. گفتگو در مورد خدا یا حقیقت یا بینهایت (اسمش را هر چه میخواهید بگذارید) بهیچوجه امکان پذیر نیست. فکر محدود است. محدود نمیتواند وارد حیطه نامحدود شود. این امکان پذیر نیست. حقیقت، بینهایت، یا خدا بهیچوجه قابل گفتگو نیستند. در این امر ساده تعمق کنید و یکبار برای همیشه از اینهمه اتلاف انرژی خلاص شوید و مغز را از چنین مشغولیتهایی تباه و بی ثمری نجات دهید. حقیقت نمیتواند بر ملا شود و یا بیان شود. اگر چنین باشد، دیگر حقیقت نیست.حقیقت زنده است و در هر لحظه جریان دارد. حقیقت ایستا و ایستگاه نیست. آدرس و مسیر ندارد. جاده ندارد. حقیقت سرزمینی بدون راه و جاده است. فکر میتواند از آنچه که شناخته و میشناسد بگوید و صحبت کند. فکر وسیله و ابزار بسیار بسیار کوچکی است و همواره کوچک میماند. با احترام.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. دوست گرامی، به قولی بیهوده میزنی بر این در انگشت دردناک! مملکت ما عرفان زده و فرهنگ ما مرید و مرادی است و به آن پافشاری عجیبی داریم. به عنوان محقق فیزیک، وقتی لغتهای دهن پرکن عرفان کوانتومی و ورود به بعد چهارم را از زبان اینها میشنوم، غیر افسوس کاری میکنم؟ جامعه ایران وضعیت عصف باری دارد و سونداژ آن در همین صفحه نماین است! اکثریت مردم ایران+ رفراندوم+ناآگاهی=همان آش و همان کاسه. با شما موافق هستم. این اکثریت تعیین کننده ی سرنوشت، خود بازیچه ی مرادشان نخواهند شد؟ نا امیدی من همین چیزهاست.

[::shahab46 - هانوفر، آلمان: در این پست حرفهای احمقانه و بدون فکر زیادی نوشته شده. اما شما جام حماقت را با کوتاه ترین کامنت بردی. آفرین بی عقل جدید. خوش آمدی!

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. ....اسفباری دارد.(عصف!) خلاصه دسپاچه تایپ کردن بدون بدرود.یادته که یارو مشکوکه که تو خودشی یا خودتی بدون اینکه مطلبو توجه کنه، همیشه پیروز باشی.

باور عمیق. میبینی وحشت جان. شاید بزرگترین پیام عدم جدیت ملت ما دقیقا در این صفحه باشد: بدین ترتیب که من و شما با اینکه از زمین تا کهکشان تفاوت نگاه و گفتار داریم، درست توسط این ملت عاشق شعار به یک اندازه مورد استقبال قرار گرفتیم و منفی خوردیم. ما ملت بدور خودمان میچرخیم. باور کن. اما خدا را ترک کن.

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. اجمق جان از منفی‌‌هات میتونی‌ بفهمی البته اگر فهمی‌ در کار باشه

[::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. روزتان خوش، نه منظورم از در کوفتن بیجهت، این واقعیت بود که بسیاری از ما بجای تفکر مستقل و دقت ، تفکر مراد و مرجعمان را "مصرف" میکنیم، و در فرهنگ ما کسی این زحمت را بخود نمیدهد، هرچقدر هم به در بکوبیم! عرفان و مرید و پیروی در فرهنگ ما فضیلت است! همیشه از بحث شما لذت برده ام، چون خودم هم . سعی میکنم با وسواس لغات دقیق بکار ببرم. پیروز باشید

. این دوتا ..خطی‌ پول میگیرند معلومه. [::باور عمیق - قم، ایران::]. [::تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک::]. این 2 تا .. خطی‌ پول میگیرند معلوم هست

خدا همه ما را آدم کند! ما بیشماریم زیرا راستی و هستی بیشمارنند و اگر از جنبه فیزیکی به روح بنگریم، دانشمندان ثابت کردند که بعد از مرگ، وزن مردگان به اندازه چند گرمی کاهش مییابد و این امر در مورد افرادی که در عالم خلسه هستند، مقدار وزن آنان در حدود ۲۱ گرم کمتر میشود که آن را دالی بر اثبات وجود ارواح میدانند! و از طرفی کاربر گرامی اگر بنوشته های شما بنگرم، چنین درکی از آن دارم که همانند یکدسته از افراد یک جامعه "راه و مرام" خود را حقیقت میبینند و توجه ای به یافته های دیگران پشیزی ارزش قایل نمیشونند، بدرود!

[::باور عمیق - قم، ایران::]. تو یکی بهتره .. بمیری که کمتر از ...ای بیش نیستی.البته در هر جمعی باید و باید چندتایی نخاله و .. باشن تا چندش بقیه رو دربیان.حقیری مثل خودت که تمام کامنتها و نوشتار و افکارت کمتر و بی ارزش تر از صدای ...ایست که شبها به گوش میرسه البته بسی ظلم به این حیوان بی ازاره که با...مثل تو مقایسه بشه.