'مادران خاوران' کیستند و چه میخواهند؟
رأی دهید
صدور حکم غیابی هفت سال و نیم زندان برای منصوره بهکیش، که شش نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ در ایران اعدام شدند، بحث دادخواهی مادران و خانوادههای زندانیان سیاسی اعدام شده در یک دهه پس از انقلاب ایران را مجدد مورد توجه قرار داده است. حکم خانم بهکیش، سه روز پیش در رسانهها منتشر شد. گفته میشود این حکم به دلیل تلاش وی برای پیگیری این اعدامها صادر شده است.
شکلگیری "مادران خاوران" به چه شکل بود؟
"مادران خاوران" زنانی بودند که فرزندانشان از فعالان طیفهای مختلف چپ بودند و پس از اعدام آنها در تهران در گورستان قدیمی در کنار جاده خاوران دفن شدند.
مرسده قائدی، از زندانیان سابق چپ که سه نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدهاند، و مادرش (خانم قائدی از جمله مادران خاوران است) درباره شکل گیری مادران خاوران به بی بی سی فارسی گفت: "براساس اطلاع خانوادهها در خرداد سال ۶۰ در زمان مسئولیت محمدعلی رجایی بحث اعدام و دفن چپها مطرح شد و قرار بر این شد که چپها در بین باغ هندیها و محل دفن بهاییها دفن شوند. حکومت به خانوادهها میگفت اعدامی در لعنت آباد دفن شده است."
به گفته خانم قائدی هسته شکلگیری مادران خاوران براساس همان ارتباطات کوتاه مدتی بود که خانوادههای زندانیان در هنگام ملاقات با هم ایجاد کردند. مادران خاوران از زمان آغاز اعدامها در اوایل سال ۶۰ آرام آرام با هم دیگر ارتباطاتشان بیشتر شد و به یک گروه بدل شدند. مادران خاوران همیشه با هم فعالیت میکردند.
براساس گزارشهای منتشر شده جمع مادران خاوران محدود به مادران تهران نبود، بلکه برخی از مادران که فرزندانشان از شهرهای مختلف به تهران منتقل شده بودند، نیز از جمله مادران خاوران بودند..
خانم قائدی درباره اینکه چطور برخی از خانوادهها توانستند معدودی از فرزندانشان را که در خاوران دفن شده بودند، شناسایی کنند، گفت: "به طور مثال برادر من جواد در زندان بود، من و همسر او هم در زندان زنان بودیم. ملاقاتی به من دادند که برادرم به من اطلاع داد که قرار است اعدام شود. من در ملاقات به مادرم خبر دادم و وقتی آنها به خاوران رفتند مجدد با خاک تازه مواجه شدند که وقتی خاک را سطحی کنار زدند از لباس جواد او را شناسایی کردند و مادرم در همان منطقه سنگریزههایی ریخت که محل دفن جواد قابل شناسایی باشد." خانم قائدی همچنین با اشاره به اینکه خیلی از خانوادهها اما هیچگاه متوجه نشدند که فرزندشان در کدام نقطه خاوران دفن شده است، گفت: "از ابتدای دهه ۶۰ و انتقال اعدامیها به خاوران هر بار که خانوادهها به خاوران میرفتند با حجم خاک جا به جا شده جدیدی مواجه میشدند. تا سال ۱۳۶۷ که دیگر قضیه کاملا نگران کننده شده بود."
براساس اسناد موجود، خانوادههای زندانیان سیاسی با همراهمی مادران خاوران در فرودین سال ۱۳۶۷ چهار ماه پیش از آغاز اعدامهای گسترده، ۸۰ نفر از خانوادهها در نامهای به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد از وضعیت نامناسب و شرایط بد زندانیان سیاسی مینویسند.
در بخشی از این نامه آمده است: "در حال حاضر صدها زندانی ماهها و سالهاست که محکومیتشان پایان یافته اما همچنان زندانیاند؛ آنهم زندان همراه با شکنجه، آزار، فشار، بی غذایی، اهانت و … فقط به این دلیل که زندانیان حاضر به مصاحبه نمیشوند یا بر اعتقاداتشان پای بندند و مسئولین در پاسخ به اعتراض خانوادهها به این استدلال قرون وسطایی بسنده میکنند که : ′این زندانیان مثل نخود ناپزند و تا کاملا پخته و نرم نشوند از دیگ بیرون نمیآیند′و چون شورایعالی قضایی نیز بر این بیداد صحه میگذارد و هیچگونه اقدامی جهت جلوگیری از این عمل ضدبشری به عمل نمیآورد، در نتیجه هر روز بر تعداد زندانیان که محکومیتشان پایان یافته ولی همچنان در زندان هستند، افزوده میگردد. ما یکبار دیگر اعتراض و نگرانی خود را از اعمال ضدبشری مسئولین و زندانبانهای جمهوری اسلامی ایران که در مورد زندانیان سیاسی اعمال میشود، ابراز میداریم… ما خواهان آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی به ویژه آنان که محکومیتشان پایان یافته، هستیم."
از اقدامات دیگری که مادران خاوران و خانوادههای زندانیان سیاسی در آن زمان انجام دادند، نوشتن نامه سرگشاده به خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، است.
در بخشی از این نامه نیز آمده است: " آقای دبیرکل از نفوذ و اعتبار خود در مجامع بینالمللى و شوراى امنیت براى نجات جان هزاران زندانى سیاسى که به جُرم داشتن عقیده در سیاهچالهاى قرون وسطایى ایران، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران اسیر دژخیمان زشت سیرت رژیم هستند، استفاده نمایید. از ٦ مرداد ٦٧ (٢٨ جولاى ٨٨) همزمان با اعدامهاى دسته جمعى در زندانها، مقامات دادستانى رژیم جمهورى اسلامى ملاقات زندانیان و هر گونه تماس و ارتباط با خانوادههاىشان را قطع نموده است."
خانواده زندانیان سیاسی پس از آذر ماه سال ۱۳۶۷ هر جمعه به خاوران میرفتند. این خانوادهها به همراه مادران خاوران در اعتراض به وضعیت و اعدامها در ۵ دی ماه همان سال در مقابل کاخ دادگستری تجمع کردند و خواستار ارائه شکایت خود به وزیر وقت شدند. اما این نامه به دست وزیر نرسید و به خانوادهها مورد ضرب و شتم قرار گرفته و پراکنده شدند.
در بخشی از این نامه آمده است: "در ماههای اخیر اقدامات هولناکی در زندانهای کشور ما بهوقوع پیوسته است. اعدام هزاران تن از زندانیان سیاسی که اکثر قریب به اتفاق آنان قبلا محاکمه شده و حکم دریافت کرده و دوران محکومیت خود را سپری میکردهاند و حتا دوران محکومیتشان سپری شده بوده، ما که مادر و پدر و بستگان این قربانیان هستیم، هر لحظه از خود میپرسیم چرا باید چنین بیرحمانه، این فرزندان برومندمان را به خاک و خون کشند؟ ادعاهایی که میخواهند اینان را به عملیات نظامی این یا آن گروه در مرزهای کشور منتسب کنند، با توجه به اوضاعی که در زندانها حاکم بوده، به طور کلی باطل است. چرا که فرزندان ما در سختترین شرایط بهسر میبردند. ملاقاتهای ١٥ روز یکبار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و بهوسیلهی تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیلهی ارتباط با خارج زندان که ما آن را در هفت سال اخیر از نزدیک تجربه کردهایم، حقانیت ادعاهای ما را به اثبات میرساند. ما سؤال میکنیم: اگر اقدامات مقامات قانونی بوده است، چرا اعدامها از چشم همگان پنهان نگاهداشته شد؟"
مادران خاوران از بعد از اعدامهای سال ۱۳۶۷ فعالیتهایشان بیشتر شد. آنها هر جمعه در خاوران حاضر میشدند و تلاش میکردند تا با مقامات جمهوری اسلامی دیدار داشته و دادخواهی کنند؛ نکتهای که به گفته خانم قائدی "هیچگاه" میسر نشد.
خانم قائدی میگوید: "مادران خاوران و خانوادههای آنها نماد مبارزه در مقابل سرکوب بودند. مبارزانی که هیچگاه سکوت نکردند، بارها سرکوب شدند، ضرب و شتم شدند، اما از دادخواهی دست نکشیدند، با گذشت نزدیک به ۴ دهه از آن دوران و درگذشت بسیاری از مادران خاوران در حال حاضر خانوادهها پرچمدار این مبارزه هستند."
در حال حاضر آن دسته از مادران خاوران که هنوز در قید حیات هستند، جمعه اول هر ماه به همراه دیگر خانوادهها در خاوران حاضر میشوند.
مرسده قائدی میگوید: "خاوران نماد مقاومت مادران است. اما گورهای بدون نام و نشان زندانیان سیاسی چپ تنها محدود به خاوران نیست و در شهرهای مختلف مثل رشت، اهواز و کرمانشاه نیز گورهای دسته جمعی وجود دارد که مقامات ایران در تلاشند تا با تخریب آنها و ساخت پارک یا ساختمانهای چند طبقه اسناد این کشتار را مخدوش کنند."
شکلگیری "مادران خاوران" به چه شکل بود؟
"مادران خاوران" زنانی بودند که فرزندانشان از فعالان طیفهای مختلف چپ بودند و پس از اعدام آنها در تهران در گورستان قدیمی در کنار جاده خاوران دفن شدند.
مرسده قائدی، از زندانیان سابق چپ که سه نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدهاند، و مادرش (خانم قائدی از جمله مادران خاوران است) درباره شکل گیری مادران خاوران به بی بی سی فارسی گفت: "براساس اطلاع خانوادهها در خرداد سال ۶۰ در زمان مسئولیت محمدعلی رجایی بحث اعدام و دفن چپها مطرح شد و قرار بر این شد که چپها در بین باغ هندیها و محل دفن بهاییها دفن شوند. حکومت به خانوادهها میگفت اعدامی در لعنت آباد دفن شده است."
به گفته خانم قائدی هسته شکلگیری مادران خاوران براساس همان ارتباطات کوتاه مدتی بود که خانوادههای زندانیان در هنگام ملاقات با هم ایجاد کردند. مادران خاوران از زمان آغاز اعدامها در اوایل سال ۶۰ آرام آرام با هم دیگر ارتباطاتشان بیشتر شد و به یک گروه بدل شدند. مادران خاوران همیشه با هم فعالیت میکردند.
براساس گزارشهای منتشر شده جمع مادران خاوران محدود به مادران تهران نبود، بلکه برخی از مادران که فرزندانشان از شهرهای مختلف به تهران منتقل شده بودند، نیز از جمله مادران خاوران بودند..
خانم قائدی درباره اینکه چطور برخی از خانوادهها توانستند معدودی از فرزندانشان را که در خاوران دفن شده بودند، شناسایی کنند، گفت: "به طور مثال برادر من جواد در زندان بود، من و همسر او هم در زندان زنان بودیم. ملاقاتی به من دادند که برادرم به من اطلاع داد که قرار است اعدام شود. من در ملاقات به مادرم خبر دادم و وقتی آنها به خاوران رفتند مجدد با خاک تازه مواجه شدند که وقتی خاک را سطحی کنار زدند از لباس جواد او را شناسایی کردند و مادرم در همان منطقه سنگریزههایی ریخت که محل دفن جواد قابل شناسایی باشد."
براساس اسناد موجود، خانوادههای زندانیان سیاسی با همراهمی مادران خاوران در فرودین سال ۱۳۶۷ چهار ماه پیش از آغاز اعدامهای گسترده، ۸۰ نفر از خانوادهها در نامهای به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد از وضعیت نامناسب و شرایط بد زندانیان سیاسی مینویسند.
در بخشی از این نامه آمده است: "در حال حاضر صدها زندانی ماهها و سالهاست که محکومیتشان پایان یافته اما همچنان زندانیاند؛ آنهم زندان همراه با شکنجه، آزار، فشار، بی غذایی، اهانت و … فقط به این دلیل که زندانیان حاضر به مصاحبه نمیشوند یا بر اعتقاداتشان پای بندند و مسئولین در پاسخ به اعتراض خانوادهها به این استدلال قرون وسطایی بسنده میکنند که : ′این زندانیان مثل نخود ناپزند و تا کاملا پخته و نرم نشوند از دیگ بیرون نمیآیند′و چون شورایعالی قضایی نیز بر این بیداد صحه میگذارد و هیچگونه اقدامی جهت جلوگیری از این عمل ضدبشری به عمل نمیآورد، در نتیجه هر روز بر تعداد زندانیان که محکومیتشان پایان یافته ولی همچنان در زندان هستند، افزوده میگردد. ما یکبار دیگر اعتراض و نگرانی خود را از اعمال ضدبشری مسئولین و زندانبانهای جمهوری اسلامی ایران که در مورد زندانیان سیاسی اعمال میشود، ابراز میداریم… ما خواهان آزادی بیقید و شرط زندانیان سیاسی به ویژه آنان که محکومیتشان پایان یافته، هستیم."
از اقدامات دیگری که مادران خاوران و خانوادههای زندانیان سیاسی در آن زمان انجام دادند، نوشتن نامه سرگشاده به خاویر پرز دکوئیار، دبیرکل وقت سازمان ملل، است.
در بخشی از این نامه نیز آمده است: " آقای دبیرکل از نفوذ و اعتبار خود در مجامع بینالمللى و شوراى امنیت براى نجات جان هزاران زندانى سیاسى که به جُرم داشتن عقیده در سیاهچالهاى قرون وسطایى ایران، از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق ایران اسیر دژخیمان زشت سیرت رژیم هستند، استفاده نمایید. از ٦ مرداد ٦٧ (٢٨ جولاى ٨٨) همزمان با اعدامهاى دسته جمعى در زندانها، مقامات دادستانى رژیم جمهورى اسلامى ملاقات زندانیان و هر گونه تماس و ارتباط با خانوادههاىشان را قطع نموده است."
خانواده زندانیان سیاسی پس از آذر ماه سال ۱۳۶۷ هر جمعه به خاوران میرفتند.
در بخشی از این نامه آمده است: "در ماههای اخیر اقدامات هولناکی در زندانهای کشور ما بهوقوع پیوسته است. اعدام هزاران تن از زندانیان سیاسی که اکثر قریب به اتفاق آنان قبلا محاکمه شده و حکم دریافت کرده و دوران محکومیت خود را سپری میکردهاند و حتا دوران محکومیتشان سپری شده بوده، ما که مادر و پدر و بستگان این قربانیان هستیم، هر لحظه از خود میپرسیم چرا باید چنین بیرحمانه، این فرزندان برومندمان را به خاک و خون کشند؟ ادعاهایی که میخواهند اینان را به عملیات نظامی این یا آن گروه در مرزهای کشور منتسب کنند، با توجه به اوضاعی که در زندانها حاکم بوده، به طور کلی باطل است. چرا که فرزندان ما در سختترین شرایط بهسر میبردند. ملاقاتهای ١٥ روز یکبار آن هم به مدت ده دقیقه از پشت شیشه و بهوسیلهی تلفن و محرومیت اینان از داشتن هرگونه وسیلهی ارتباط با خارج زندان که ما آن را در هفت سال اخیر از نزدیک تجربه کردهایم، حقانیت ادعاهای ما را به اثبات میرساند. ما سؤال میکنیم: اگر اقدامات مقامات قانونی بوده است، چرا اعدامها از چشم همگان پنهان نگاهداشته شد؟"
مادران خاوران از بعد از اعدامهای سال ۱۳۶۷ فعالیتهایشان بیشتر شد. آنها هر جمعه در خاوران حاضر میشدند و تلاش میکردند تا با مقامات جمهوری اسلامی دیدار داشته و دادخواهی کنند؛ نکتهای که به گفته خانم قائدی "هیچگاه" میسر نشد.
خانم قائدی میگوید: "مادران خاوران و خانوادههای آنها نماد مبارزه در مقابل سرکوب بودند. مبارزانی که هیچگاه سکوت نکردند، بارها سرکوب شدند، ضرب و شتم شدند، اما از دادخواهی دست نکشیدند، با گذشت نزدیک به ۴ دهه از آن دوران و درگذشت بسیاری از مادران خاوران در حال حاضر خانوادهها پرچمدار این مبارزه هستند."
در حال حاضر آن دسته از مادران خاوران که هنوز در قید حیات هستند، جمعه اول هر ماه به همراه دیگر خانوادهها در خاوران حاضر میشوند.
مرسده قائدی میگوید: "خاوران نماد مقاومت مادران است. اما گورهای بدون نام و نشان زندانیان سیاسی چپ تنها محدود به خاوران نیست و در شهرهای مختلف مثل رشت، اهواز و کرمانشاه نیز گورهای دسته جمعی وجود دارد که مقامات ایران در تلاشند تا با تخریب آنها و ساخت پارک یا ساختمانهای چند طبقه اسناد این کشتار را مخدوش کنند."