ماجرای سرقت کیف طلا و ربودن دخترمرد طلافروش
رأی دهید
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، یکی از روزهای خرداد امسال، زن جوانی هراسان با پلیس 110 تماس گرفت واز ربوده شدن دختر 2 سالهاش خبر داد. «امروز مادرم ،دخترم را به مسجد برده بودم و خودم هم کنار خودرویم در کوچه منتظر آنها بودم که ناگهان زن جوانی را دیدم که بچهای را زیر چادرش پنهان کرده بود و بسرعت از مسجد خارج شد و داخل پرایدی نشست. با اینکه دختر خردسال را زیر چادر گرفته بود اما گل سرش را دیدم که درست شبیه گل سر دخترم نازنین بود. از روی کنجکاوی آنها را تعقیب کردم اما در بین راه ترسی به وجودم آمد که نکند آن بچه دختر خودم باشد. همان موقع با مادرم تماس گرفتم که او با گریه و فریاد گفت نازنین گمشده است. متأسفانه در بین راه آن پراید را گم کردم اما بجز دخترم وآن زن ناشناس و راننده، دختر بچه 6 سالهای هم داخل خودرو دیدم.»
با طرح این شکایت، بلافاصله جست و جوها برای یافتن دخترک آغاز شد و پس از حدود دو ساعت، او در حالی که النگوهایش سرقت شده بود در یک بوستان پیدا شد. در ادامه تحقیقات، کارآگاهان پلیس با بررسی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه، شماره پلاک پراید مورد نظر را بهدست آوردند تا اینکه پس از 8 ماه صاحب خودرو که زن میانسالی بود شناسایی شد. اما او به مأموران گفت خودرو در اختیار دامادش بوده و با آن مسافرکشی میکرد تا خرج خانوادهاش را درآورد. به این ترتیب مرد جوان بازداشت شد. او که ابتدا منکر کودکربایی و سرقت بود زمانی که با مدارک و شواهد پلیسی روبهرو و از سوی مادر نازنین-کودک ربوده شده- شناسایی شد به کارآگاهان گفت: من با خودروی مادرزنم مسافرکشی میکنم. روز حادثه زنی برایم دست تکان داد و خواست تا به طور دربستی او را به خیابانی در آن حوالی ببرم. من هم ایستادم. وقتی سوار شد دیدم دختربچهای همراهش است. او مدام گریه میکرد و دیدم زن جوان به زور طلاهایش را دزدید. آن زن یکی از النگوها را به من داد و از من خواست با کسی حرفی نزنم. من هم از ترس چیزی به کسی نگفتم.»درحالی که راننده پراید چنین ادعایی را مطرح کرده بود، مادر کودک ربوده شده، دختر 6 ساله متهم را که همراه مادربزرگش به دادسرا آمده بود شناسایی کرد و مدعی شد او همان کودکی است که آن روز داخل خودرو بوده است. این زن همچنین گفت: از آنجا که قد و هیکل و شرایط بدنی متهم بسیار شبیه همسر متهم است فکر میکنم همسرش باشد و این آدمربایی را خانوادگی انجام داده باشند. البته چند ماه بعد از ربوده شدن دخترم؛ همین مرد به همراه دوستانش در پارکینگ خانهمان کیف پر از طلاهای همسرم را که از طلافروشیاش آورده بود سرقت کردند. این اتفاق باعث شد چکهای شوهرم برگشت بخورد و به زندان بیفتد. آن زمان نمیدانستیم کسی که بچهمان را دزدیده همانی است که کیف طلاها را سرقت کرده است. البته روز سرقت کیف طلاها، مردان نقابدار به شوهرم گفته بودند که فرزندمان را ربوده بودند تا برایش درس عبرتی شود. آن موقع بود که فهمیدیم همه این اتفاقات توسط یک نفر انجام شده است. نمیدانم راننده پراید چه دشمنی با همسرم داشته که چنین بلایی سر او آورده است.»با این اظهارات به دستور بازپرس پرونده همسر راننده پراید نیز بازداشت شد و بررسیها در این خصوص ادامه دارد.