درخواست جدایی بعد از یک دورهمی

 «شوهرم بعد از 30 سال زندگی مشترک، مرا جلوی دیگران مسخره کرد و با حرف‌هایش آبرویم را برد. او جلوی دوست و آشنا مرا تحقیر کرد و گفت که ‌ای کاش هیچ وقت با من ازدواج نکرده بود. او کاری کرد که دیگر نمی‌توانم در چشم کسی نگاه کنم.»
 

اینها صحبت‌های زن 55 ساله‌ای است که هفته گذشته برای جدایی از شوهر 70 ساله‌اش راهی دادگاه خانواده شد.

 
زن میانسال که بعد از یک شب‌نشینی در جمع دوستان و بستگانشان، تصمیم به جدایی گرفت، درباره ماجرای زندگی‌اش به قاضی دادگاه خانواده تهران گفت: 30سال است با خسرو ازدواج کرده‌ام و این همه سال شریک غم‌ها، غصه‌ها و مشکلاتش بودم و با تمام سختی‌هایی که داشتیم، ساختم. زمانی که می‌خواستیم با هم ازدواج کنیم، خانواده شوهرم مخالف بودند، اما خسرو آنقدر اصرار کرد تا بالاخره آنها راضی شدند. برای همین همیشه در زندگی مشترکمان سعی کردم تا آنجا که می‌توانم خسرو را ناراحت نکنم و زن خوبی برای او باشم. خسرو مرد بی مسئولیتی بود و در این سال‌ها همیشه مشکلات مالی زیادی داشت. با این حال حتی شکایت هم نکردم و همیشه به او امید و آرامش داده‌ام. حتی به دو فرزندم هم یاد داده‌ام که بیشتر از هرکس به پدرشان احترام بگذارند. ما در این مدت به خاطر سکوت و مهربانی‌های من زندگی خوبی داشتیم، اما چند شب پیش خسرو در یک دورهمی و شب‌نشینی که با دوستان و اقوام‌مان داشتیم، کاری کرد که شوکه شدم. وقتی همه در خانه مان جمع بودند، خسرو ناگهان بحث را به ازدواجمان کشاند و شروع کرد به مسخره کردن من؛ اصلا باورم نمی‌شد مرا در میان جمع مسخره کند. بدتر از آن این بود که در آخر صحبت‌هایش گفت کاش به حرف خانواده‌اش گوش می‌کرد و هیچ وقت با من ازدواج نمی‌کرد. آن‌قدر خجالت کشیدم که نمی‌دانستم باید چه بگویم. در واقع مهمانان هم تعجب کرده بودند. تازه آن شب بود که فهمیدم اشتباه کرده‌ام. من اشتباه کردم که در این مدت چشمم را روی تمام عیب‌ها و مشکلات خسرو بستم و فداکاری کردم. این مرد لیاقت این همه خوبی را نداشت. بعد از آن مهمانی تصمیم گرفتم برای همیشه از شوهرم جدا شوم. دیگر نمی‌خواهم در کنار او زندگی کنم. این مرد 30 سال زندگی مشترکمان را یک شبه نابود کرد و زیرسوال برد.
 
در ادامه همسر این زن نیز به قاضی گفت: آقای قاضی من آن شب فقط داشتم شوخی می‌کردم. من و نرگس 30 سال است با هم زندگی می‌کنیم و همه می‌دانند که چقدر همدیگر را دوست داریم. همه می‌دانستند که این یک شوخی است. من حتی فکرش را هم نمی‌کردم که نرگس تا این اندازه ناراحت شود. حتی اجازه نداد از او عذرخواهی کنم. بلافاصله بحث طلاق را پیش کشید. ما تازه با هم ازدواج نکرده‌ایم که بخواهیم به خاطر یک مشکل کوچک تصمیم به طلاق بگیریم. این همه سال با هم زندگی کردیم و خنده دار است که سر موضوع به این کوچکی با هم قهر کنیم.
 
در پایان نیز قاضی دلیل این زوج را برای جدایی کافی ندانست و آنها را به یک مرکز مشاوره فرستاد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۴
Anisa - ونکوور، کانادا

میگه :اختلافِ به این کوچکی !!! مَردَک ؛این یاوه گویی از نظرِ تو کوچک هست . خانم ؛ از زندگیِ این مردِ خودشیفته برو بیرون . تا دیگه یاد بگیره از این شیرین کاری ها نکنه .حیفِ اینهمه سالها که براش زحمت کشیدی
شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۱
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.