رفتارهای کثیف با پدر و مادری که پسر ۱۰ ساله شان را در مشهد گم کردند

رکنا: صدایش می‌لرزد. این لرزش انگار مسری است چون دستانش هم شروع به لرزیدن می‌کند و بعد شانه‌هایش تکان می‌خورد. این مرد، که باید کوهی برای خانواده‌اش باشد، با گم شدن فرزند ١٠ساله‌اش، انگار دستخوش زلزله‌ای مهیب شده است و دارد آرام‌آرام فرو می‌ریزد. او از پشت بغضی که چندین ماه است رهایش نمی‌کند می‌گوید: «کسی که 9 ماه است بچه‌اش را ازش گرفته‌اند می‌خواهی حالش چطور باشد؟».
 

ابوالفضل جهانشیری، پسربچه ١٠ساله بازی‌گوش مشهدی، ١٨ اسفند سال گذشته، در یک روز بارانی منتهی به نوروز، نزدیک غروب در محله‌شان غیبش می‌زند به طوری که انگار آب شده و رفته است توی زمین. پدر و مادرش ابوالفضل‌ابوالفضل‌گویان تمام محله و منطقه را می‌گردند، به هرکجا که فکرشان می‌رسد سر می‌زنند، خانه همکلاسی‌ها، همسایه‌ها، آشنایان و اقوام، اما هیچ‌کس ابوالفضل را ندیده است و تا همین امروز دیگر هیچ خبری از بازگشت این پسر آبی‌پوش، که تازه از فوتبال برگشته و بعد از گرفتن یک ساندویچ از مادرش از خانه بیرون زده بود، نمی‌شود.

 
پدر می‌گوید: «ابوالفضل هم خیلی خون‌گرم بود و هم خیلی زرنگ. اصلا امکان ندارد که گم شده باشد اما، در حاشیه شهر که زندگی کنی، آن هم در چند‌قدمی یک کال که قلمروِ معتادان کارتن‌خواب است، باید پی همه‌چیز را به تنت بمالی.».
 
اولین نشانه در تهران
 
پدر ابوالفضل می‌گوید: «همان روز‌های اول  گزارش گم شدن ابوالفضل را توی تلگرام Telegram منتشر شد، یک نفر از تهران چندبار به ما زنگ زد و مدعی شد که هر‌روز ابوالفضل را می‌بیند که سر یک چهارراه در حاشیه تهران دست‌فروشی می‌کند. بعد از اینکه دوباره عکس ابوالفضل را برای او فرستادیم، او گفت که مطمئن است این پسر دست‌فروش ابوالفضل است و شک ندارد و اصلا چشم‌های درشت او بوده که، قبل از دیدن آگهی گم شدن، توجه او را جلب کرده است.».
 
آقای جهانگیری و همسرش، پس از 9 ماه سرگردانی، با به دست آمدن این نشانه، چنان به هم می‌ریزند که نمی‌توانند برای لحظه‌ای چشم روی هم بگذارند. آن شهروند تهرانی هم مأمور می‌شود که از آن بچه عکسی بگیرد و به مشهد بفرستد، پروژه‌ای که چند روز زمان می‌برد اما، با رسیدن این عکس، یک‌باره کاخ بلند آرزوهای این خانواده فرومی‌ریزد و معلوم می‌شود که این فرد خیرخواه اشتباه کرده است.
 
کلات نادری، مقصد دوم
 
چند روز بعد تماسی دیگر با این خانواده صورت می‌گیرد و یکی مدعی می‌شود که ابوالفضل در یکی از روستاهای جاده کلات مشغول به کار است. نشانه‌هایی که او می‌دهد این‌بار دقیق‌تر از بار قبلی است اما این‌بار پدر و مادر دل‌نگران، که یارای ماندنشان نیست، خیلی زود، با گرفتن آدرس، راهی کلات می‌شوند اما این‌بار مشخص می‌شود که، نه‌تنها ابوالفضلی در آنجا نیست، حتی سر و کله فرد تماس‌گیرنده هم پیدا نمی‌شود.
 
پیدا شدن سر و کله چوپان گنج‌یاب
 
اگر پیگیر حوادث رسانه‌ها باشید، حتماً داستان‌های تکراری آن چوپان دروغ‌گوی غرب کشور را شنیده‌اید که یک کوزه طلا پیدا کرده است و دنبال خریدار می‌گردد. با پیگیری‌های انجام‌شده و لوث شدن این موضوع که دیگر نمی‌توان کسی را با آن فریب داد، گویا این افراد به دنبال یافتن کودکان گمشده برآمده‌اند.
 
فردی در تماس با پدر ابوالفضل مدعی می‌شود که از شهر کرد تماس می‌گیرد و می‌داند پسر آن‌ها کجاست. او چند‌ بار دیگر هم تماس می‌گیرد و ابتدا تقاضای شیرینی می‌کند و، کمی که صحبت‌ها جدی‌تر می‌شود، در ادعایی دیگر، می‌گوید: «پسرتان دست من است. اگر می‌خواهید دوباره پسرتان را ببینید، باید ۵ میلیون تومان پول برایم بفرستید.». وقتی از این شگرد هم نتیجه‌ای عاید این شیاد نمی‌شود، او تهدید به قتل گروگان  دروغینش می‌کند و ده‌ها پیامک با عنوان‌های مختلف می‌فرستند.
 
جهانگیری در‌این‌باره هم می‌گوید: «همان موقع فهمیدم که این یک شیاد از خدا بی‌خبر است چراکه، اگر کسی بچه را دزدیده باشد، قطعاً تقاضای ۵ میلیون نمی‌کند و خیلی بیشتر از این‌ها می‌خواهد. ما موضوع را به پلیس آگاهی خبر دادیم و شماره تماس این فرد را هم دادیم اما باز هم خبری نشد و حتی نگفتند که نتیجه این تماس‌ها چه شد، تماس‌هایی که آن‌قدر ما را به هم ریخت که بر اثر فشارهای زیادی که به من آمد، مجبور شدم به دکتر بروم.».
 
یکی به ما پاسخ بدهد
 
جهانگیری، در پایان، با اشاره به اینکه بعد از شش ماه هنوز هیچ خبری از فرزندش ندارد می‌گوید: «بارها به پلیس آگاهی مراجعه کرده‌ام اما، هربار، می‌گویند: «برو، خبرت می‌کنیم.» اما، هربار که برمی‌گردم، دیگر نمی‌دانم جواب مادرش را چه بدهم. دارد قطره‌قطره مقابلمان آب می‌شود. خودم هم مریض شده‌ام. باور کنید دیگر نمی‌توانیم این‌همه فشار را تحمل کنیم. یکی به داد ما برسد.».هر طور صحبت‌های این پدر فرزند گم‌کرده را با صحبت‌های رئیس پلیس آگاهی ناجا که گفته است «شهروندان آدم‌ربایی‌ها و کودک‌ربایی‌ها را رسانه‌ای نکنند.» مقایسه می‌کنم، کمتر به این نتیجه می‌رسم و این فکر لحظه‌ای رهایم نمی‌کند که، اگر همت رسانه‌ها نبود، آیا ملیکا، دختر گمشده مشهدی، به همین راحتی در اصفهان پیدا می‌شد؟».
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
شب ناب - یوکوهاما، ژاپن
بدبختی اینه که الان تو دست هر ادم علافی ازین اسمارتفون ها پیدا میشه و هرکسی هم بهش دسترسی داره خبر از ادم ربایی یا کودک دزدی میگیره و یه عده ادم سودجو و کلاش هم توش میتونن هزار اسیب به ادم بحران زده بزنن!
شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۲۷
۴۴
شب ناب - یوکوهاما، ژاپن
فرض کن اومدی وسط کانال تلگرامی بنویسی (کودکم گم شده) اون یکی میاد پشت بندش تبلیغ لوازم ارایشی میکنه یکی هم میاد دلداری میده یکی هم میاد فحش مثلا به کافو و مسی میده!اینه بساط این شبکه ها!بهترین راهکار اینه که به این شبکه ها نباید اعتماد کردو این موارد باید فقط به دست پلیس انجام بشه! حقوق میگیرن واسه اینطور روزها دیگه!
شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۰۸:۳۰
۷۰
senator x - تهران، ایران
تا پول یا پارتی نداشته باشی,پلیس و آگاهی کاری برات انجام نمیدهند
شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۶:۱۲
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
خداوندا مردم ایران چه گناهی مرتکب شدند که این حال و روزشونه؟ .
شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۸
۵۴
حسین سلطانزاده - برلین، آلمان
من نمیفهمم چرا این بابا نمیره از امام رضا بخواد بچه اش را پیدا کنه
یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۷
۵۳
Nayeb9 - لندن، انگلستان
خدا پدر این دولت ایران رو بیامرزه با این کشور داریشون هر دم از این باغ بری میرسد خدایا تا کی این مردم باید تقاص انقلاب کردنشون رو پس بدند روحت شاد شاه که دوره تو چه مملکت گل و بلبلی داشتیم و با یه حماقت . خدا به این مردم فقط مگه رحم کنه
یکشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۶ - ۲۱:۴۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.