بازگشت یوسف پس از ٢٤روز
رأی دهید
یوسف چطور گم شد؟ سیزدهم مهر ماه بود که این اتفاق افتاد. او همراه با مادرش در مسیر شمال بود که در رستوران چلچله کوهین گم شد. درواقع یوسف به سرویس بهداشتی رفت و بعد از آن دیگر خبری از او نشد. مادرش همهجا را دنبال او گشت. به پلیس هم اطلاع دادند، حدود بعدازظهر بود که من از طریق تماس مادرش در جریان گمشدن یوسف قرار گرفتم. بعد هم به همراه خانواده یوسف به آنجا رفتیم و در دادسرا مفقودشدن او را اعلام کردیم.
تصاویری از دوربین یا نشانی از یوسف در اطراف آن رستوران نبود؟ متاسفانه دوربین آن رستوران خراب بود و هیچ تصویری از بیرون ضبط نکرده بود. از کسبه و رانندههای آن منطقه هم پرسوجو کردیم؛ اما هیچکس او را ندیده بود.
برای تفریح به شمال میرفتند؟ دایی یوسف در جمشید آباد رودبار زندگی میکند؛ یوسف همراه با مادرش برای دیدن او به آنجا میرفت.
یوسف قبل از این هم گم شده بود؟ نه، با اینکه او بیمار است و معلولیت ذهنی دارد، اما تاکنون گم نشده بود. او در تهران به تنهایی از خانه خارج میشود و به راحتی بازمیگردد. این برای اولینبار بود که چنین اتفاقی برای او میافتاد.
او چند سال دارد؟
٣٨سال. او متولد ١٥خرداد ٥٩ است؛ اما به دلیل بیماری و عقبماندگی ذهنی ازدواج نکرده و با مادرش زندگی میکند.
خانواده یوسف در این مدت چه کار میکردند؟ پدرش که سالها پیش فوت کرده است. مادرش خیلی نگران بود؛ مدام اسم یوسف را صدا میزد. خواهر و برادرهایش هم بشدت نگران بودند. چندبار به اتفاق هم برای پیگیری کارهای او به کوهین رفتیم.
یوسف چند خواهر و برادر دارد؟ سه خواهر و سه برادر. یکی از برادرهایش خارج از کشور زندگی میکند؛ اما بقیه خانوادهاش در تهران هستند. در این مدت که او گم شده بود، خواهرهایش خیلی نگران بودند، همه کار کردند تا او زودتر پیدا شود.
او کی پیدا شد؟ سه روز پیش بود که تلفن زنگ خورد و مردی مشخصات یوسف را به ما اعلام کرد. او گفت که چنین کسی با این مشخصات چند روزقبل پیش آنها بوده و بعد از تماس با ١١٠ او را تحویل اورژانس اجتماعی دادهاند.
از طرف پلیس با شما تماس گرفته بودند؟ نه، آن کسی که با ما تماس گرفت، صاحب یک رستوران به نام جیران در فومن بود. او به ما گفت که یوسف را تنها در نزدیکی رستورانش دیده که پرسه میزند. بعد از چند ساعت به رفتار او مشکوک میشود و او را به داخل رستورانش میبرد و متوجه معلولیت ذهنی او میشود. بعد از آن هم با پلیس تماس میگیرد و یوسف را تحویل آنها میدهد. بعد از چند هفته همسر این مرد خبر گم شدن یوسف را در تلگرام و چند روزنامه دیده بود و بعد از آن هم با ما تماس گرفتند.
بعدش چه شد؟ من همراه با مادر و خواهرهای یوسف به سمت فومن حرکت کردیم. ابتدا به رستورانی رفتیم که یوسف آنجا پیدا شده بود. وقتی از سالم بودن یوسف مطمئن شدیم، با پلیس تماس گرفتیم. از طریق پلیس متوجه شدیم که آنها او را به اورژانس اجتماعی فومن تحویل دادهاند. به بهزیستی رفتیم و بعد از ارایه مدارک، ما را پیش یوسف بردند. او را در یک خانه سالمندان نگهداری میکردند.
یعنی پلیس از پیدا شدن یوسف مطلع نشده بود؟ یکی از گلایههای ما همین موضوع است. پلیس به ما هیچ اطلاعی نداد. البته آنها مدعی هستند که سازمان بهزیستی بهموقع به آنها اطلاعرسانی نکرده است، اما وقتی صاحب رستوران در فومن با پلیس تماس گرفته و یوسف را تحویل آنها داده است، چطور مشخصات او استعلام نشده است. ما چندبار به آنجا رفتیم و گمشدن یوسف را به پلیس و مسئولان قضائی آنها اعلام کردیم. یعنی اگر همسر صاحب رستوران خبر گمشدن او را در تلگرام یا روزنامهها نمیدید، خدا میداند که ما کِی از سالم بودن یوسف باخبر میشدیم.
او چه مدتی در خانه سالمندان بود؟ حدود ١٧روز در خانه سالمندان از او نگهداری کردند.
بقیه این مدت کجا بود؟ کسی درست نمیداند. همانطور که گفتم، او در کوهین گم شده بود و ٨روز بعد در رستورانی در فومن پیدا شده بود. از خودش که پرسیدیم، به ما میگوید همه این مدت را راه رفته و راهنمایش هم جاده بوده است، اما اینکه حرف او درست باشد یا نه، نمیدانم. برای خود ما هم مشخص نیست یوسف در این مدت کجا بوده است. کسی با شرایط او چنین مسافتی را طی کرده باشد، بیشتر شبیه یک معجزه است. ٨ روز بدون آب و غذا، بدون هیچ همراهی در این مسیر طولانی با پای پیاده ماجرای خیلی عجیبی است.