تجربه آزار جنسی؛ از مدیرعامل بیمه تا مسعود ده نمکی

شیما شهرابی - ایران وایر
«به یک منشی خانم مجرد با ظاهری آراسته و خوش صحبت جهت کارهای اداری نیازمندیم.» این جمله به شکل‌های مختلف در آگهی‌های استخدام منشی سایت «دیوار» به چشم می‌خورد. آگهی‌هایی که از ارسال آن‌ها کمتر از یک روز می‌گذرد. با یکی از آن‌ها تماس می‌گیرم و خودم رابه عنوان متقاضی کار منشی‌گری معرفی می‌کنم.
خانمی که تلفن را برداشته می‌گوید: «شرط سنی برای مدیر عامل ما مهم است. حتما باید کمتر از سی و پنج سال داشته باشید. ظاهرتان مرتب باشد، متاهل نباشید، اگر این شرایط را دارید، بگویید که برایتان وقت مصاحبه حضوری تعیین کنم اما اگر این شرایط را ندارید لطفا وقت ما را نگیرید. دیروز یک نفر آمد متاهل بود. آقای مدیر کلی وقت گذاشت مصاحبه کرد، آخر سر فهمید متاهل است.» می‌گویم: «خب متاهل باشد؟ چرا متاهل ‌ها نمی‌توانند شرکت کنند؟» بی حوصله جواب می‌دهد: «خانم جان شرط مدیر است دیگر. این‌جا اصلا خانم متاهل استخدام نمی‌کند. حالا وقت بگذارم یا خیر؟»
مریم یکی از افرادی است که برای کار در یک شرکت خصوصی با شروط مشابه تماس گرفته و برای مصاحبه رفته است. او می‌گوید: «محیط جایی که رفتم خیلی عجیب بود. یک ساختمان قدیمی حوالی خیابان شانزده آذر بود. با چند تا میز و صندلی. شرکت خصوصی بیمه بود و هیچ‌کدام از خانم‌ها داخل شرکت حجاب نداشتند. مدیر عامل مرد میانسالی بود که روی مجرد بودن کارمندها تاکید داشت.»
او به مریم گفته بود: «من حوصله ندارم با کسانی کار کنم که یک روز به خاطر تب بچه دیر می‌آیند و یک روز به خاطر مهمانی خانه مادرشوهر زود می‌روند. زنانی که مجرد هستند مال خوشان هستند اما زنانی که شوهر دارند، مال شوهر و خانواده‌شان هستند و هر روز یک بهانه می‌آورند که کار را تعطیل کنند.»
آقای مدیرعامل شرکت چند بار در حین مصاحبه او را لمس کرده بود: «مثلا دستش را به پشتم می‌زد یا دست روی دستم می‌گذاشت.» او اعتراضی نکرده: «یک جورهایی از لحاظ سن و سال جای پدرم بود و کاملا معذب شده بودم و فقط دوست داشتم از آن‌جا بیرون بیایم.»
 
دکتر م. محمودی روان‌شناس به «ایران وایر» می‌گوید:« این نوع آگهی‌ها مصاداق واقعی تبعیض است. تبعیض بین افراد زشت و زیبا، تبعیض بین زنان مجرد و زنان متاهل. منشا این تبعیض‌ها هم اغلب به خاطر آزار جنسی است»
او رفتار مدیر عامل شرکت بیمه با مریم را هم مصداق آزار جنسی می‌داند: «هرگونه لمس بدون رضایت طرفین مصداق آزار جنسی است.» این روان‌شناس معتقد است آزار جنسی زنان در محیط‌های کار در کشور بسیار گسترده‌تر از تصور است: «هر زن کارمند حداقل یکبار آزار جنسی را در محیط کار تجربه کرده، اما بسیاری از آن‌ها به دلیل نداشتن اطلاعات کافی متوجه این آزار نمی‌شوند.»
او معتقد است آزار جنسی فقط محدود به دست زدن و لمس کردن، بوسیدن و برقراری رابطه جنسی نیست. هر گونه نگاه و چشم‌چرانی، استفاده از الفاظ نامناسب و معذب کردن طرف با تعریف کردن مباحث جنسی یا شوخی‌های به صورت جوک یا هر شکل دیگری در زیر گروه آزار جنسی تعریف می‌شوند.
سه روز پیش احمد حاجبی؛ مدیرکل دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت در نشست خبری در این‌باره صحبت کرده بود: «یکی از مسائلی که در محیط کار دنبال می‌کنیم، آزار جنسی است اما آمار دقیقی در این باره وجود ندارد و معمولا اگر این مسائل به وجود بیاید به مراجع قضائی ارجاع داده می‌شود و وزارت بهداشت نیز این موضوع را پیگیری می‌کند.»
روز گذشته البته وزارت بهداشت در توضیحی که در اختیار سایت‌ها قرار داد، آورده بودکه از حرف‌های حاجبی برداشت اشتباه شده و او گفته: « موضوع آزار جنسی در محیط کار در حال حاضر در اولویت مشکلات حوزه سلامت روان کشور ما نیست.» با این حال چه این موضوع در الویت‌های وزارت بهداشت باشد و چه نباشد، زنان زیادی آن را تجربه کرده‌اند.
محبوبه سال‌هاست که در شرکت‌های برگزار کننده نمایشگاه بین‌المللی کارمند است. او با حرف‌های دکتر موافق است و می‌گوید: «اگر همه این‌ها را آزار جنسی بدانیم در هر روز حداقل یک مورد را تجربه می‌کنیم.»
او چند هفته پیش از طرف یکی از مدیرانش استیکرهای سکسی دریافت کرده: «گاهی مسیج می‌داد و از مسائل کاری سوال می‌کرد، من هم خیلی جدی جواب می‌دادم اما یکباره به عنوان تشکر یک استیکر لب و بوس فرستاد.» او جوابی به این استیکر نداده و این ماجرا را هم به روی مدیرش نیاورده: «من نمی‌خواهم کارم را از دست بدهم. اگر به روی خودم بیاورم هم شر می‌شود و هم احتمالا رویمان به هم باز می‌شود.»
با این حال او در این مدت هیچ وقت تنها وارد اتاق آقای مدیر نشده: «دلم نمی‌خواهد تنها با او رودر رو شوم، مضطرب می‌شوم و احساس بدی پیدا می‌کنم. خصوصا که همسرش هم با ما همکار هر روز چشم در چشم می‌شویم.» از او می‌پرسم چرا کارت را عوض نمی‌کنی، می‌گوید: «من شرکت‌های مختلفی کار کرده‌ام. هر جا رفته‌‌ام بالاخره کسی آنجا بوده که نگاهش ناپاک بوده یا بد حرف می‌زده یا شوخی زشت می‌کرده. جایی کار می‌کردم که مدیرش وقتی می‌خواست پروژه را توضیح دهد و روی وایت برد می‌نوشت دستش را از عمد به سینه من که کنارش ایستاده بودم، می‌چسباند و رد می‌شد.» او بارها به خاطر این مسائل از کارم بیرون آمده: «اما هر جا هم رفته‌ام، این چیزها تکرار شده. برای همین در این مواقع اول صبر می‌کنم و سعی‌ می‌کنم خودم با رفتارم موقعیت را کنترل کنم.»
سحر سال‌هاست که در حوزه سینما روزنامه‌نگاری می‌کند. او معتقد است بچه‌های روزنامه‌نگار به خاطر این‌که خیلی زیاد درباره این موضوعات می‌خوانند و می‌نویسند به حقوق خودشان آشناترند و به آزارهای جنسی در محیط کار واکنش نشان می‌دهند اما گاهی آن‌ها هم در مرض آزار جنسی قرار می‌گیرند.
او خاطره‌ای از مصاحبه با مسعود ده نمکی تعریف می‌کند و جزئیات آن روز مصاحبه را به خوبی به یاد دارد: «بعد از اخراجی‌های 2 برای مصاحبه با ده نمکی به دفتر او در شرق تهران رفتم. من خبرنگار یک مجله اصلاح‌طلب بودم. مصاحبه کاملا چالشی بود و ده نمکی مدام درباره این که شما اصلاح‌طلب‌ها دوست داشتید این فیلم را یکی از خودتان می‌ساخت و الان حسودی‌تان می‌شود که من خودی نیستم و فیلم‌ام میلیاردی شده. من در جواب گفتم: فروش فیلم که نشانه خوب بودن نیست فیلم‌های رضا بیک ایمان وردی و خانم فروزان هم پرفروش بودند.»
او می گوید در دفتر ده نمکی تنها بوده و واکنش او بعد از شنیدن این جملات خاموش کردن ضبط و بلند شدن از جایش بوده: «از جایش بلند شد و خیلی به من نزدیک شد. وقتی حرف می‌زد، نفس‌اش توی صورتم می‌خورد. با خنده می‌گفت دختر جان اینقدر گول اصلاح‌طلب‌ها را نخور. من هرکاری می‌توانم اینجا انجام دهم و هیچ اتفاقی هم نیفتد اما اگر ابطحی توی دفترش همین کار را کند، می‌گویند ابطحی یک نفر را خفت کرده!...»
سحر خودش را جمع می‌کند. ضبط را داخل کیف می‌اندازد و می‌گوید: باید بروم. ده نمکی هم لبخندزنان او را بدرقه می‌کند. سحر می‌گوید الان سال‌ها از آن روز می‌گذرد اما آن روز آن مصاحبه و آن چهره ده‌نمکی را هرگز فراموش نمی‌کنم.
دکتر محمودی معتقد است که این رفتار نمونه بارز تهدید به تجاوز و آزار جنسی بوده: «در کشورهای دیگر این رفتار می‌تواند منجر به شکایت از مصاحبه کننده شود.»
با یکی دیگر از شماره‌های آگهی‌های استخدام منشی سایت «دیوار» تماس می‌گیرم. در این آگهی استخدام خانم مجرد 25 ساله تا 35 ساله با ظاهری مناسب برای پاسخ دهی به تلفن‌های آقای مدیرعامل و تنظیم وقت‌های ملاقات منتشر شده است.
خانمی که تلفن را بر می‌دارد وقتی متوجه می‌شود برای آگهی تماس گرفته‌ام. وقت مصاحبه تلفنی با آقای مدیرعامل تعیین می‌کند. دو ساعت بعد تماس می‌گیرم. آقای مدیر عامل پشت خط است. او چند سوال می‌کند. سن دقیق، وضعیت تاهل، محدوده محل سکونت و بعد می‌گوید آیا می‌توانید بعضی اوقات مثلا تا ساعت ده شب شرکت باشید؟ سوالات را که جواب می‌دهم. می‌گوید: «ما یک شرکت خصوصی هستیم. وضعیت ظاهر کارمندان بسیار برای ما مهم است. خیلی اوقات مهمان خارجی داریم. بنابراین شما باید برای حضور در شرکت همیشه کاملا مرتب باشید. پوشیدن مقنعه یا مانتوی بلند هم لزومی ندارد. هرطور راحت هستید می‌توانید بیایید.»
از او می‌پرسم چرا شرط سنی گذاشته‌اید و روی مجرد بودن تاکید دارید؟ «همانطور که گفتم گاهی باید تا ساعت ده شب شرکت بمانید. خب یک خانم متاهل سخت می‌ماند. از طرف دیگر ما دنبال یک خانم فعال هستیم. خب خانم‌های جوان و زیبا همیشه فعال‌ترند.» می‌گویم: زیبا؟ می‌‌خندد و می‌گوید: «صدایتان که زیبا است. حدس می‌زنم چهره زیبایی هم داشته باشید.» از آقای مدیرعامل خداحافظی می‌کنم.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
تو ایران به پسر بچه 3ساله رحم نمیکنن توقع دارین اون یارو که با رانت یا خر خونی توی طویله دهاتشون 1مدرکی گرفته اومده تهران پست و مقام گرفته به زن و بچه مردم رحم کنه. الان در ایران مجردها اکثرا سرخورده هستن و خیلی هاشون چون با هرکی دوست میشن طرف سریع میخواد بکشونه سر سفره عقد دوس دختر هم نمیگیرن. اما امان از متاهلها. گرفتن دستشون (منظورم پروندشونه ها) به همه پیشنهاد میکنن. چون خیالشون راحته طرف فاز ازدواج نمیگیره و اگر بگیره چه بهتر. 2زنه و افتخار انگیر میشن. خلاصه یه دونه برای روزهای تنهایی تو خونه دارن (بهش میگن چیز فوری) با خیال آسوده و پررویی تمام به هرکی که از کنارشون رد میشه پیشنهاد میدن. برعکسشم خانومای مجرد میگن عشق و حالمون با مردای متاهل چون گیر و مزاحمت ندارن و خوب قدرمونو میدونن. توی این سایتهای ازدواج هم الا ماشالا. خانومه پزشکه توی پروفایلش زده در صورت رضایت همسر اول با ازدواج با مرد متاهل پولدار یا موقعیت اجتماعی بالا موافقم. اونوقت میان دوران قاجار رو مسخره میکنن. بابا شماها ماشالا همتون یه پا ناصرالدین شاه و ام کلثوم هستید.
یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۵۹
۴۴
شب ناب - یوکوهاما، ژاپن
به قول ایرج میرزا : بالجمله تمام مردُم شهر در بحر گُناه می تپیدند درهای بهشت بسته می شد مردُم همه می جهنمیدند این است که پیش خالق و خلق طُلاب علوم روسفیدند با این عُلما هنوز مردُم از رونق مُلک ناامیدند!
یکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.