پسر۳ ساله، قربانی جنایت سیاه ناپدری

 ناپدری جنایتکار که پس ازتجاوزوحشیانه، پسرخوانده 3 ساله‌اش را به شکل دلخراشی درخانه از پا درآورده بود دربازجویی‌های تخصصی اعتراف کرد که فرزند خوانده‌اش را پس ازتجاوز به قتل رسانده است. او در بازجویی‌ها مدعی شده هیچ گونه سابقه و مشکل روانی نداشته وهنگام ارتکاب قتل، مواد مخدر نیز مصرف نکرده است.
 

به گزارش خبرنگار حوادث «ایران» هنوزمدت زیادی از ماجرای قتل هولناک چند کودک به نام‌های «بنیتا»،«آتنا»، «ابوالفضل» و «ملیکا» نگذشته که این بار شهر رشت، طی دوروز گذشته عزادار پسر بچه‌ای است که قربانی خشم ناپدری متجاوز شده است.دراین واقعه هولناک که دریکی ازمحله‌های این شهر رخ داد کودکی به نام «اهورا» پس ازشکنجه‌های وحشیانه، تجاوز و ضرب  و شتم شدید، سرانجام با‌وجود تلاش‌های تیم درمانی، در آغوش مرگ آرام گرفت. روز شنبه ۲۲مهر صدای فریاد‌های نحیف کودک معصوم از خانه‌ای دریکی ازمحله‌های رشت به گوش همسایه‌ها رسید. آنها که بشدت نگران شده بودند شتابان خود را مقابل خانه مورد نظررساندند ،اما تلاش برای بازکردن در خانه بی‌فایده ماند.به همین خاطرمردم  نگران با پلیس ۱۱۰ تماس گرفته و کمک فوری خواستند.

مأموران پس از رسیدن به خانه مورد نظر، وقتی با دربسته روبه‌روشدند و ازهمسایه‌ها شنیدند که درخانه اتفاق هولناکی رخ داده است، ازطریق حیاط وارد خانه شده و به محض ورود به داخل ساختمان با پیکر خون آلود و عریان «اهورا» کوچولو روی زمین روبه‌روشدند.این درحالی بود که ناپدری‌اش بی‌تفاوت روی مبل نشسته بود. بلافاصله هماهنگی لازم برای انتقال کودک معصوم به بیمارستان« پورسینا» رشت صورت گرفت و تلاش تیم درمانی برای نجات پسرکوچولوآغارشد.ازطرف دیگربا اعلام موضوع به بازپرس کشیک دادسرا، متهم پرونده کودک آزاری دستگیر و راهی کلانتری شد،اما صبح دوشنبه 24 مهر، از بیمارستان خبررسید پسرکوچولو بر اثر شدت جراحت‌های وارده جان باخته است.
عصریکشنبه ۲۳ مهر متهم بازداشت شد و درحضورکارآگاهان پلیس شهر رشت اعتراف کرد که پسرخوانده‌اش را مورد آزار و اذیت قرار داده و زمانی که کودک از درد و خونریزی زیاد گریه می‌کرده چند بار سر«اهورا» را به دیوار کوبیده و...
 پیکر کودک جان باخته نیزبرای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی انتقال یافت تا علت اصلی مرگ روشن شود. بررسی‌های مقدماتی پزشکی قانونی هم نشان داد پسرکوچولو بشدت مورد تجاوز قرارگرفته است. همچنین روی بدن وصورتش آثار کبودی شدید به چشم  می خورد، ضمن اینکه دنده‌های پسرکوچولوهم شکسته و گوش‌های او وحشیانه پیچانده شده بود.
قاتل فرزندم را قصاص کنید
مادر اهورا به شایعات منتشر شده در فضای مجازی واکنش نشان داد و گفت: قصاص قاتل اهورا را می‌خواهم.
او گفت: به‌ دلیل برخی مشکلات از همسر اولم جدا شدم و با مجتبی آشنا شدم. زمانی که کارکنان بیمارستان دلیل مرگ پسرم را تجاوز اعلام کردند شوکه شدم،چرا که رفتار مجتبی با اهورا بسیار خوب بود و به هیچ عنوان باورم نمی‌شود که او این کار را کرده باشد. اهورا هم به او علاقه زیادی داشت و او را بابا صدا می‌کرد. هر وقت هم که مجتبی می‌خواست از خانه بیرون برود می‌خواست با او برود. زمانی هم که این اتفاق افتاد من در خانه نبودم ،چون  از ساعت ۹ صبح سر کار می‌رفتم و موقع ناهار به خانه می‌آمدم. روز حادثه هم ساعت ۲ بعد از ظهر به خانه آمدم، اهورا خواب و بیدار بود. تلاش کردم به او غذا بدهم اما نخورد و دوباره خوابید و من هم سر کار رفتم. با این حال از مجتبی خواستم که وقتی اهورا بیدار شد به او غذا بدهد. زمانی که به محل کارم رفتم، مجتبی پیام فرستاد و بعد از حدود ۴۰ دقیقه به من زنگ زد و گفت که اهورا غش کرده و با کمک همسایه‌ها او را به بیمارستان رازی برده است. من هم سریع خود را به بیمارستان رساندم. من داستان آن روز را تنها از زبان همسرم شنیدم.
از او خواستم حقیقت را بگوید و اگر اتفاقی افتاده به من توضیح دهد، حتی در بیمارستان وقتی از همسرم پرسیدند که تجاوز به اهورا کار او بوده، همه چیزرا انکار کرد. من هم باورم نمی‌شد کار او باشد چون تا آخرین لحظه با گریه و زاری انکار می‌کرد. همسرم همیشه به اهورا عشق می‌ورزید و هرگز باورم نمی شود که با فرزندم چنین رفتاری کند. قفسه سینه اهورا شکسته بود و همسرم این شکستگی را ناشی از تنفس مصنوعی که همسایه‌مان هنگام نجات اهــــورا در مسیر بیمارستان به فرزندم داده بود، عنوان می‌کرد تا من را توجیه کند.
 پدراهورا چه گفت؟
پدرپسرکوچولو نیزدراین باره گفت: وقتی این خبر را به من دادند در گیلان نبودم. ساعت پنج و نیم به بیمارستان رسیدم که متوجه شدم خیلی از کارکنان بیمارستان ناراحت هستند. وقتی با پزشک متخصص صحبت کردم گفتند که بچه از لحاظ ریوی نابود شده و ضربه مغزی شده و ضریب هوشی‌اش هم 6 درصد است. دکترهای بیمارستان همانجا تشخیص دادند که پسرم مورد آزار جنسی قرارگرفته است.ولی همسرسابقم همه چیز را انکار می‌کرد.
 قبل از تماس بیمارستان، مدیرساختمانی که همسرسابقم و شوهرش درآنجا زندگی می‌کردند به من زنگ زد.من خیلی نمی‌خواهم مسائل را باز کنم. ولی کارهایی در آن ساختمان کردند که در‌ شأن و شخصیت ساکنان مجتمع نبود.اهالی آنجا با من در ارتباط هستند و حاضرند شهادت دهند که چه اتفاقاتی افتاده است. مدیرمجتمع یک هفته قبل به محل کارم آمد و گفت که صدای ناله‌های«اهورا» را می‌شنوند. این مسائل قبلاً اتفاق افتاده است و قابل توجیه نیست. همسرسابقم دو ماه بچه را به من نشان نمی‌داد فقط به این بهانه که من نفقه نمی‌دادم.
مدیر ساختمان یک هفته قبل ازکشته شدن پسرم به من گفت آدم‌های زیادی به مجتمع می‌آیند و بوی مواد مخدر و تریاک و شیشه در ساختمان می‌پیچد. من این مسائل را به پدرو مادرهمسرسابقم گفتم که چنین اتفاقی می‌افتد و جلوی این کار را بگیرید. ولی آنها می‌گفتند:«به ما مربوط نیست و ما نمی‌توانیم جلوی آنها را بگیریم.»
با این حال شکایتنامه خودم را درباره عدم صلاحیت مادرفرزندم در اختیار قاضی قرار داده بودم. چون طبق قانون بچه تا هفت سالگی باید در کنار مادرش باشد و سیر اداری این شکایت هم در حال انجام بود.
پدر اهورا در ادامه گفت: وقتی همسایه‌ها وارد اتاق شدند دیده بودند که پسرم روی زمین افتاده و خونریزی شدید دارد. یکی از همسایه‌ها که اطلاعات پزشکی داشت دیده که بچه نفس نمی‌کشد. آنها بچه را گرفتند و شستند و به بیمارستان رازی رساندند. ولی بیمارستان رازی قبول نکرد و به بیمارستان پورسینا فرستادند. جالب است قاتل پسرم در بیمارستان خودش را جای من جازده و گفته پدر بچه است. آن طورهم که شنیدم گفته بچه داخل دستشویی یا حمام افتاده است.پدر اهورا در ادامه با مقصر دانستن همسرسابقش درمرگ فرزندشان گفت: من این موضوع را بزودی اعلام می‌کنم که چرا این خانم پای خودش را از این ماجرا کنار کشیده چون خودش را نمی‌خواهد به‌عنوان شریک جرم معرفی کند. من از ایشان شکایت کردم چون خودش مقصراست که این اتفاق افتاده است. قاتل فرزندم گفته که خودش دختر دو ساله دارد و هرگز چنین کاری نمی‌کند. جالب است که پزشکی قانونی اصرار بر آزار جنسی داشت ولی همسرسابقم اصرار می‌کرد که شوهرش این کارها را نکرده است. اما تمام حقایق روشن شده و بقیه ماجراها هم مشخص خواهد شد. ضمن اینکه من به هیچ عنوان از خون جگرگوشه‌ام نمی‌گذرم.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران

واقعا بهشت زیر پای مادران است . اول اون زنیکه رو باید تکه تکه کرد
‌چهارشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.