ماجرای آزار شیطانی در مهمانی شبانه
رأی دهید
به گزارش جامجم، 14 مرداد امسال، پونه همراه مادرش به یکی از کلانتریهای تهران رفت و گفت: «دیروز سوار ماشین دوستم سوسن شدم و با هم به گیلاوند رفتیم. در بین راه تصادف کردیم و سوسن پیشنهاد داد شب را در یکی از ویلاهای دماوند بگذرانیم. وقتی به آنجا رسیدیم، حدود ده دختر و پسر دیگر هم بودند و مهمانی داشتند. آنجا برای رفع تشنگی، آبمیوهای خوردم، اما بعد از لحظاتی به حالت بیهوشی درآمدم. در بین مهمانها، پسری به نام وحید حضور داشت. او به این بهانه که باید استراحت کنم، مرا به اتاقی برد و در را بست. هرچه التماس کردم فایدهای نداشت و او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.»
پونه ادامه داد: «حدود ساعت یک صبح از حالت بیهوشی درآمدم، میخواستم فرار کنم، اما سوسن دستم را کشید و نگذاشت. سپس دو پسر دیگر به نامهای سعید و داوود هم آمدند و با ضرب و شتم شدید، دست و پایم را بستند و در طبقه دوم ویلا زندانیام کردند. امروز صبح موفق شدم از ویلا بیرون بیایم.»
با ثبت این شکایت، پرونده برای تکمیل جزئیات به شعبه یازدهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و پونه در برابر سوالات قاضی، مدعی شد: «متهمان، پنج میلیون تومان طلایم را دزدیدند، اما متوجه تلفن همراهم نشدند. با آن به پلیس زنگ زدم و درخواست کمک کردم. مامور پرسید کجایی؟ گفتم دقیقا نمیدانم، اما میتوانم آدرس را به تلگرام مامورانتان بفرستم. قبول کردند، اما تا آمدم این کار را انجام بدهم، متهمان سر رسیدند و سوسن، آدرس را از تلفنم پاک کرد. سرانجام ساعت 4 صبح، مرا رها کردند.»
با دستور قاضی، شناسایی سه پسر جوان آغاز و سوسن به دادگاه احضار شد. او حرفهای شاکی را رد کرد و گفت: «پونه دروغ میگوید. وقتی آن شب تصادف کردیم میخواستم به خانه برگردم، اما پونه اصرار کرد مهمانی ویلا را به هم نزنیم و برای تغییر روحیهمان به آنجا برویم. ما از یک سال و نیم قبل با هم دوست هستیم و پونه افرادی را که در مهمانی حضور داشتند، میشناخت و از بودنشان هم خبر داشت. او از وضعیت مالی خوب مهمانها آگاه است، برای همین قصد اخاذی دارد و پیشنهاد داده نفری صد میلیون تومان بدهیم تا رضایت بدهد. درحالیکه آن شب هیچ آزار و اذیتی رخ نداد و بعد از چند ساعت با هم به تهران برگشتیم.» جلسه دادگاه پس از دستگیری سه متهم دیگر برگزار خواهد شد.
دیدگاه خوانندگان
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
خخخخخخ رفتیم گیلاوند لواشک بخریم ماشین دوستم پنچر شد و دوستم گفتم چون پنچر هستیم امشب رو در آن مهمانی که آنطرف خیابان دیده میشود بگذرانیم. بعد رفتیم مهمانی من آبمیوه خواستم برایم عرق سگی آوردن مزش عین آب پرتقال بود و تا خرخره خوردم مست و پاتیل بغل وحید مجید رفتم تو اتاق. قرار بود مارا چون ماشینمان پنجر شده مشت مال بدهند اما نمیدانم چرا بجای پنجر گیری به ما بنزین زدن. در آخر از آقای قاضی تقاضا دارم اونها رو به اشد مجازات مثلا ازدواج با ما نشد یه پول کلفت جریمه کنن تا دیگه هرکی رو که پنچر میشه اشتباهی بنزین نزنن. و من اله توفیق. پانتا معروف به کبری پنچر
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳
۴۴
mahdi moud - تهران، ایران
از داستان مسخره ای که تعریف کرده معلومه دروغ میگه همیطنوری کشکی کشکی از یک جایی سر در بیاری که مهمونیه یک دختر 22 ساله بی صاحب و خانواده اونجا چه غلطی میکنه
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳
۴۴
mahdi moud - تهران، ایران
از داستان مسخره ای که تعریف کرده معلومه دروغ میگه همیطنوری کشکی کشکی از یک جایی سر در بیاری که مهمونیه یک دختر 22 ساله بی صاحب و خانواده اونجا چه غلطی میکنه
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
خخخخخخ رفتیم گیلاوند لواشک بخریم ماشین دوستم پنچر شد و دوستم گفتم چون پنچر هستیم امشب رو در آن مهمانی که آنطرف خیابان دیده میشود بگذرانیم. بعد رفتیم مهمانی من آبمیوه خواستم برایم عرق سگی آوردن مزش عین آب پرتقال بود و تا خرخره خوردم مست و پاتیل بغل وحید مجید رفتم تو اتاق. قرار بود مارا چون ماشینمان پنجر شده مشت مال بدهند اما نمیدانم چرا بجای پنجر گیری به ما بنزین زدن. در آخر از آقای قاضی تقاضا دارم اونها رو به اشد مجازات مثلا ازدواج با ما نشد یه پول کلفت جریمه کنن تا دیگه هرکی رو که پنچر میشه اشتباهی بنزین نزنن. و من اله توفیق. پانتا معروف به کبری پنچر
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
خخخخخخ رفتیم گیلاوند لواشک بخریم ماشین دوستم پنچر شد و دوستم گفتم چون پنچر هستیم امشب رو در آن مهمانی که آنطرف خیابان دیده میشود بگذرانیم. بعد رفتیم مهمانی من آبمیوه خواستم برایم عرق سگی آوردن مزش عین آب پرتقال بود و تا خرخره خوردم مست و پاتیل بغل وحید مجید رفتم تو اتاق. قرار بود مارا چون ماشینمان پنجر شده مشت مال بدهند اما نمیدانم چرا بجای پنجر گیری به ما بنزین زدن. در آخر از آقای قاضی تقاضا دارم اونها رو به اشد مجازات مثلا ازدواج با ما نشد یه پول کلفت جریمه کنن تا دیگه هرکی رو که پنچر میشه اشتباهی بنزین نزنن. و من اله توفیق. پانتا معروف به کبری پنچر
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳
۴۴
mahdi moud - تهران، ایران
از داستان مسخره ای که تعریف کرده معلومه دروغ میگه همیطنوری کشکی کشکی از یک جایی سر در بیاری که مهمونیه یک دختر 22 ساله بی صاحب و خانواده اونجا چه غلطی میکنه
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
خخخخخخ رفتیم گیلاوند لواشک بخریم ماشین دوستم پنچر شد و دوستم گفتم چون پنچر هستیم امشب رو در آن مهمانی که آنطرف خیابان دیده میشود بگذرانیم. بعد رفتیم مهمانی من آبمیوه خواستم برایم عرق سگی آوردن مزش عین آب پرتقال بود و تا خرخره خوردم مست و پاتیل بغل وحید مجید رفتم تو اتاق. قرار بود مارا چون ماشینمان پنجر شده مشت مال بدهند اما نمیدانم چرا بجای پنجر گیری به ما بنزین زدن. در آخر از آقای قاضی تقاضا دارم اونها رو به اشد مجازات مثلا ازدواج با ما نشد یه پول کلفت جریمه کنن تا دیگه هرکی رو که پنچر میشه اشتباهی بنزین نزنن. و من اله توفیق. پانتا معروف به کبری پنچر
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳
۴۴
mahdi moud - تهران، ایران
از داستان مسخره ای که تعریف کرده معلومه دروغ میگه همیطنوری کشکی کشکی از یک جایی سر در بیاری که مهمونیه یک دختر 22 ساله بی صاحب و خانواده اونجا چه غلطی میکنه
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳
۴۴
mahdi moud - تهران، ایران
از داستان مسخره ای که تعریف کرده معلومه دروغ میگه همیطنوری کشکی کشکی از یک جایی سر در بیاری که مهمونیه یک دختر 22 ساله بی صاحب و خانواده اونجا چه غلطی میکنه
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۳
۴۴
amirgheryou - تهران، ایران
خخخخخخ رفتیم گیلاوند لواشک بخریم ماشین دوستم پنچر شد و دوستم گفتم چون پنچر هستیم امشب رو در آن مهمانی که آنطرف خیابان دیده میشود بگذرانیم. بعد رفتیم مهمانی من آبمیوه خواستم برایم عرق سگی آوردن مزش عین آب پرتقال بود و تا خرخره خوردم مست و پاتیل بغل وحید مجید رفتم تو اتاق. قرار بود مارا چون ماشینمان پنجر شده مشت مال بدهند اما نمیدانم چرا بجای پنجر گیری به ما بنزین زدن. در آخر از آقای قاضی تقاضا دارم اونها رو به اشد مجازات مثلا ازدواج با ما نشد یه پول کلفت جریمه کنن تا دیگه هرکی رو که پنچر میشه اشتباهی بنزین نزنن. و من اله توفیق. پانتا معروف به کبری پنچر
جمعه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۳