قتـل گروگان ۳۰۰ میلیونی
رأی دهید
تماس برای دریافت پول
چند روز از ناپدید شدن پسر جوان گذشته بود که تماسهای مرد ناشناسی با پدر مجید آغاز شد. او مدعی بود که مجید گروگانشان است و شرط آزادی او را نیز پرداخت 300 میلیون تومان پول نقد اعلام کرد.بدینترتیب پدر مجید درتماس با پلیس از ربوده شدن پسرش خبر داد. با اعلام این خبر بلافاصله پروندهای در شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد. کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی پایتخت، نیزتحقیق برای دستگیری عاملان آدم ربایی و آزادی پسر جوان را دردستورکارقراردادند.ازسوی دیگر پدر مجید به پلیس گفت: پسرم کارمند بانک است وازمدتی قبل تنها زندگی میکند. او یک مستأجر به نام امیر دارد که به من گفت در پیدا کردن پسرم کمکم میکند.اما به اومشکوک هستم.چراکه فرد تماس گیرنده با من ، صدایش خیلی شبیه امیر بود. تصور میکنم که او در ناپدید شدن پسرم نقش داشته باشد. از طرفی خودرو پژو پسرم نیز ناپدید شده است.
آتش زدن خانه ویلایی
بهدنبال اظهارات پدر مجید و مدارکی که در پرونده بهدست آمده بود، بازپرس سهرابی دستور بازداشت امیر را صادر کرد. اما کارآگاهان دریافتند پسر جوان هم یک روزپس از حادثه ناپدید شده است. همین مسأله هم مهرتأییدی بود که او در این آدم ربایی نقش دارد.از سوی دیگر شماره پلاک خودرو پژو پسر ربوده شده به تمامی واحدهای گشت پلیس آگاهی اعلام شد.کارآگاهان در بررسیهای بعدی ردپای خودرو مسروقه را بهدست آوردند.آنها همچنین پی بردند امیر مدت هاست با مرد جوانی به نام بهرام ارتباط دارد.با مشخص شدن این موضوع، کارآگاهان راهی خانه ویلایی این مرد دراطراف تهران شدند اما پس از رسیدن به آنجا پی بردند خانه ویلایی درآتشسوزی عمدی سوخته است.طبق اظهارات همسایهها نیززمان آتشسوزی، دو مرد از دیوار خانه خود را به خیابان رسانده وگریخته بودند.در ادامه ردیابیها، سرانجام بهرام در یکی از شهرهای استان همدان دستگیر شد و به دادسرای امور جنایی تهران انتقال یافت. مرد جوان در بازجویی گفت: مدتی قبل با امیر و دوستانش آشنا شدم، آنها از نظر مالی وضع خوبی داشتند و بعد از آن مدام به خانه ویلایی -اجاره ای-ام میآمدند. برای اینکه هزینه اجاره خیلی زیاد بود به آنها پیشنهاد دادم به طورشراکتی ازاین خانه استفاده کنیم که آنها هم قبول کردند. قبل از آدم ربایی امیر با من تماس گرفت و گفت فردای آن روز میهمان غریبهای دارد.به همین خاطر از من خواست به ویلا نیایم. من هم قبول کردم و آن روز نرفتم. روز بعد هم که تصمیم به رفتن گرفتم آنها گفتند که هنوز میهمانشان نرفته است. 48 ساعت از این ماجرا گذشته بود که در جریان آتشسوزی ویلا قرار گرفتم. از این ماجرا به شدت ناراحت شدم، اما امیر به من گفت که نگران نباشم و خسارت آتشسوزی را خواهد داد.
انتشار تصویر چهره متهم فراری
در ادامه بررسیها کارآگاهان، خودرو پژو مجید را با لباسهای خون آلود کشف کردند. آزمایش «دی ان ای» نیز ثابت کرد که خون روی لباسها متعلق به پسر ناپدید شده است.هر چه تحقیقات پیش میرفت این احتمال بیشتر قوت میگرفت که پسر جوان قربانی جنایت شومی شده باشد. بدین ترتیب بازپرس جنایی درخواست انتشار عکس بدون پوشش متهم فراری دررسانهها را داد.سرانجام چندی بعد امیر و سه همدستش دستگیر شدند. امیر که دست خود را رو شده دید ضمن اعتراف به قتل مجید گفت: تصور میکردم مجید وضع مالی خوبی دارد، به همین دلیل با یکی از دوستانم موضوع گروگانگیری را مطرح واجرا کردیم. بعد هم اورا به بهانهای به ویلا کشاندیم. اما مجید وقتی وارد ویلا شد تازه فهمید چه نقشهای برایش کشیدهایم. از او پول خواستیم اما مقاومت کرد و گفت پول ندارد. یکی از همدستانم با چاقو چند ضربه به سر مجید زد. ضربهها کاری نبودند فقط برای این بود که او بترسد ولی تلاشمان بیفایده بود. به همین خاطر ناچار دست و پا و دهان و بینیاش را با چسب بستیم. یک ساعتی او را به حال خودش گذاشتیم و وقتی برگشتیم متوجه شدیم مجید بر اثر نرسیدن اکسیژن جان سپرده است.
دفن جسد کنار رودخانه
متهم جوان ادامه داد: یک شبانه روز با جسد بودیم تا اینکه تصمیم گرفتیم آن را از خانه خارج کنیم. جسد را داخل صندوق عقب خودرو پژو مقتول گذاشته و در کنار رودخانهای حوالی منطقه سلطان آباد دفن کردیم. مدتی ماشین مجید دستمان بود و از کارت بانکی مقتول که به زور رمزش را گرفته بودیم پول برداشت کردیم.با اعترافهای متهم جوان و همدستانش، تیمی از کارآگاهان جنایی به همراه سگهای جسد یاب راهی محل دفن جسد شدند. اما تاکنون موفق به کشف جسد پسر جوان نشدهاند.