طنز - وصل شدن به خدا با چسب

بازدید خلیل نظری مدیر چسب هل از کارخانه اش با اسب
نویسنده : اسد مذنبی
در همه جای جهان رسم است که قبل از سوار شدن بر خر آقا مراد بگویند لا اکراه فی الدین. امام راحل هم زمانی که جای خدابیامرز حاجی اسحاق نیوتن زیر درخت سیب در حال مکاشفه بود و با غربی ها یه قل دوقل بازی می کرد، می گفت اصلا نگران حق و حقوق بشر نباشید چون این لا اکراهِ لاکردار توی خون ماست. یکبار هم که می خواسنتد در نوفل لوشاتو مگس مزاحمی را بکشند، نزدیک بود حضرت امام خودش را پرت کند توی شومینه و مثل کسی که بخواهد زیدش را سه طلاقه کند سه بار داد زد لااکراه لا اکراه لااکراه. خبرنگار لوموند که از حیوان دوستی امام به حیرت افتاده بود، سوال کرد پس چه توصیه ای درباب مگس مزاحم فرانسوی دارید؟ امام هم در پاسخ به خبرنگار لوموند با لوندی گفت در اتاق را باز کنید مگس خودش انتخاب خواهد کرد. اما بعدا که ارتشی ها را گذاشت بیخ دیوار مدرسه علوی و حکم داد هرکسی بر سر موضع باشد باید برود توی موزه، پرسیدند یا امام پس لا اکراه چی شد؟ جواب داد اون مال قدیم بود که امکانیات نبود، و درثانی حالا ما یه حرفی زدیم، این کارتر همه فن حریف یا آن تحصیلکرده های خارج از کشور که تاریخ خوانده بودند و می دانستند که اگر شمشیر خدا نبود با لا اکراه نمی شد حتی یک کوچه سی متری مکه و مدینه را فتح کرد، چرا باور کردند؟ خداوند تبارک و تعالی هم می فرماید وقتی ضعیف هستید خدعه بکنید و بگویید لا اکراه، توی خواستگاری هم لا اکراه هست، دوران نامزدبازی که کلا همه اش لا اکراه است، این رفیق شفیق ما آیت الله مکار شیرازی هم چون می خواست با کشتی شکر وارد کند و فضای جامعه را شیرین بکند چپ و راست می گفت لا اکراه اما وقتی پرسیدند خانم ها می خواهند وارد استادیوم بشوند بالاخره لا اکراه یا اکراه؟ و ایشان با تلخی گفت چی چی لا اکراه، خیلی هم اکراه، رئیس و روسا و وکیل و وزرای ما هم قبل از انتخاب شدن با خنده می گویند آیا مشکل ما فقط همین دو تا تار موی دخترهاست، اما همینکه خرشان از پل گذشت متوجه می شوند که اگر فقط به لااکراه اکتفا شود چیزی از نظام و دین خدا باقی نمی ماند.

کار را باید به کاردان سپرد

اولش مثل همه جای دنیا، مردم به زندگی وصل بودند و از زندگی شان لذت می بردند و مردان خدا با کوله باری از معنویات سگ دو می زدند برای گذران زندگی.  اگر خمس و زکاتی می رسید کلاهشان را می انداختند بالا. بعدا مردان خدا نشستند زیر پای مردم وگفتند ما می خواهیم شما را به خدا وصل کنیم تا شما هم از معنویات برخوردار شوید. مردم که  دورادور یک نیمچه آشنایی با خدا داشتند و خیال می کردند صاحب معنویات شدن یعنی مثل فرشته ها بال در آوردن و ویراژ دادن توی فضا، با خوشحالی پرسیدند چطوری؟ گفتند آب و برق مجانی و اتوبوس و مینی بوس را مجانی می کینم، همه شما را صاحبِ خانه می کنیم. مدتی که گذشت آب و برق گرانتر شد. بعد ارزاق کوپنی شد. بعد گوشت و کره و جیره بندی شد. گفتند برای وصل شدن به خدا باید ریاضت کشید. یکسالی که گذشت مردان خدا دریافتند مردم توی خیابان ریاضت می کشند و توی خانه بساط حال و حول برپاست. گفتند باید در هر خانه ای یک مراقب باشد والا اینطوری معنویات توی کَت شما نمی رود. بازهم بخرج مردم نرفت. گفتند خدا گفته اگر بزبان خوش نشد با شلاق مردم را بما وصل کنید. نهایتا کار بجایی رسید که مردم صاحب معنویات نشدند اما خدا غرق در مادیات شد. چون مردان خدا میلیاردی اختلاس می کردند و غرق در خوشی بودند ومی گفتند همه این کارها برای وصل شدن کشور به خداست. تا اینکه سرانجام یک جوان کارآفرین پیدا شد و فرمول وصل شدن مردم به خدا را کشف کرد. علما جمع شدند و هاج و واج از این جوان رعنا پرسیدند اخوی چطوری موفق شدی مردم را بخدا وصل کنی؟ چون ما که برای وصل کردن آمده بودیم زیرش زاییدیم. جوان رعنا درحالی که به ریش علما می خندید بسته ای را از جیبش درآورد و گفت: با چسب هل. و در حالی که در مقابل دوربین فیگور گرفته بود، خطاب به علما ادامه داد: تهدید و شلاق و اخراج عالی است اما برای وصل کردن بنده به خدا چسب هم لازم است...
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۴
حسین سلطانزاده - برلین، آلمان
یکی نبود به این بگه آخه کره خر اسب سوار میشی ایراد نداره ولی چرا لباس اسب سواری تند نکردی خود شیفته
‌سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۵
۵۶
شنبلیله خانم - اسلو ، نروژ
این خدای اسلام را با قویترین چسبها خواستند بچسبونند ولی اینقدر نچسب و بیرحمه که هر کارش کنند نمیچسبه
‌سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۱۶
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
این مطلب طنز که چه عرض کنم چون همه اش واقعیتی بود که در این 39 سال بیشتر مردم ایران دیدن لمس کردن و شنیدن و اصلا" طنز نیستن این جوان رعنا هم در این اواخر فتوا داده بود هر کارمندش اگر نماز نخواند 120 هزارتومان جریمه میشود یا اخراج , خواسته به زور هم که شده مردم را به خدا مثلا" وصل کند. خود مذهب و حکم مذهب همه اش طنز شده در برابر این همه تکنولژی که در دست مردم هستند.
‌سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۰
۵۴
احتراز - دورف، آلمان

این مردک خودشو سوژه همه کرده. یه سری میان ازش دفاع می‌کنن چون آذری زبان، چه فرقی‌ می‌کنه هر جایی که هست . مهم این که خودشو تابلو کرده.
‌سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۶
۴۵
تو خوبی بابا - ویاندن، بلژیک
البته اتصال به خدا برای ریقوها که در دو روز زندگی درمانده اند میتواند تسکین خاطری باشد. اما این گاها خداست که سیریش میشود و التماس میکند تا در انسان به گونه ایی فرو برود. بنده که منفذی برای ورودش ندارم. شما، خود دانید!
‌سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۸
۵۸
فضول میرزا - استکهلم، سوئد

باید تحقیق شود که این بابا خدای ناکرده در کودکی از پله ها نیفتاده باشه! :o
‌سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۶
۵۴
فارسان - مرکزی، ایران
به یاد آن حدیث معروف (خلخال زن یهودی...)اگر انقلابیی هنوز زنده است با خواندن این مطلب و دیدن شرایط بعد از حماقت تاریخی ایران به جای کامنت پرانی سر بر زمین گذارده و بمیرد!کمترین کاریست که میتواند انجام دهد!!!!؟
‌سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۴
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.