مرد ثروتمند قربانی دسیسه خونین
رأی دهید
او به مأموران گفت: از مدتی قبل با مرد جوانی به نام کامران آشنا شدم. او که در کارخرید و فروش عتیقه بود از من خواست در این کار همراهش شوم تا پول خوبی به جیب بزنم. سرانجام هم وسوسه پولدارشدن باعث شد پیشنهادش را بپذیرم. تا اینکه کامران دیروز با من تماس گرفت و خواست ساعت 8 و نیم شب به سراغش بروم اما گفت قبل از رسیدن به محل قرار به دنبال یکی از دوستانمان به نام اسفندیار هم بروم. من هم طبق خواسته کامران عمل کردم. بعد از سوار کردن اسفندیار و کامران به طرف بیابانهای اطراف اتوبان قم در نزدیکی شورآباد حرکت کردیم. درحالی که عتیقهها را زیر صندلی جاسازی کرده و منتظر خریدار بودیم، ناگهان سر و کله خریدار پیدا شد. او با یک خودرو خارجی تیره آمده بود اما درکمال ناباوری متوجه شدیم به غیر از خریدار، چهار مرد قوی هیکل هم از ماشین پیاده شدند که با دیدن آنها ترسیدیم و اسفندیار بلافاصله اشیای عتیقه را برداشت و پا به فرار گذاشت. من هم به سمت زمینهای کشاورزی اطراف فرار کردم که هنگام دویدن کفشهای کتانیام درآمد. بعد از حدود یک ساعت که برگشتم، با آثار خون در پراید نقرهایام روبهرو شدم اما اثری از کامران و اسفندیار و خریداران عتیقه نبود.با این حال ماشینم را درهمانجا رها کرده و هراسان به خانه برگشتم. ولی بالاخره تصمیم گرفتم به سراغ پلیس بیایم و راز این معامله مشکوک و اتفاقاتی که افتاده بود را فاش کنم.
به دنبال اظهارات شهرام، تیمی از کارآگاهان به همراه او راهی محل مورد نظر شدند. درحالی که خون زیادی داخل خودروی پراید ریخته بود اما هیچ جسدی پیدا نشد و رد خون هم روی زمین و اطراف به چشم نخورد. از سوی دیگر در بازرسیهای میدانی، نه کفشهای کتانی شهرام پیدا شد و نه آثار فرار او در زمینهای کشاورزی. ضمن اینکه هیچ اثری از درگیری هم به چشم نخورد. نکته دیگری که مدنظر کارآگاهان قرار گرفت این بود که چرا شهرام لباسهایش را از بین برده است. از سویی مشخص شد که کامران حدود 40 میلیون تومان به وی پول نقد پرداخته است. دلیل دیگری که پازل تناقضگوییهای مرد جوان را کامل میکرد ادعای حضور شخصی به نام اسفندیار در صحنه بود. درصورتی که شواهد نشان میداد این فرد وجود واقعی نداشته است.
اعتراف به جنایت
شهرام که درجریان تحقیقات تخصصی همچنان بر بیگناهیاش اصرارمی کرد و مدعی بود دوستش توسط قاچاقچیان عتیقه به قتل رسیده است وقتی با دلایل علمی پلیس روبهرو شد چارهای جز بیان حقیقت ندید. بنابراین لب به اعتراف گشود و با تشریح جزئیات قتل دوستش گفت: «با همدستی یکی از دوستانم به نام فرشاد، او را کشتیم. ماجرای فروش عتیقه و قاچاقچیان عتیقه هم سناریوی دروغینی بود تا مسیر تحقیقات را منحرف کنم. کامران بچه محل ما بود و یک قطعه زمین ارزشمند داشت. من هم با این ترفند که پست مهمی دارم و میتوانم کارهای قانونی زمیناش را خیلی سریع حل و فصل کنم اعتمادش را جلب کردم. قرار بود بواسطه روابطم، برای زمین، تراکم تجاری بالا بگیرم.»
او ادامه داد: اما در ادامه، وسوسه تصاحب زمین میلیاردی باعث شد تا به فکر بیفتم و برای همین تصمیم گرفتم اثر انگشت کامران را پای قولنامه فروش زمین بزنم و آن را مال خود کنم. تنها راه به دست آوردن اثر انگشت هم کشتن کامران بود. به همین خاطر موضوع را با یکی از دوستانم به نام فرشاد در میان گذاشتم و قرار شد درازای پول با من همراه شود. بعد هم به بهانه صحبت درباره زمین، کامران را سوار خودروی پرایدم کردم و وارد اتوبان تهران- قم شدیم. در بین راه فرشاد که روی صندلی عقب نشسته بود با سنگ چندین بار به سر کامران که روی صندلی جلو نشسته بود زد و بعد از آن با چاقو به او حمله کرده و جانش را گرفتیم. بعد از گرفتن اثر انگشت مقتول، جنازه را در رودخانه شورآباد رها کردیم.
کشف جسد مرد جوان
به دنبال اعترافهای هولناک مرد جوان، همدست او نیز بلافاصله شناسایی و دستگیر شد. در ادامه تحقیقات، کارآگاهان جنایی راهی رودخانه مورد نظر شده و بقایای جسد مرد جوان را پیدا کردند.
جنازه کامران به پزشکی قانونی منتقل شد و سپس دو مرد جوان راهی بازداشتگاه شدند اما از آنجا که محل وقوع جنایت از سوی متهمان مشخص نبود و احتمال میرود که جنایت در تهران رخ داده باشد ، پرونده برای مشخص شدن این موضوع به دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.درحال حاضر تحقیقات به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد.