قتـل دوست صمیمی در اوج عصبانیت
رأی دهید
او میگوید یک لحظه عصبانیت باعث شد که دست به این کار بزنم و حالا از کاری که کردهام پشیمانم. اما این جنایت چطور اتفاق افتاد؟چند شب قبل مأموران پلیس بندرعباس هنگام گشتزنی در منطقه 20متری شاهحسینی با پسر جوانی روبهرو شدند که با دست، صورت و لباس خونآلود در کوچه راه میرفت. او که حالت عادی نداشت خانهاش را به مأموران نشان داد و گفت که در آنجا جوانی با ضربه چاقو مجروح شده است. مأموران وارد ساختمان شدند و در آنجا جسد خونآلودی را دیدند.
جنازه متعلق به جوانی 28ساله بود که بهدلیل اصابت چاقو به قفسه سینهاش جان باخته بود. بررسیها نشان میداد جوان مجروح که در کوچه بود دست به این جنایت زده است. در این شرایط ماجرا به قاضی محسن مینا، بازپرس جنایی بندرعباس گزارش شد و دقایقی بعد او همراه با تیم بررسی صحنه جنایت خود را به محل حادثه رساند.
در جریان بررسی صحنه جنایت معلوم شد که ساعتی پیش از حادثه متهم چند نفر از دوستانش را به خانهاش دعوت کرده بود و آنها هنگام صرف شام با یکدیگر درگیر شدند. متهم که جوانی 29ساله است در جریان بازجوییهای مقدماتی گفت: آن شب همسرم در خانه نبود و من 4نفر از دوستانم را دعوت کردم. یکی دو ساعتی میشد که آنها آمده بودند.
مشغول بازی کردن بودیم که مقتول شروع به شوخی با من کرد. اول کم محلی کردم و حرفهایش را نشنیده گرفتم اما او به حرفهایش ادامه داد و من را عصبانی کرد. او میگفت تو هنوز بچهای و فقط قد کشیدهای. چون من صاحبخانه بودم نمیخواستم با او درگیر شوم اما حرفهایش را ادامه داد. بهخاطر همین حرفها بحثمان شد و او چند مشت به سرم کوبید. من هم چاقویی را که برای تکه کردن مرغ آنجا بود برداشتم تا از خودم دفاع کنم ولی چاقو به سینه او برخورد کرد.
متهم ادامه داد: بعد از اینکه درگیری بالا گرفت بقیه دوستانم از آنجا فرار کردند و من ماندم و مقتول. او هنوز زنده بود. سعی کردم جلوی خونریزیاش را بگیرم و به او تنفس مصنوعی بدهم ولی فایدهای نداشت. بعد تلاش کردم او را بلند کنم و به بیمارستان برسانم اما او سنگین بود و زورم نمیرسید. از خانه بیرون آمدم تا شاید کسی کمکم کند ولی هیچکس نبود تا اینکه مأموران رسیدند و دستگیرم کردند.
با پایان بازجوییهای مقدماتی از متهم او با صدور قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس مینا در اختیار مأموران پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در اینباره در جریان است.
یک لحظه عصبانیت کار دستم داد
چند روز بیشتر از این جنایت نمیگذرد اما مرد جوان بهخاطر کاری که مرتکب شده پشیمان است و میگوید که عصبانیت کار دستش داد. او در گفتوگویی جزئیات بیشتری از حادثه را توضیح داد:
چند سال داری و شغلت چیست ؟
29ساله و کارمند یکی از شرکتهای تولیدی هستم.
چطور شد دست به قتل دوست صمیمیات زدی؟
باور کنید همهچیز در یک لحظه اتفاق افتاد و نوک چاقویی که دستم بود ناخواسته به سینه او برخورد کرد. من قصدی برای کشتن او نداشتم.
از قبل با مقتول اختلاف داشتی؟
نه، هیچ مشکلی با یکدیگر نداشتیم. من او و دوستانم را به خانهام دعوت کرده بودم. آنها مهمان من بودند اما موقع خوردن شام او شروع کرد به کلکل کردن. او میگفت تو تازه بزرگ شدی و تا دیروز بچه بودی. همین حرفها باعث شد که با یکدیگر درگیر شویم. او من را در جمع کوچک کرد و باعث عصبانیتم شد.
اولین ضربه را چهکسی زد؟
اول او بهصورت، بینی و دندانم مشت زد و من با صورت داخل سفره شام افتادم. همان موقع چشمم به چاقویی که در سفره بود افتاد و برای دفاع از خودم آن را برداشتم. اصلا قصد نداشتم او را بزنم. او هیکل درشتتری نسبت به من داشت و فقط میخواستم او را بترسانم. اصلا چاقو برای تکه کردن مرغ آنجا بود و همین نشان میدهد که من قصدی برای درگیری با او نداشتم.
چاقو را با کدام دست برداشتی و به کجای مقتول زدی؟
با دست راست و همینطور که او به سمت من میآمد چاقو به سمت چپ سینهاش اصابت کرد.
آیا قبل از این حادثه هم مرتکب جرمی شده بودی؟
این نخستین مرتبه است. قبل از آن هیچ وقت با هیچکسی درگیر نشده بودم. من متاهل و دارای یک فرزندم. من اصلا اهل دعوا نیستم و یک لحظه عصبانیت کار دستم داد. وقتی چاقو را برداشتم فقط میخواستم او را بترسانم اما این حادثه اتفاق افتاد. میدانم اشتباه کردهام اما امیدوارم اولیای دم من را ببخشند.