محاکمه جوان عراقی به اتهام قتل پیرمرد ایرانی

جوان عراقی‌الاصل که به اتهام قتل پیرمردی دستگیر شده، در جلسه محاکمه ادعا کرد به‌دلیل کینه‌ای که از پیرمرد به دل گرفته بود او را به قتل رسانده است.
 
روز 15مرداد سال95 پسر جوانی نزد مأموران پلیس شهرستان ورامین رفت و گفت پدرش مفقود شده است. او گفت: پدرم که 60سال دارد، برای قدم زدن از خانه بیرون رفت اما دیگر برنگشت. از طرفی هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم جوابم را نداد و وقتی از همسایه‌ها پرس و جو کردیم هیچ‌کس او را ندیده بود.
 
با قرار گرفتن نام این مرد در فهرست افراد مفقود شده، تحقیقات برای یافتن او آغاز شد اما چند روز بعد مأموران جسد وی را در حاشیه ورامین کشف کردند. او به‌دلیل اصابت چاقو به قتل رسیده بود اما معلوم نبود چه‌کسی این جنایت را مرتکب شده است. پسر مقتول در این‌باره به مأموران گفت: پدرم 3فقره چک پول 100هزار تومانی و گوشی تلفن همراهش مفقود شده و ممکن است به‌خاطر سرقت به قتل رسیده باشد. یکی از راه‌هایی که می‌توانست پلیس را به سرنخ برساند، بررسی آخرین مکالمات تلفنی مقتول بود.
 
او روز حادثه با چند نفر به‌صورت تلفنی صحبت کرده بود اما یکی از آنها که جوانی عراقی‌الاصل بود ظن مأموران را برانگیخت. از آنجا که ممکن بود او در این جنایت دست داشته باشد، حکم بازداشتش صادر شد. متهم که 32سال دارد، مدعی بود که از قتل مرد سالخورده چیزی نمی‌داند اما وقتی بازجویی از او ادامه یافت به قتل اعتراف کرد. او ادعا کرد که به‌دلیل کینه‌ای که از او داشته دست به جنایت زده است. او در ادامه صحنه قتل را بازسازی کرد و درنهایت پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد.
 
    در دادگاه کیفری
 
صبح دیروز با گذشت 10‌ماه از این حادثه متهم از زندان به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران منتقل شد. در ابتدای جلسه محاکمه که به ریاست قاضی مجید متین راسخ برگزار شد، نماینده دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و گفت: برابر محتویات پرونده پسر جوان متهم است با ضربات چاقو دست به جنایت زده است. از آنجا که او در مراحل مختلف تحقیقات قتل را به گردن گرفته و همه شواهد نیز علیه اوست، خواستار مجازات وی هستم. در ادامه اولیای دم که 4دختر و 2پسر مقتول هستند، در جایگاه ایستادند و گفتند که خواسته‌شان قصاص قاتل است.
 
سپس نوبت به متهم عراقی‌الاصل رسید تا از خودش دفاع کند. او گفت: سال93 بدون مجوز و به شکل غیرقانونی وارد ایران شدم. می‌خواستم در اینجا زندگی آرامی داشته باشم اما نشد. وی ادامه داد: مدتی قبل از حادثه وقتی در پارک نشسته بودم پسر فقیری سراغم آمد و از من کمک خواست. من هم 10هزار تومان به او دادم اما او باز هم پول می‌خواست و رهایم نمی‌کرد.
 
به همین دلیل با یکدیگر درگیر شدیم. در این بین پیرمردی جلو آمد و پادرمیانی کرد. بعد از اینکه دعوا پایان یافت پیرمرد شماره تلفنم را گرفت و چند روز بعد تماس گرفت و گفت می‌خواهد من را برای کار ببیند. من هم جایی که گفته بود رفتم اما فهمیدم از کار خبری نیست. به همین دلیل با او درگیر شدم و با چاقویی که داشتم چند ضربه به وی زدم و فرار کردم. در این هنگام پسر مقتول اعتراض کرد و گفت: پدرم را همه می‌شناختند.
 
او مرد خوبی بود و حرف‌های متهم دروغ است. پدرم روز حادثه لباس نو پوشیده بود و می‌خواست به مهمانی برود. از طرفی او چند چک پول همراهش بود که سرقت شده است. متهم دروغ می‌گوید. در ادامه این جلسه متهم گفت: من واقعیت را می‌گویم. من بعد از قتل گوشی تلفن همراه مقتول را برداشتم و آن را در بیابان انداختم اما از او چک پول سرقت نکردم. در پایان این جلسه قضات دادگاه با اخذ آخرین دفاع از متهم وارد شور شدند.