آخرین شام زندگی مشترک

وحیده و خسرو زمانی که در رستوران مشغول خوردن شام بودند، پس از یک درگیری، تصمیم گرفتند برای همیشه به زندگی مشترک خودشان پایان دهند. آنها که تنها 11 ماه بود با یکدیگر ازدواج کرده بودند، درست وقتی که در رستوران با نامزد سابق وحیده روبه‌رو شدند، زندگیشان به بن‌بست رسید.
 

خسرو که با نامزد سابق همسرش درگیر شد، نمی‌دانست که همسرش او را برای همیشه ترک خواهد کرد. این مرد زمانی که مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت در این باره گفت: 11 ماه پیش با وحیده ازدواج کردم. او پیش از من با پسری نامزد بود و نامزدیشان بهم خورده بود.

 
وحیده گفت که با نامزدش تفاهم نداشتند و ارتباطشان قطع شده است. من هم به این موضوع اهمیتی ندادم و با وحیده ازدواج کردم. ما زندگی خیلی خوبی داشتیم و عاشقانه در کنار هم، همه سختی‌ها را پشت‌سر گذاشتیم، اما درست در عرض یک شب همه چیز بهم ریخت و زندگی‌مان نابود شد. ماجرا از این قرار بود که من و وحیده یک شب برای شام به یک رستوران رفتیم. در آنجا ناگهان با نامزد سابق وحیده مواجه شدیم. نامزد سابق وحیده مرتب به ما نگاه می‌کرد و چشم از وحیده بر نمی‌داشت تا جایی که من عصبانی شدم و به او تذکر دادم، اما همین تذکر کوچک به یک درگیری بزرگ ختم شد. پسر جوان به من حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم، او را کتک زدم. رستوران بهم ریخت و پای پلیس به این ماجرا کشیده شد. من دو روز بازداشت بودم و در نهایت آزاد شدم، اما باید دیه و خسارت پرداخت می‌کردم. در این میان وحیده هم دیگر حاضر نشد مرا ببیند. او جنجال راه انداخت و مرا مقصر این درگیری دانست. هر چه سعی کردم با وحیده صحبت کنم، بی‌فایده بود و مرتب به من بد و بیراه و ناسزا می‌گفت. او به‌دلیل این‌که نامزد سابقش را کتک زدم، مرا کنار گذاشت. حالا که این مساله تا این اندازه برایش مهم است، من هم دیگر نمی‌خواهم در کنارش زندگی کنم. من و وحیده با هم تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم.
 
در ادامه همسر این مرد به قاضی گفت: آقای قاضی شوهر من یکشبه همه چیز را بهم ریخت. او بی‌دلیل وقتی که داشتیم شام می‌خوردیم، دعوا راه انداخت و کل رستوران را بهم ریخت. لحظه‌ای که در آن رستوران نامزد سابقم را دیدیم، به خسرو التماس کردم که بی‌تفاوت باشد. ولی او با رفتارش مرا شوکه کرد. اصلا فکرش را هم نمی‌کردم که خسرو تا این‌حد اهل درگیری و دعوا باشد. او مثل دیوانه‌ها به نامزد سابقم حمله کرد و کلی به رستوران خسارت زد. از ترس و خجالت حتی نمی‌توانستم حرفی بزنم. بعد از آن روز وقتی خسرو را دستگیر کردند، هر چه با خودم کلنجار رفتم، دیدم نمی‌توانم در کنار چنین مردی زندگی کنم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم. اتفاقا خسرو هم از این پیشنهاد استقبال کرد و مخالفتی با جدایی نداشت.
 
در پایان این جلسه قاضی دلیل این زوج برای جدایی را کافی ندانست و آنها را به یک مرکز مشاوره فرستاد.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
ایران سرفرازم آرزوست - ورشو، لهستان

کم کم ایرانا هم دارن می فهمن چرا بیشتر اروپایی ها پیش از ازدواج با هم زندگی میکنن یا رابطه طولانی پیش از ازدواج دارن. نه اینکه بعد از کلی خرج و قرض و وام و بدبختی. حالا خوبه تو این مورد بچه ای در میان نبود.
شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۲
۵۷
مدافع حق - مادرید، اسپانیا

خسرو جون اخه هالو ما به این که تو میگى نامزد میگیم دوس پسر . وحیده جونم با شناختى که از تو داشته با برنامه برده ات تو اون مکان که شر درست کنى ،تا راهت برگرده پیش به نظر تو نامزدششش.
شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۴
۷۰
senator x - تهران، ایران
زمانی عقل نباشد حیثیت در خطراست.هردو رستوران را ترک میکردید و بیک رستوران دیگه میرفتید
یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۰۵:۵۰
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.