خفاش شب گیلان: از تمام زنان متنفرم!

قاتل سریالی زنان گیلان، 20 فروردین امسال دستگیر شد. تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی استان گیلان که زیر نظر دادستان رشت، تحقیقات شبانه‌روزی برای دستگیری این مرد را در دستور کار قرار داده بودند از چندین‌ماه قبل‌تر و با پیداشدن بخش‌هایی از اجساد زنان در نقاط مختلف گیلان شروع شده بود.
 

به گزارش وقایع اتفاقیه، قاتل سریالی زنان گیلان، 20 فروردین امسال دستگیر شد. تلاش کارآگاهان پلیس آگاهی استان گیلان که زیر نظر دادستان رشت، تحقیقات شبانه‌روزی برای دستگیری این مرد را در دستور کار قرار داده بودند از چندین‌ماه قبل‌تر و با پیداشدن بخش‌هایی از اجساد زنان در نقاط مختلف گیلان شروع شده بود.

 
این تحقیقات پس از چند ‌ماه به نتیجه رسید و کارآگاهان با سرنخ‌هایی که از شاهدان و دوربین‌های مداربسته به‌دست آورده بودند، موفق شدند این مرد جنایتکار را شناسایی و درنهایت دستگیر کنند. با اعترافات او، راز قتل هفت زن فاش و اجساد 6 نفر از آنها پیدا شد اما هنوز جسد یکی از قربانیان پیدا نشده است.
 
«آرام، خونسرد و سخنور». این خصوصیات قاتل سریالی زنان در استان گیلان است؛ مردی که با گذشت سال‌ها از نخستین جنایاتش، جزئیات همه آنها را به‌خاطر دارد و با دقت و مو‌به‌مو آنها را شرح می‌دهد. فرزاد متولد 1356 است و تا دوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده اما به‌گفته خودش روابط عمومی بالایی دارد. او در یک گفت‌و‌گو جزئیات قتل‌های سریالی و انگیزه‌اش از این جنایات را شرح داده و می‌گوید: «حالا که اینها را تعریف می‌کنم، انگار کتاب‌داستان می‌خوانم و باورم نمی‌شود قتل‌ها کار خودم بوده.»
  از تمامی زنان متنفرم
او درمورد اینکه چطور دست به قتل زده، می‌گوید: ‌«شکست در زندگی با همسرم اولم دلیل همه اینها بود. مرا به جایی رساند که از تمام زنان متنفر شدم و کینه به دل گرفتم، آن‌قدر که به جنون رسیدم.
 
سه قتلی که بین سال‌های ٨٧ تا ٨٨ انجام دادم، فقط به‌خاطر انتقام‌گرفتن از زنان بود اما چهار قتلی که در سال ٩٥ انجام دادم، ٨٠ درصد به‌خاطر مشکلات مالی و ٢٠ درصد به‌خاطر همان تنفرم بود. از طریق یکی از دوستانم با همسر اولم آشنا شدم.
 
او کاری با من کرد که از تمام زنان متنفر شدم. باید بگویم بدبختی‌های من از زمانی شروع شد که از طریق یکی از آشنایان افتادم در کار خریدوفروش عتیقه و زیرخاکی.»
 
او در مورد اولین انگیزه قتل نافرجامش توضیح می‌دهد: «معمولا افرادی که در این کار هستند، تمام اموالشان را به نام شخصی دیگر می‌کنند که اگر‌ گیر افتادند، اموالشان از دست نرود.
 
من هم تمام خانه و زندگی‌ام را به نام همسرم کردم. یک کارگاه چوب‌بری داشتم که آن را هم به نامش زدم تا اینکه وقتی با هم دچار اختلاف شدیم، یکی از روزها توی چشمانم نگاه کرد و گفت دیگر نمی‌خواهمت. بعدا متوجه شدم پیش از من عاشق فرد دیگری بوده است.
 
اینها را که فهمیدم، تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم. حتی نقشه قتل کشیدم .حتی یک‌بار می‌خواستم همسرم را خفه کنم که دخترم گریه کرد و با صدای او همسایه‌ها هم به خانه‌ام ریختند و همسرم را از زیر دستم بیرون کشیدند. به‌خاطر اینکه دخترم بی‌سرپرست نباشد، بی‌خیال شدم و گفتم می‌روم اما طلاقت نمی‌دهم.»
  در اولین قتل ترسیده بودم
او از نخستین جنایت خود می‌گوید: «از من جزئیات قتل‌‌ها را بپرسید، نه تاریخ دقیقش را. غروب یک روز بارانی بود اما راستش تاریخ دقیقش یادم نیست. آن روز از کارگاه چوب‌بری بیرون آمدم. راستش من چندین‌بار کارم را عوض کردم و بعد از کار آشپزی در کشتی و خریدوفروش عتیقه، رفته بودم سراغ خریدوفروش چوب و کارگاه چوب‌بری راه‌انداخته بودم.  
 
آن روز در جاده و نرسیده به رشت، خانمی را دیدم که کنار خیابان ایستاده بود و برایم دست تکان داد. پایم را روی ترمز گذاشتم و او سوار شد. من گاهی مسافرکشی هم می‌کردم. او سر صحبت را باز کرد و شماره تلفنش را داد. فردای آن روز با تلفن کارتی به او زنگ زدم و روز دوم با آن زن در کوچصفهان قرار گذاشتم. صبح بود. وقتی توی ماشین نشست، متوجه شدم حالش خوب نیست.  
 
او را به خانه‌ام در زیباکنار بردم؛ تنها ملکی که برایم مانده بود و آنجا زندگی می‌کردم. وقتی وارد خانه شدیم، دستانش را بستم. بعد با روسری دهانش را بستم و از پشت سر طنابی دور گردنش انداختم و خفه‌اش کردم.
 
برای اینکه راحت جسد او را حمل کنم، مثله‌اش کردم. چون بار اول بود، حالم بد شد و به‌شدت ترسیده بودم. او ادامه می‌دهد: «خیلی ترسیده بودم. سه روز اصلا نخوابیدم و وحشت داشتم. می‌ترسیدم زنده شود. کابوس می‌دیدم و احساس می‌کردم روح مقتول داخل خانه‌ام است».
  در قتل دوم ترسم ریخت
او درمورد دومین جنایتش می‌گوید: ‌«در قتل دوم دیگر ترس قتل اول را نداشتم. فاصله قتل دوم تا اول به سال نکشید و چند‌ماه بود. در آن زمان از آستانه‌اشرفیه چوب خریده بودم و به‌سمت رشت می‌رفتم. یک زن برایم دست تکان داد. تا سوار شد به‌راحتی با او طرح دوستی ریختم. همان روز به من گفت بیا به مادرم نشانت بدهم.
 
او شماره‌اش را به من داد و بعد پیاده شد. روز بعد اتفاقی او را دیدم. قرصی از کیفش بیرون آورد و به من داد تا بخورم. خودش هم قرصی خورد که ناگهان بی‌حال شد. دیدم یخ کرده و رنگش پریده است.  
 
برای همین تصمیم گرفتم او را هم به قتل برسانم. با طناب زردرنگی خفه‌اش کردم. هیچ تقلایی هم نکرد. بعد جسد را داخل صندوق‌عقب گذاشتم و به‌سمت خانه پدری‌ام رفتم. در آنجا به بهانه درست‌کردن انباری، به طویله رفتم.  
 
قبری کندم و جسد را دفن کردم، پس از قتل برایش دعا خواندم.» او درمورد قتل سومش می‌گوید: ‌«دیگر افتاده بودم توی این کار و انگار برایم عادی شده بود. ترسم کاملا ریخته بود.
 
سومین زن را در فلکه گاز روستای رودبارکی سوار کردم. تصور کردم مشکل اخلاقی دارد. می‌خواستم همان لحظه کار را تمام کنم اما نشد. او وقتی سوار شد مرتب می‌خندید و حالت عادی نداشت. در خیابان چرخی زدم تا شب شد. به سمت جاده تهران رفتم و نخستین کسی بود که با چاقو به سمتش حمله کردم و ضربه‌ای به قفسه سینه‌اش زدم. بعد با کمربند ماشین خفه‌اش کردم.»
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۶
همه چیز ایران بر باد رفت - برلین، آلمان

از تمامی زنان متنفرم!!!پس خفه شو!
جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۸
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد

دروغ میگوید کثافت جنایتکار که گفته از تمام زنان متنفرم . اگر متنفر بود پس چرا مادر و زنان را دربین اقوامش نکشته است ؟
جمعه ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۳۸
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • داریوش اقبالی در کنسرت وین: در کوله مهمات سربازان خارجی، آزادی برای سرزمینی دیگر وجود ندارد
  • جنجال پرواز هواپیمای مسافربری فرانسه همزمان با حمله موشکی ایران به اسرائیل
  • گزارش رویترز از استخدام تبهکاران در جهان توسط جمهوری اسلامی برای عملیات
  • گربه کمیاب پالاس توسط اداره محیط زیست خراسان زنده گیری شد ولی در قفس کوچک پرندگان مُرد
  • وزیر دفاع اسرائیل: حمله ما به ایران «کشنده، دقیق و به ویژه غافلگیرکننده» خواهد بود
  • ویدیوی تخریب سردیس قاسم سلیمانی در «باغ ایران» در لبنان توسط ارتش اسرائیل
  • دو برادر محکوم به نقض تحریم‌های جمهوری اسلامی در آمریکا، با هویت جدید در کانادا زندگی می‌کنند
  • مشاور فرمانده کل سپاه: آقاجانِ ما ۴۰ دقیقه در سجده می‌رن، عبا را می‌کشن و تکون نمی‌خورن
  • (تصاویر) کیف‌های لاکچری سحر دولتشاهی با قیمت‌های باور نکردنی
  • جزئیات قتل مادر و سه دخترش در شهر بیرمِ لارستان + ویدیوی لحظه پیدا شدن تنها بازمانده خانواده
  • +533شاهزاده رضا پهلوی: به عنوان ایرانی میهن پرست و ملی گرا با اقدام نظامی علیه کشورم مخالفم!
  • +397پیام رضا پهلوی: اجازه نمیدهیم بعد از سقوط جمهوری اسلامی در ایران خلاء قدرت ایجاد شود
  • +328یک طرفدار حزب‌الله: دیگر نمی‌خواهم از ایران و عمامه و دین دفاع کنم. این همه دروغگویی بس است
  • +249سعید عطاالله، از فرماندهان نظامی حماس، به همراه سه عضو خانواده‌اش کشته شد
  • +233‌تلویزیون اسرائیل: هاشم صفی‌الدین «جانشین احتمالی» نصرالله در بیروت کشته شد
  • +228نماینده مجلس ملی فلسطین: پول ایران را نمی‌خواهیم ما را رها کنید، ما را نابود و دیوانه کردید
  • +210کانال ۱۲ اسرائیل: قاآنی، فرمانده نیروی قدس، «احتمالا» در حمله اسرائیل به بیروت «زخمی» شده
  • +198وزیر دفاع اسرائیل: حمله ما به ایران «کشنده، دقیق و به ویژه غافلگیرکننده» خواهد بود
  • +186حمله اسرائیل به ساختمانی نزدیک سفارت ایران در دمشق؛ محل ملاقات فرماندهان سپاه و حزب‌الله
  • +162نخست‌وزیر پیشین اسرائیل: تل‌آویو باید به رهبران و تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند