فاش‌شدن راز یک سرقت خطرناک با دستگیری مرد مرموز

شهروند:سارقان مسلح یک مطب پزشکی چند ساعت پیش از اجرای نقشه خطرناکشان، به صورت اتفاقی از سوی ماموران پلیس پایتخت غافلگیر شدند و یکی از آنها دستگیر شد. متهم دستگیر‌شده پس از چند ساعت تعقیب و گریز و شلیک به ماموران پلیس، درنهایت یک زن و شوهر و کودکشان را گروگان گرفت تا شاید بتواند فرار کند، ولی باز هم موفق نشد. با دستگیری وی بود که راز طراحی یک سرقت مسلحانه فاش شد.
ساعت ٤٥: ٢٠ دوم اردیبهشت ماه، وقتی ماموران کلانتری گشت یوسف‌آباد به مردی که در خیابان رفتارهای مرموز داشت، مشکوک شدند هرگز تصورش را هم نمی‌کردند که قرار است راز یک سرقت مسلحانه فاش شود. سرقتی که قرار بود چند ساعت بعد از سوی این مرد مشکوک و همدستانش انجام شود. آن شب ماموران وقتی دیدند که این مرد در خیابان ایستاده و رفتارهای مرموزی دارد، به سراغش رفتند تا او را بازرسی کنند؛ ولی این مرد به محض دیدن ماموران ناگهان در خیابان اسلحه کشید و ماموران پلیس را تهدید کرد که اگر او را دستگیر کنند، او نیز آنها را به قتل می‌رساند. این مرد مرموز اسلحه کلت کمری را به سمت ماموران نشانه گرفته بود و در همان لحظه پا به فرار گذاشت. عملیات تعقیب و گریز آغاز شد و پلیس به دنبال این متهم رفت. در این عملیات تعقیب و گریز ماموران پلیس چند تیر هوایی شلیک کردند تا شاید بتوانند متهم را دستگیر کنند. ولی این مرد حاضر به تسلیم نبود و همچنان به فرار خود ادامه می‌داد. او به‌سرعت می‌دوید و ماموران نیز به دنبال او بودند. تا این‌که مرد جوان برگشت و این بار به سمت ماموران پلیس شلیک کرد. شلیکی که خوشبختانه به هدف نخورد و کسی مجروح نشد. با این حال پلیس دست از تعقیب این متهم برنداشت تا این‌که درنهایت مرد جوان در میانه راه، وقتی داشت با سرعت فرار می‌کرد، زن و شوهر و کودک چهارساله‌شان را دید. همان لحظه این خانواده سه نفره را گروگان گرفت و با نشانه رفتن اسلحه به سمت آنها ماموران پلیس را تهدید کرد که اگر جلو بیایند، گروگان‌هایش را به قتل می‌رساند. این خانواده که همگی آنها به‌شدت ترسیده بودند، دقایقی اسیر متهم شدند، تا این‌که یکی از ماموران به دیگری اشاره کرد که پای متهم را هدف بگیرد تا از این طریق بتوانند او را خلع سلاح کنند. متهم که وضع را اینگونه دید با رها کردن گروگان‌هایش بار دیگر شروع به فرار کرد. اینبار متهم باز هم ماموران پلیس را نشانه گرفت تا شلیک کند، ولی گلوله در سلاح گیر کرد؛ همین باعث شد که او دستگیر شد. ماموران در بازرسی از این مرد ‏یک قمه، گاز اشک‌آور و اسلحه کشف کردند. همچنین متهم برای انجام تحقیقات به اداره پلیس منتقل شد. ‏

مرد ٣٨ ساله زمانی که تحت بازجویی قرار گرفت، در اظهارات اولیه خود به ماموران گفت: «چند وقتی می‌شود که از شهرستان در شمال کشور به تهران آمده‌ام تا کار مناسبی پیدا کنم. در شهرستان به‌تازگی از همسرم جدا شده بودم و در کنار دختر ١٤ ساله‌ام زندگی می‌کردم. از طرفی به‌خاطر افسردگی تریاک مصرف می‌کردم. برای همین هزینه‌های زندگی‌ام زیاد بود و من نمی‌توانستم از پس آن بر بیایم. برای همین به تهران آمدم تا کار مناسبی پیدا کنم و خرج زندگی‌ام را تأمین کنم. وقتی به تهران رسیدم و به دنبال کار بودم، با مردی به نام سجاد آشنا شدم. این مرد گفت که کار مناسبی برایم سراغ دارد و قول داد که مرا سر کار ببرد. روز حادثه بود که او پیش من آمد و یک اسلحه و گاز اشک‌آور و قمه‌ای به دستم داد. او از من ‏خواست تا آن را به یکی از دوستانش بدهم. آدرس را به من داد و گفت که در خیابان منتظر بمانم تا دوستش بیاید و این وسایل را از من بگیرد. من هم سر قرار رفتم؛ اما ناگهان دیدم که ماموران به سمتم می‌آیند. آنها به من مشکوک شده بودند. برای همین وقتی دیدم که بی‌دلیل دارم دستگیر می‌شوم، سعی کردم از دست‌شان فرار کنم، ولی نشد.»

با این اعترافات در بررسی‌ها مشخص شد که متهم سابقه سرقت، حمل مواد‌مخدر و حمل سلاح دارد و پیش از این ‏به زندان رفته است. برای همین پلیس صحبت‌های این مرد را باور نکرد و بازجویی از او را ادامه داد. همه چیز نشان می‌داد که این متهم سعی در پنهان‌کردن حقایق دارد. تا این‌که این مرد زمانی که پیش روی قاضی موسوی ‏دادیار دادسرای ویژه سرقت قرار گرفت، درنهایت راز سرقت مسلحانه از مطب پزشکی را فاش کرد و در این‌باره گفت: «وقتی به تهران آمدم، با سجاد آشنا شدم. آن زمان آن‌قدر بی‌پول بودم که حاضر بودم برای تأمین هزینه‌های زندگی‌ام هر کاری کنم. وقتی سجاد از وضع مالی من باخبر شد، پیشنهاد سرقت مسلحانه از یک مطب پزشکی در مرکز تهران را مطرح کرد. او گفت پول خوبی از این سرقت به‌دست می‌آوریم. برای همین من هم قبول کردم. قرار شد با سجاد و دوستش از آن مطب مسلحانه سرقت کنیم. برای همین روز حادثه من سر خیابان ایستادم و دوستانم به داخل ‏ساختمان رفتند تا مطب را بررسی کنند. می‌خواستیم ساعتی بعد زمانی که بیماران مطب را ترک می‌کنند به آنجا برویم و با ‏تهدید اسلحه، گاز اشک‌آور و قمه  هر چه پول در صندوق بود را سرقت کنیم. دوستانم به داخل رفته بودند که محیط آنجا را بررسی کنند. من هم در خیابان ماندم. اما ماموران به من مشکوک شدند و اتفاقی گیر افتادم؛ اما اصلا نمی‌خواستم به کسی آسیبی برسانم. اگر دستگیر نمی‌شدیم، آن شب می‌خواستیم نقشه‌مان را اجرا کنیم.»
با اعترافات این متهم وی برای انجام تحقیقات در اختیار ماموران آگاهی قرار گرفت و تحقیقات برای دستگیری ‏همدستان وی از سوی پلیس  ادامه یافت.‏
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.