حجتالاسلام یا آیتالله؛ کاربرد القاب حوزوی در جمهوری اسلامی
رأی دهید
حوزههای علمی شیعیان دارای سلسه مراتب نسبتا مشخصی هستند که در طول تاریخ شکل گرفته و به استانداردهایی مورد پذیرش همگان تبدیل شدهاند. این سلسله مراتب در گذشته فارغ از دخالتهای سیاسی بیرون از نهاد حوزه تداول داشتهاند؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، استفاده از این عناوین تحت تاثیر شدید و مستقیم رقابتهای سیاسی قرار گرفته است.
حوزههای شیعی از جهت برخورداری از ویژگی سازماندهی داشتن به نظام دینی کاتولیک شباهت دارند. این ویژگی در بین مدارس دینی اهل سنت امروزه کمتر به چشم میخورد. از این رو امکان ظهور روحانیان بلندپایه خودخوانده در بین شیعیان بسیار کمتر وجود دارد. همچنین امکان نفوذ و تاثیر مستقیم سیاستمداران در نظام حوزوی و تعیین مراجع روحانی بلندپایه ناممکن و یا بسیار دشوار بوده است.
نظام داخلی حوزهها نظامی نسبتا بسته و سلسلهمراتبی است؛ به نحوی که یک طلبه علوم دینی در آغاز باید سه سال دروس مقدمات را طی کند که شامل مجموعهای از دانشهای ابزاری برای مطالعه متون دینی هستند. از باب مثال آنان در این دوره، قواعد زبان عربی و منطق که دانش شیوه تفکر است و شیوه تحلیل متون ادبی را میآموزند. در این دوره تقریبا آموزش دینی مستقیمی صورت نمیگیرد. این آموزشها منوط به اتمام دوره مقدمات و آماده شدن برای مواجهه با متون دینی و فهم و تحقیق در آنها تنظیم شدهاند. دلیل این امر آن است که متون دینی متونی کهن هستند که فهم زبان آنها نیازمند به مطالعه زبان کلاسیک عربی است. به علاوه، مطالعات دوره مقدمات به ایجاد چارچوبی ایدئولوژیک برای تفکر طلاب یاری میرساند تا زمینه تلقین قرائت رسمی از متون دینی در دورههای بعدی برایشان فراهم آید.
پس از دوره مقدمات، طلاب در مطالعه در متون فقهی و اصولی تمرکز میکنند و حدود هفت تا ده سال را در این دوره که دوره سطح نامیده میشود میگذرانند. دوره سطح خود به دو بخش سطوح مقدماتی و سطوح عالی تقسیم میشود. در دوره مقدماتی سطح، نگاهی نسبتا گذرا به همه ابواب فقه انداخته میشود و قواعد استنباط آنها از متون دینی اصلی که اصول فقه نامیده میشود تدریس میشود. در دوره سطوح عالیه، بخشهای نسبتا دشوار فقه در کنار مرتبه پیشرفتهتری از اصول فقه تدریس و بحث و بررسی میشود.
در دوره سطوح عالیه به تدریج امکان اطلاق عنوان حجتالاسلام بر آنها فراهم میآید. عنوان حجتالاسلام والمسلمین در دوره بحث خارج رایج است. عنوان آیتالله به دشواری و پس از طی بخش معظم مراحل فوق قابل کاربرد است. یک آیتالله باید دروس خارج فقه و اصول را با موفقیت قابل توجه گذرانده و توانایی اجتهاد خود را به اثبات رسانده و اجازه اجتهاد از اساتید خود یافته باشد پس از اتمام موفقیتآمیز مراتب سابق، طلبه آمادگی حضور در درسهای پیشرفتهتری را مییابد که در آنها استاد که غالبا از مجتهدان بارز حوزه در حد مراجع یا رتبه پس از آنها است. در این دروس که خارج فقه و اصول نامیده میشود، مسائل مختلف فقهی و اصولی به شیوهای تحقیقی و مقایسهای و انتقادی به بحث و بررسی گذاشته میشوند. طلاب در این کلاسها حق اظهار نظر و انتقاد نسبت به دیدگاه استادان خود و نیز فقیهان گذشته را دارند و به این وسیله، توانایی اجتهاد و تولید آرای فقهی نزد طلاب پرورش یافته و به تدریج به رتبه اجتهاد نزدیک میشوند.
طلاب مستعد غالبا پس از یک یا دو دوره کامل بحث خارج که در بهترین شرایط ممکن است ده سال طول بکشد، به مرحلهای میرسند که میتوانند حرفه اجتهاد و سپس مرجعیت را اتخاذ نموده و به ساخت و پیشرفت آن بپردازند. این بدان معنا است که مجرد اتمام یک یا بیش از یک دوره درس خارج فقه و اصول الزاما به اجتهاد فرد و امکان مرجع شدن وی نمیانجامد.
طلابی که واقعا در صدد رسیدن به رتبه اجتهاد هستند، به نگاشتن تقریرات که متن پیادهشده درسهای خارج فقه و اصول است پرداخته و آنها را به معرض استادان خود گذاشته و مورد نقد و بررسی قرار میدهند. همچنین به تدریج به حلقه دروس خصوصی استادانشان وارد شده و توانایی نقد و بررسی عمیقتری در مباحث فقهی و اصولی مییابند. به علاوه و به طور همزمان آنها به تدریس دروس سطوح پرداخته و نفوذ علمی خود را در بین نسلهای بعدی حوزه گسترش میدهند. نگاشتن آثار فقهی در مسائل خاص و پیچیده فقهی و اصولی نیز از مقدمات مهم موفقیت در این مسیر است.
شروع به تدریس دروس خارج غالبا نیازمند گذر زمان بسیار بیشتری است. طلاب باید سالیان درازی را به تدریس سطوح پرداخته و همزمان توانایی فقهی خود را در جلسات بحث خارج یا جلسات خصوصی با استادان درس خارج و نگارش کتابهای تحقیقی در فقه و اصول به اثبات رسانند. شروع به تدریس دروس خارج غالبا منوط به مراجعه تعدادی از شاگردان به آنها و درخواست چنین امری است. تحقق این امر به طور طبیعی سالیان زیادی را میطلبد. به علاوه معمولا استادی که خواهان شروع به تدریس دروس خارج است از استاد خارج خود اجازه دریافت میکند. او همچنین باید اجازه اجتهاد که به معنای تایید مجتهد بودن شخص است را پیش از این از استادان خود گرفته باشد. پس از شروع به تدریس خارج غالبا اتمام یک یا دو دوره درس خارج برای تثبیت عنوان آیتالله و قطعی شدن عنوان اجتهاد برای اساتید خارج الزامی است.
این مسیر دراز که چند دهه طول میکشد برای تحقیق چند هدف مهم تنظیم شده است. نخست آن که توانایی فقهی و اصولی طلاب ایجاد و تطور مییابد. دوم آن که پایگاه اجتماعی شخص درون نظام حوزوی ایجاد و تقویت میشود. سوم آن که شبکهای از ارتباطات بین نسلی بین فرد مزبور و نسلهای پیش و پس از او شکل میگیرد. این امور به تدریج زمینه مرجعیت شخص را در آینده در صورت تمایل به آن فراهم میآورد. هنگامی که مرجع یا مراجع موجود از دنیا میروند، شخصی که دارای شهرت فقهی بیشتری و نفوذ علمی و اجتماعی و اقتصادی بیشتری در حوزه است شانس بیشتری برای مرجعیت دارد.
حق نشر عکس .
آقای خامنه که نه با عنوان آیتالله شناخته میشد و نه سلسله مراتب فوق را برای نیل عنوان اجتهاد و آیتاللهی کسب کرده بود. پس از انتخابش به رهبری نظام، سمت رسمی او به آیتالله خامنهای و حتی بعضا آیتالله العظمی تغییر یافت عناوین و القاب بکار رفته در حوزه نیز تابع سلسلهمراتب پیشگفته هستند. طلاب در دوره مقدمات و دوره اولیه سطوح دارای عنوانی بیش از طلبه علوم دینی نیستند. در دوره سطوح عالیه به تدریج امکان اطلاق عنوان حجتالاسلام بر آنها فراهم میآید. عنوان حجتالاسلام والمسلمین در دوره بحث خارج رایج است. عنوان آیتالله به دشواری و پس از طی بخش معظم مراحل فوق قابل کاربرد است. یک آیتالله باید دروس خارج فقه و اصول را با موفقیت قابل توجه گذرانده و توانایی اجتهاد خود را به اثبات رسانده و اجازه اجتهاد از اساتید خود یافته باشد.
استفاده از این عناوین به ویژه مراتب بالای آنها در نظام کلاسیک حوزوی به طرز سختگیرانهای صورت میگیرد. حوزههای علمیه نسبت به عناوین خودخوانده حساسیت زیادی داشته و واکنشهای نسبتا شدیدی نشان میدهند. برای مثال محمد شیرازی پس از درگذشت آیتالله محسن حکیم در سال ۱۳۴۹ شمسی و در حالی که تنها حدود ۲۳ سال داشت، ادعای مرجعیت در شهر کربلا کرد غالب مراجع بارز آن زمان از جمله آیتالله خویی و آیتالله بیارجمندی خراسانی، این ادعا را تایید نکردند و در نتیجه تنشهای طولانیای بین طرفداران شیرازی و مراجع دیگر شکل گرفته و شیرازی هرگز نتوانست چه در عراق و چه در ایران در متن حوزههای علمیه نفوذ علمی و اجتماعی پیدا کند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ناکامی نظام از نفوذ گسترده در متن سنتی حوزه سبب شد که رهبران نظام با تسامح بسیار به استفاده از عناوین حوزوی پرداخته و سعی در کسب اعتبار حوزوی از این طریق نمایند. نقطه بحرانی نظام در این موضوع در خصوص تعیین جانشین آیتالله خمینی صورت گرفت. این بحران پس از عزل آیتالله منتظری و نبود هیچ کاندیدای دارای شرایط رهبری طبق قانون اساسی آن وقت بروز یافت. قانون اساسی آن دوره، مرجعیت را شرط رهبری میشمرد. برای حل این بحران، عنوان مرجعیت در اصلاحیه قانون اساسی (مصوب سال ۱۳۶۸) حذف شد.
با این حال وجود شرط اجتهاد به حال خود باقی ماند. از این رو تبلیغات گسترهای در اثبات اجتهاد رهبر کنونی جمهوری اسلامی صورت گرفته و تغییرات چندی در شیوه ذکر نام او و نیز شکل و شمایل ظاهری اش شکل گرفت. آقای خامنه ای پیش از این نه با عنوان آیتالله شناخته میشد و نه سلسله مراتب فوق را برای نیل عنوان اجتهاد و آیتاللهی کسب کرده بود. پس از انتخابش به رهبری نظام، سمت رسمی او به آیتالله خامنهای و حتی بعضا آیتالله العظمی تغییر یافت. همچنین وی با تغییر لباده که به نوعی نشانگر چهره روشنفکری وی بود به پوشیدن قبا بسنده کرد. از جمله تغییرات بارز دیگر، پرهیز از دخانیات و رفتارهای غیر متعارف در بین روحانیان بلندپایه حوزوی بود.
اکنون نیز و هم زمان با کاندیداتوری سید ابراهیم رئیسی برای ریاست جمهوری شاهد بکارگیری ناگهانی این عنوان برای وی هستیم استفاده از عنوان آیتالله به همین ترتیب در خصوص تعداد دیگری از روحانیان نظام به کار رفت تا توجیه حضور آنها در مجلس خبرگان رهبری که نیازمند شرط اجتهاد هستند فراهم شود. اکنون نیز و هم زمان با کاندیداتوری ابراهیم رئیسی برای ریاست جمهوری شاهد بکارگیری ناگهانی این عنوان برای او هستیم. این تبلیغات وسیع احتمالا نه به جهت ریاست جمهوری بلکه گفته می شود که به جهت آمادهسازی او برای جانشینی رهبر کنونی ایران صورت میگیرد.
استفاده از این عناوین با هدف برخورداری از مشروعیت دینی سیاسی در سیطره بر مناصب عالی نظام جمهوری اسلامی صورت میگیرد. این نظام با آمیختن بعد دینی و سیاسی ناگزیر است که همواره مشروعیت دینی خود را در کنار مشروعیت سیاسی حفظ کند. مشروعیت دینی از طریق نشان دادن جایگاه دینی رهبران آن و سعی در یافتن جایگاه حوزوی صورت میگیرد.
هر چند این شیوه، کاربرد موفقیتآمیز خود را نسبتا در بین عموم مردم نشان داده است، اما تاکنون نتوانسته مقبولیت واقعی حوزوی برای این افراد فراهم آورد. نشانه بارز این امر آن است که افراد مذکور دارای نفوذ علمی در حوزههای علمیه نیستند. نفوذ علمی از طریق پرورش نسلی از شاگردان و طرح نظریات فقهی بارز در جلسات درسی حوزویان و تالیف آثار فقهی و اصولی بارز شکل میگیرد. این شاخصهها در خصوص هیچ یک از افراد پیشگفته دیده نمیشوند.
به نظر میرسد که نظام جمهوری اسلامی اساسا نیازی به نفوذ حوزوی داخل نهاد حوزه و در بین حوزویان ندارد و صرف اثبات مقام دینی آنان برای عموم مردم برای کسب مشروعیت دینی آنها و نظام کافی است. از این رو به استفاده دلبخواه از این عناوین بدون نگرانی از واکنش درونی حوزویان و یا امکان مقبولیت آن در بینشان روی میآورد.
حوزههای شیعی از جهت برخورداری از ویژگی سازماندهی داشتن به نظام دینی کاتولیک شباهت دارند. این ویژگی در بین مدارس دینی اهل سنت امروزه کمتر به چشم میخورد. از این رو امکان ظهور روحانیان بلندپایه خودخوانده در بین شیعیان بسیار کمتر وجود دارد. همچنین امکان نفوذ و تاثیر مستقیم سیاستمداران در نظام حوزوی و تعیین مراجع روحانی بلندپایه ناممکن و یا بسیار دشوار بوده است.
نظام داخلی حوزهها نظامی نسبتا بسته و سلسلهمراتبی است؛ به نحوی که یک طلبه علوم دینی در آغاز باید سه سال دروس مقدمات را طی کند که شامل مجموعهای از دانشهای ابزاری برای مطالعه متون دینی هستند. از باب مثال آنان در این دوره، قواعد زبان عربی و منطق که دانش شیوه تفکر است و شیوه تحلیل متون ادبی را میآموزند. در این دوره تقریبا آموزش دینی مستقیمی صورت نمیگیرد. این آموزشها منوط به اتمام دوره مقدمات و آماده شدن برای مواجهه با متون دینی و فهم و تحقیق در آنها تنظیم شدهاند. دلیل این امر آن است که متون دینی متونی کهن هستند که فهم زبان آنها نیازمند به مطالعه زبان کلاسیک عربی است. به علاوه، مطالعات دوره مقدمات به ایجاد چارچوبی ایدئولوژیک برای تفکر طلاب یاری میرساند تا زمینه تلقین قرائت رسمی از متون دینی در دورههای بعدی برایشان فراهم آید.
پس از دوره مقدمات، طلاب در مطالعه در متون فقهی و اصولی تمرکز میکنند و حدود هفت تا ده سال را در این دوره که دوره سطح نامیده میشود میگذرانند. دوره سطح خود به دو بخش سطوح مقدماتی و سطوح عالی تقسیم میشود. در دوره مقدماتی سطح، نگاهی نسبتا گذرا به همه ابواب فقه انداخته میشود و قواعد استنباط آنها از متون دینی اصلی که اصول فقه نامیده میشود تدریس میشود. در دوره سطوح عالیه، بخشهای نسبتا دشوار فقه در کنار مرتبه پیشرفتهتری از اصول فقه تدریس و بحث و بررسی میشود.
طلاب مستعد غالبا پس از یک یا دو دوره کامل بحث خارج که در بهترین شرایط ممکن است ده سال طول بکشد، به مرحلهای میرسند که میتوانند حرفه اجتهاد و سپس مرجعیت را اتخاذ نموده و به ساخت و پیشرفت آن بپردازند. این بدان معنا است که مجرد اتمام یک یا بیش از یک دوره درس خارج فقه و اصول الزاما به اجتهاد فرد و امکان مرجع شدن وی نمیانجامد.
طلابی که واقعا در صدد رسیدن به رتبه اجتهاد هستند، به نگاشتن تقریرات که متن پیادهشده درسهای خارج فقه و اصول است پرداخته و آنها را به معرض استادان خود گذاشته و مورد نقد و بررسی قرار میدهند. همچنین به تدریج به حلقه دروس خصوصی استادانشان وارد شده و توانایی نقد و بررسی عمیقتری در مباحث فقهی و اصولی مییابند. به علاوه و به طور همزمان آنها به تدریس دروس سطوح پرداخته و نفوذ علمی خود را در بین نسلهای بعدی حوزه گسترش میدهند. نگاشتن آثار فقهی در مسائل خاص و پیچیده فقهی و اصولی نیز از مقدمات مهم موفقیت در این مسیر است.
شروع به تدریس دروس خارج غالبا نیازمند گذر زمان بسیار بیشتری است. طلاب باید سالیان درازی را به تدریس سطوح پرداخته و همزمان توانایی فقهی خود را در جلسات بحث خارج یا جلسات خصوصی با استادان درس خارج و نگارش کتابهای تحقیقی در فقه و اصول به اثبات رسانند. شروع به تدریس دروس خارج غالبا منوط به مراجعه تعدادی از شاگردان به آنها و درخواست چنین امری است. تحقق این امر به طور طبیعی سالیان زیادی را میطلبد. به علاوه معمولا استادی که خواهان شروع به تدریس دروس خارج است از استاد خارج خود اجازه دریافت میکند. او همچنین باید اجازه اجتهاد که به معنای تایید مجتهد بودن شخص است را پیش از این از استادان خود گرفته باشد. پس از شروع به تدریس خارج غالبا اتمام یک یا دو دوره درس خارج برای تثبیت عنوان آیتالله و قطعی شدن عنوان اجتهاد برای اساتید خارج الزامی است.
این مسیر دراز که چند دهه طول میکشد برای تحقیق چند هدف مهم تنظیم شده است. نخست آن که توانایی فقهی و اصولی طلاب ایجاد و تطور مییابد. دوم آن که پایگاه اجتماعی شخص درون نظام حوزوی ایجاد و تقویت میشود. سوم آن که شبکهای از ارتباطات بین نسلی بین فرد مزبور و نسلهای پیش و پس از او شکل میگیرد. این امور به تدریج زمینه مرجعیت شخص را در آینده در صورت تمایل به آن فراهم میآورد. هنگامی که مرجع یا مراجع موجود از دنیا میروند، شخصی که دارای شهرت فقهی بیشتری و نفوذ علمی و اجتماعی و اقتصادی بیشتری در حوزه است شانس بیشتری برای مرجعیت دارد.
حق نشر عکس .
استفاده از این عناوین به ویژه مراتب بالای آنها در نظام کلاسیک حوزوی به طرز سختگیرانهای صورت میگیرد. حوزههای علمیه نسبت به عناوین خودخوانده حساسیت زیادی داشته و واکنشهای نسبتا شدیدی نشان میدهند. برای مثال محمد شیرازی پس از درگذشت آیتالله محسن حکیم در سال ۱۳۴۹ شمسی و در حالی که تنها حدود ۲۳ سال داشت، ادعای مرجعیت در شهر کربلا کرد غالب مراجع بارز آن زمان از جمله آیتالله خویی و آیتالله بیارجمندی خراسانی، این ادعا را تایید نکردند و در نتیجه تنشهای طولانیای بین طرفداران شیرازی و مراجع دیگر شکل گرفته و شیرازی هرگز نتوانست چه در عراق و چه در ایران در متن حوزههای علمیه نفوذ علمی و اجتماعی پیدا کند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ناکامی نظام از نفوذ گسترده در متن سنتی حوزه سبب شد که رهبران نظام با تسامح بسیار به استفاده از عناوین حوزوی پرداخته و سعی در کسب اعتبار حوزوی از این طریق نمایند. نقطه بحرانی نظام در این موضوع در خصوص تعیین جانشین آیتالله خمینی صورت گرفت. این بحران پس از عزل آیتالله منتظری و نبود هیچ کاندیدای دارای شرایط رهبری طبق قانون اساسی آن وقت بروز یافت. قانون اساسی آن دوره، مرجعیت را شرط رهبری میشمرد. برای حل این بحران، عنوان مرجعیت در اصلاحیه قانون اساسی (مصوب سال ۱۳۶۸) حذف شد.
با این حال وجود شرط اجتهاد به حال خود باقی ماند. از این رو تبلیغات گسترهای در اثبات اجتهاد رهبر کنونی جمهوری اسلامی صورت گرفته و تغییرات چندی در شیوه ذکر نام او و نیز شکل و شمایل ظاهری اش شکل گرفت. آقای خامنه ای پیش از این نه با عنوان آیتالله شناخته میشد و نه سلسله مراتب فوق را برای نیل عنوان اجتهاد و آیتاللهی کسب کرده بود. پس از انتخابش به رهبری نظام، سمت رسمی او به آیتالله خامنهای و حتی بعضا آیتالله العظمی تغییر یافت. همچنین وی با تغییر لباده که به نوعی نشانگر چهره روشنفکری وی بود به پوشیدن قبا بسنده کرد. از جمله تغییرات بارز دیگر، پرهیز از دخانیات و رفتارهای غیر متعارف در بین روحانیان بلندپایه حوزوی بود.
استفاده از این عناوین با هدف برخورداری از مشروعیت دینی سیاسی در سیطره بر مناصب عالی نظام جمهوری اسلامی صورت میگیرد. این نظام با آمیختن بعد دینی و سیاسی ناگزیر است که همواره مشروعیت دینی خود را در کنار مشروعیت سیاسی حفظ کند. مشروعیت دینی از طریق نشان دادن جایگاه دینی رهبران آن و سعی در یافتن جایگاه حوزوی صورت میگیرد.
هر چند این شیوه، کاربرد موفقیتآمیز خود را نسبتا در بین عموم مردم نشان داده است، اما تاکنون نتوانسته مقبولیت واقعی حوزوی برای این افراد فراهم آورد. نشانه بارز این امر آن است که افراد مذکور دارای نفوذ علمی در حوزههای علمیه نیستند. نفوذ علمی از طریق پرورش نسلی از شاگردان و طرح نظریات فقهی بارز در جلسات درسی حوزویان و تالیف آثار فقهی و اصولی بارز شکل میگیرد. این شاخصهها در خصوص هیچ یک از افراد پیشگفته دیده نمیشوند.
به نظر میرسد که نظام جمهوری اسلامی اساسا نیازی به نفوذ حوزوی داخل نهاد حوزه و در بین حوزویان ندارد و صرف اثبات مقام دینی آنان برای عموم مردم برای کسب مشروعیت دینی آنها و نظام کافی است. از این رو به استفاده دلبخواه از این عناوین بدون نگرانی از واکنش درونی حوزویان و یا امکان مقبولیت آن در بینشان روی میآورد.
دیدگاه خوانندگان
۶۱
شیخ و شآه - قُم، ایران
روح آشیخ مرتضی قرین رحمت باشه. میگفت آدم باس آدم باشه وگرنه هرچیم بِهم بگن آشیخ مرتضی یا دوکتور آشیخ مرتضی یا پروفسول آشیخ مرتضی یا حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی یه روزی این رخت چرکوی دنیوی رو باس بندازی دور اونوخ باس جواب پس بدی که چرا فلان تاریخ فلان کَسَک رو زخم زبون زدی یا بِش بدی کردی یا چرا حکم ناراست صادر کردی.به قولی اگر بخوای متفاوت باشی باس تاوون متفاوت بودن رو بدی.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
۴۹
شاهنشاه روحت شاد - تهران، ایران
همه آخوندها فرق نمیکنه حجت الاسلام ،آیت الله ،سقط الاسلام همه و همه ساخته شده بدست روباه مکار انگلیسه . لطفاً برید تاریخ زمان صفویه را بخوانید میبینید که همه اینها در آن زمان ساخته شدند بد ست انگلیس لعنتی براى عقب نگهداشتن ملت ایران ،لعنت بر تمام آخوندها.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۲
۵۷
parvin55 - مادرید، اسپانیا
اگر اکثریت اسلامی ایران پس از ۱۴۰۰ سال دزدی و جنایت این دین در ایران و جهان---هنوز نفهمیده.درد اصلی کجاست..پس...باید گفت-----------هر ملتی لایق حکومتیست که بر او حاکم است..!!!!!
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۴
۴۴
Dara20 - تهران، ایران
آیت الشیاطین و یا حضرت انگل اجتماع بهترین صفت برای این آخوندهای شیاد بی شرف است. بر پدر هرچه آخونده لعنت
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۲
۴۴
Dara20 - تهران، ایران
آیت الشیاطین و یا حضرت انگل اجتماع بهترین صفت برای این آخوندهای شیاد بی شرف است. بر پدر هرچه آخونده لعنت
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۲
۵۷
parvin55 - مادرید، اسپانیا
اگر اکثریت اسلامی ایران پس از ۱۴۰۰ سال دزدی و جنایت این دین در ایران و جهان---هنوز نفهمیده.درد اصلی کجاست..پس...باید گفت-----------هر ملتی لایق حکومتیست که بر او حاکم است..!!!!!
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۴
۴۹
شاهنشاه روحت شاد - تهران، ایران
همه آخوندها فرق نمیکنه حجت الاسلام ،آیت الله ،سقط الاسلام همه و همه ساخته شده بدست روباه مکار انگلیسه . لطفاً برید تاریخ زمان صفویه را بخوانید میبینید که همه اینها در آن زمان ساخته شدند بد ست انگلیس لعنتی براى عقب نگهداشتن ملت ایران ،لعنت بر تمام آخوندها.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۲
۶۱
شیخ و شآه - قُم، ایران
روح آشیخ مرتضی قرین رحمت باشه. میگفت آدم باس آدم باشه وگرنه هرچیم بِهم بگن آشیخ مرتضی یا دوکتور آشیخ مرتضی یا پروفسول آشیخ مرتضی یا حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی یه روزی این رخت چرکوی دنیوی رو باس بندازی دور اونوخ باس جواب پس بدی که چرا فلان تاریخ فلان کَسَک رو زخم زبون زدی یا بِش بدی کردی یا چرا حکم ناراست صادر کردی.به قولی اگر بخوای متفاوت باشی باس تاوون متفاوت بودن رو بدی.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
۶۱
شیخ و شآه - قُم، ایران
روح آشیخ مرتضی قرین رحمت باشه. میگفت آدم باس آدم باشه وگرنه هرچیم بِهم بگن آشیخ مرتضی یا دوکتور آشیخ مرتضی یا پروفسول آشیخ مرتضی یا حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی یه روزی این رخت چرکوی دنیوی رو باس بندازی دور اونوخ باس جواب پس بدی که چرا فلان تاریخ فلان کَسَک رو زخم زبون زدی یا بِش بدی کردی یا چرا حکم ناراست صادر کردی.به قولی اگر بخوای متفاوت باشی باس تاوون متفاوت بودن رو بدی.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
۴۹
شاهنشاه روحت شاد - تهران، ایران
همه آخوندها فرق نمیکنه حجت الاسلام ،آیت الله ،سقط الاسلام همه و همه ساخته شده بدست روباه مکار انگلیسه . لطفاً برید تاریخ زمان صفویه را بخوانید میبینید که همه اینها در آن زمان ساخته شدند بد ست انگلیس لعنتی براى عقب نگهداشتن ملت ایران ،لعنت بر تمام آخوندها.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۲
۵۷
parvin55 - مادرید، اسپانیا
اگر اکثریت اسلامی ایران پس از ۱۴۰۰ سال دزدی و جنایت این دین در ایران و جهان---هنوز نفهمیده.درد اصلی کجاست..پس...باید گفت-----------هر ملتی لایق حکومتیست که بر او حاکم است..!!!!!
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۴
۴۴
Dara20 - تهران، ایران
آیت الشیاطین و یا حضرت انگل اجتماع بهترین صفت برای این آخوندهای شیاد بی شرف است. بر پدر هرچه آخونده لعنت
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۲
۴۹
شاهنشاه روحت شاد - تهران، ایران
همه آخوندها فرق نمیکنه حجت الاسلام ،آیت الله ،سقط الاسلام همه و همه ساخته شده بدست روباه مکار انگلیسه . لطفاً برید تاریخ زمان صفویه را بخوانید میبینید که همه اینها در آن زمان ساخته شدند بد ست انگلیس لعنتی براى عقب نگهداشتن ملت ایران ،لعنت بر تمام آخوندها.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۲
۵۷
parvin55 - مادرید، اسپانیا
اگر اکثریت اسلامی ایران پس از ۱۴۰۰ سال دزدی و جنایت این دین در ایران و جهان---هنوز نفهمیده.درد اصلی کجاست..پس...باید گفت-----------هر ملتی لایق حکومتیست که بر او حاکم است..!!!!!
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۴
۴۴
Dara20 - تهران، ایران
آیت الشیاطین و یا حضرت انگل اجتماع بهترین صفت برای این آخوندهای شیاد بی شرف است. بر پدر هرچه آخونده لعنت
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۲
۶۱
شیخ و شآه - قُم، ایران
روح آشیخ مرتضی قرین رحمت باشه. میگفت آدم باس آدم باشه وگرنه هرچیم بِهم بگن آشیخ مرتضی یا دوکتور آشیخ مرتضی یا پروفسول آشیخ مرتضی یا حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی یه روزی این رخت چرکوی دنیوی رو باس بندازی دور اونوخ باس جواب پس بدی که چرا فلان تاریخ فلان کَسَک رو زخم زبون زدی یا بِش بدی کردی یا چرا حکم ناراست صادر کردی.به قولی اگر بخوای متفاوت باشی باس تاوون متفاوت بودن رو بدی.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
۶۱
شیخ و شآه - قُم، ایران
روح آشیخ مرتضی قرین رحمت باشه. میگفت آدم باس آدم باشه وگرنه هرچیم بِهم بگن آشیخ مرتضی یا دوکتور آشیخ مرتضی یا پروفسول آشیخ مرتضی یا حجت الاسلام حاج شیخ مرتضی یه روزی این رخت چرکوی دنیوی رو باس بندازی دور اونوخ باس جواب پس بدی که چرا فلان تاریخ فلان کَسَک رو زخم زبون زدی یا بِش بدی کردی یا چرا حکم ناراست صادر کردی.به قولی اگر بخوای متفاوت باشی باس تاوون متفاوت بودن رو بدی.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۵
۴۴
Dara20 - تهران، ایران
آیت الشیاطین و یا حضرت انگل اجتماع بهترین صفت برای این آخوندهای شیاد بی شرف است. بر پدر هرچه آخونده لعنت
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۱:۲۲
۵۷
parvin55 - مادرید، اسپانیا
اگر اکثریت اسلامی ایران پس از ۱۴۰۰ سال دزدی و جنایت این دین در ایران و جهان---هنوز نفهمیده.درد اصلی کجاست..پس...باید گفت-----------هر ملتی لایق حکومتیست که بر او حاکم است..!!!!!
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۴
۴۹
شاهنشاه روحت شاد - تهران، ایران
همه آخوندها فرق نمیکنه حجت الاسلام ،آیت الله ،سقط الاسلام همه و همه ساخته شده بدست روباه مکار انگلیسه . لطفاً برید تاریخ زمان صفویه را بخوانید میبینید که همه اینها در آن زمان ساخته شدند بد ست انگلیس لعنتی براى عقب نگهداشتن ملت ایران ،لعنت بر تمام آخوندها.
پنجشنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۲