کشف سیم‌کارت پنهانی رازگشای جنایت خاموش

وقتی پیداشدن یک سیم‌کارت پنهانی، پرده از رابطه پنهانی زن جوان و کارگر یک کشتارگاه برداشت، دو مظنون این پرونده از اتهام قتل زن جوان  و دختر سه ساله‌اش تبرئه شدند.
کارگر کشتارگاه درحالی به اتهام دو جنایت  محاکمه می‌شود که اولیای‌دم برای او حکم قصاص خواسته‌اند.

رسیدگی به این پرونده از ظهر یکم بهمن 92 به دنبال تماس یک زن میانسال با آتش‌نشانی  تهران  در دستور کار پلیس قرار گرفت.

زن میانسال گفت: «در طبقه دوم آپارتمان‌مان یک زوج به همراه دختر سه‌ساله‌شان زندگی می‌کنند. امروز مرد همسایه که راننده کامیون است و برای کار به اهواز رفته با خانه‌مان تماس گرفت و گفت از صبح زود هرچه با خانه‌شان تماس می‌گیرد، همسرش پاسخ نمی‌دهد. مرد همسایه گفت که نگران همسر و فرزندش شده و از من خواست تا مقابل در خانه‌شان بروم. من مقابل در رفتم اما زن همسایه در خانه را باز نکرد. از داخل خانه بوی شدید  گاز به مشام می‌رسد و من نگران آنها هستم.»
 به دنبال تماس این زن و با هماهنگی‌های لازم  با پلیس، آتش‌نشانان در خانه موردنظر را شکستند و با جنازه زن 23ساله به نام سهیلا و دختر سه ساله‌اش یلدا روبه‌رو شدند. شیر گاز بریده شده و شواهد نشان می‌داد این مادر و دختر قربانی گازگرفتگی شده‌اند.
  رد فرضیه گازگرفتگی
 در حالی که فرضیه بریدگی عمدی شیلنگ گاز قوت گرفته بود، روشن شد به خانه این زن دستبرد زده شده و یک میلیون تومان پول نقدی و مقداری از طلاهای سهیلا دزدیده شده است.
وقتی پزشکی‌قانونی در گزارشی علت مرگ مادر و دختر خردسال را خفگی اعلام کرد پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت و تحقیقات پلیسی آغاز شد.
 همسر سهیلا به نام مصطفی در بازجویی‌ها گفت: «برای کار با کامیونم به اهواز رفته بودم اما وقتی با خانه تماس گرفتم و همسرم پاسخ نداد، نگران شدم و از زن همسایه کمک خواستم.»
 همسر قربانی، نخستین مظنون پرونده
 پلیس در نخستین گام از بازجویی‌ها به اختلاف‌های دنباله‌دار مصطفی و سهیلا پی برد، به این ترتیب مصطفی به عنوان نخستین مظنون جنایت بازداشت شد. اما در ردیابی تلفن همراه وی مشخص شد این مرد هنگام کشته شدن همسر و فرزندش در جنوب کشور بوده است. پلیس با بررسی تماس‌های تلفنی مصطفی به رابطه پنهانی او با یک زن غریبه به نام لیلا پی برد.
مصطفی که مدعی بود با لیلا در زمینه کاری همکاری دارد در بازجویی‌های بعدی به رابطه پنهانی با این زن اعتراف کرد.
 بازداشت دومین مظنون
به این ترتیب لیلا به عنوان مظنون بعدی جنایت خاموش بازداشت شد. زن 30 ساله در بازجویی‌ها گفت: «در کرج به تنهایی زندگی می‌کردم و وضع مالی خوبی نداشتم تا اینکه از طریق یکی از دوستانم با مصطفی آشنا شدم. قرار بود با هم کار کنیم و جنس‌هایی که مصطفی از جنوب کشور به تهران می‌آورد را من با قیمت مناسب در کرج بفروشم اما بعد از مدتی مصطفی از اختلاف‌های همیشگی با همسرش گلایه و به من ابرازعلاقه کرد. تازه ارتباط ما شروع شده بود که سهیلا به شوهرش مشکوک شد. به همین خاطر من به درخواست مصطفی به خانه‌اش رفتم تا رابطه‌ام را با همسر او نزدیک‌تر کنم.»
 وی ادامه داد: «بعد از چند ماه من و سهیلا دوست‌های صمیمی شده بودیم به همین خاطر عذاب‌وجدان داشتم. از مصطفی خواستم تا به رابطه پنهانی‌مان پایان دهیم اما  او قبول نکرد. مصطفی می‌گفت به همسرش علاقه‌ای ندارد اما به خاطر فرزندش نمی‌تواند از او جدا شود.»
 این زن گفت: «ارتباط من و مصطفی بدون اینکه سهیلا به ماجرا مشکوک شود ادامه داشت و من انگیزه‌ای برای حذف کردن سهیلا و دخترش نداشتم.»
 کشف سیم‌کارت پنهانی رازگشای جنایت خاموش
با گذشت 6 ماه از جنایت و در حالی که پلیس مدرکی علیه لیلا به دست نیاورده بود پلیس یک خط تلفن پنهانی از سهیلا به دست آورده و پرده از رابطه پنهانی قربانی با یک پسر 27ساله که کارگر کشتارگاه تهران بود، برداشت. به این ترتیب محمد بازداشت شد. وی که منکر رابطه پنهانی با قربانی بود در بازجویی‌ها به جنایت اعتراف کرد.
محمد گفت: «مدتی بود با سهیلا آشنا شده بودم. او می‌گفت همسرش مدام در سفر است و دل خوشی از هم ندارند. سهیلا همیشه در غیاب همسرش با من تماس می‌گرفت تا به دیدنش بروم. آخرین بار وقتی به خانه سهیلا رفتم با هم درگیر شدیم. من که عصبانی بودم او را خفه کردم. همان موقع دختر سهیلا که خواب بود بیدار شد و شروع به گریه کرد. من از ترسم یک بالش روی صورت او گذاشتم تا خفه شد. شیرهای گاز را بریدم و بعد از سرقت پول و طلاها  فرار کردم تا همه فکر کنند مادر و دختر به خاطر گازگرفتگی کشته شده‌اند.»
به دنبال اعتراف‌های پسر جوان و بازسازی صحنه جرم، دومین مظنون نیز تبرئه و پرونده محمد برای رسیدگی  به شعبه 10دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا پسر جنایتکار به زودی  محاکمه شود. این در حالی است که اولیای‌دم برای وی اشدمجازات خواسته‌اند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۴
Anisa - ونکوور، کانادا

مثلِ سریالهای ترکیه ای می مونه . مَردِه با یک زنه دیگه روهم ریخته و زنش با یک مردِ دیگه !!
‌پنجشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۲
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.