راز نیم میلیاردی قتل پسر تهرانی در شمال + ویدیو
رأی دهید
به گزارش رکنا، روز پنج شنبه 23 دی ماه سال گذشته خانواده ای با مراجعه به کلانتری 131 از ماجرای ناپدید شدن پسرشان به نام وحید 32 ساله خبر دادند و بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره 11 پلیس Police آگاهی تهران به دستور بازپرس پرونده برای ردیابی پسر جوان وارد عمل شدند.
کارآگاهان در گام نخست پی بردند که وحید روز چهارشنبه برای پیگیری پول 500 میلیون تومانی اش که برای خرید در یک شرکت خرید خودروهای خارجی سرمایه گذاری کرده بود از خانه خارج شده ودیگر کسی از وی اطلاعی ندارد.
در این مرحله ردیابی ها کلید زده شد و ماموران با حضور در شرکت فروش خودروهای خارجی تحقیقات خود را آغاز کردند و مشخص شد که خسرو که یکی از متهمان سابقه دار است از روز چهارشنبه ناپدید شده و کسی اطلاعی از وی ندارد.
صحنه انتقال جسد
همین سناریوی مرموز کافی بود تا تجسس های فنی آغاز شود و ماوران به بررسی دوربین های مداربسته داخل شرکت پرداختند و با صحنه عجیبی روبرو شدند.
خسرو روز جمعه 24 دی ماه بسته مرموزی که احتمال می رفت جسدی داخل آن بسته بندی شده بود را از شرکت خارج کرده و سوار بر خودروی پژو RD از محل کارش خارج شده است.
خسرو 36 ساله که در همان تحقیقات ابتدایی به قتل وحید در دفتر کارش اعتراف کرد و گفت که جسد را در اطراف روستای لاسه داخل گودالی رها کرده است.
خسرو که یک بار به اتهام تحصیل مال نامشروع به زندان رفته ادعا می کند که قصد کشتن نداشته و در دفاع از خودش این جنایت خونین رقم خورده است.
با وحید اختلاف داشتی؟
چند روز قبل از حادثه وحید به دفترم آمد و با هم جر وبحث کردیم وبعد از آن با هم ناهار خوردیم و چند روز بعد دوباره به دفترم آمد و خودروی جنسیس که به او داده بودم را پس آورد که وقتی به تعمیرگاه بردم روغنش را عوض کردند و گفتند گیربوکسش خراب شده که بابت تعمیرش 35 هزار تومان پرداخت کردم و وقتی به وحید گفتم اعتراض کرد و ماجرا تمام شد.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
روز حادثه در ادامه بحث هایی که از قدیم داشتیم با وحید درگیر لفظی پیدا کردم و چون دفتر تعطیل بود رفتم قلیان درست کنم که با هم بکشیم که ناگهان سایه ای روی دیوار دیدم که نشان می داد وحید از پشت می خواهد با تیغ کاتر به من ضربه ای بزند که به عقب برگشتم که تیغ کاتر به صورتش خورد و در ادامه باهم روی زمین افتادیم و سعی داشتم تیغ کاتر را از دستش بگیرم که به دستش خورد و دستش نیز شروع به خونریزی کرد و در این درگیری خودم نیز زخمی شدم.
وحید در این صحنه به قتل رسید؟
نه زنده بود ولی انقدر روی زمین خون ریخته بود که انگار روی زمین برف بود و پا تو خون بود، صحنه هولناکی بود ترسیده بودم و از دفتر خارج شدم.
چرا به اورژانس زنگ نزدی؟
ترسیده بودم و نمی دانستم چه کار باید بکنم.
چه زمانی به دفتر بازگشتی؟
روز جمعه بود که به دفتر بازگشتم و جسد وحید را داخل چند نایلون بسته بندی کردم و سپس خودروی یکی از همسایه ها امانت گرفتم و جسد را داخل آن گذاشتم و به سمت شمال کشور حرکت کردم.
جسد را کجا رها کردی؟
اول قصد داشتم در همان ابتدا جاده هراز جسد را رها کنم اما شلوغ بود تا اینکه به روستای لاسه رسیدم که دیدم خودروی نیسانی از یک مسیر فرعی خارج شد و به سمت آنجا رفتم و دیدم هیچ کس در آنجا نیست و جسد را در همان جا داخل گودالی انداختم و به تهران بازگشتم.
2 ماه در کجا پنهان شده بودی؟
در این مدت داخل خودرو بودم.
می دانستی دستگیر می شوی؟
بله
چرا خودت را تسلیم پلیس نکردی؟
قصد داشتم پله پله خودم را معرفی کنم و ابتدا سعی کردم با پلیس آگاهی تماس بگیرم و محل رها کردن جسد را گزارش کنم و در مراحل بعدی خودم را تسلیم پلیس کنم اما موفق نشدم تا اینکه دستگیر شدم.
عذاب وجدان داشتی؟
بله
چه حسی داشتی؟
خیلی حس بدی داشتم چون نمی خواستم وحید را به قتل برسانم.
به وحید بدهکار بودی؟
بدهکاری من بابت چک هایی بود که داده بودم تا سوسابقه مرا پاک کند.
چرا؟
چون در کار خودرو بودم می خواستم با از شرکت مرسدس بنز نمایندگی بگیرم ولی چون سابقه دار بودم نمی توانستم این کار را انجام بدهم که وحید گفته بود می تواند با دریافت یک میلیارد این کار را برای من انجام دهد و سوسابقه مرا پاک کند.
آیا وحید می توانست این کار را انجام دهد؟
نمی دانم به او اعتماد کردم.
به نظرت چه آینده ای در انتظارت است؟
نمی دانم
خانواده وحید حاضر به رضایت هستند؟
نمی توانم بگویم که می بخشند یا نه. قصد قتل نداشتم.
بنا به این گزارش، متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار ماموران اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار دارد
دیدگاه خوانندگان
۵۹
ایرانی دبش - تهران، ایران
وای خدا آدم کسی مثل آب خوردن شده چقدر هم خون سرد و راحت حرف میزد چه وضعی شده مردم خدا رو دارن فراموش میکنن
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۵
۴۴
Finland 1 - هلسینکى، فنلاند
بى شرف آدمکش ،باور کنید این اینقدر بى خیال ادمکشى خودشو تعریف میکنه انگار یک جوان ١٦ ساله داره در مورد دوست دخترش صحبت میکنه که چه جورى رفتن بستنى بخورن!. کشور ما چى شده،،پول بخوره تو سرت همش پول پول میکنى اشغال !!!جوان مردم رو پر پر کرده تازه میگه خیلى ابرو داره و همسایه ها روش حساب میکردن!!!بیشرف خدا میدونه بچه مردم رو چه جورى زجرکش کرده!!اینها تیغ کشى رو تو زندان یاد میگیرن چون متاسفانه تیغ تو زندان گیر میاد و قشنگ زده به جاى حساسش که خونریزى و ضعف کنه!!!خدا لعنتش کنه مشخصه پشتش گرمه
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۲
۴۴
Finland 1 - هلسینکى، فنلاند
بى شرف آدمکش ،باور کنید این اینقدر بى خیال ادمکشى خودشو تعریف میکنه انگار یک جوان ١٦ ساله داره در مورد دوست دخترش صحبت میکنه که چه جورى رفتن بستنى بخورن!. کشور ما چى شده،،پول بخوره تو سرت همش پول پول میکنى اشغال !!!جوان مردم رو پر پر کرده تازه میگه خیلى ابرو داره و همسایه ها روش حساب میکردن!!!بیشرف خدا میدونه بچه مردم رو چه جورى زجرکش کرده!!اینها تیغ کشى رو تو زندان یاد میگیرن چون متاسفانه تیغ تو زندان گیر میاد و قشنگ زده به جاى حساسش که خونریزى و ضعف کنه!!!خدا لعنتش کنه مشخصه پشتش گرمه
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۲
۵۹
ایرانی دبش - تهران، ایران
وای خدا آدم کسی مثل آب خوردن شده چقدر هم خون سرد و راحت حرف میزد چه وضعی شده مردم خدا رو دارن فراموش میکنن
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۵
۵۹
ایرانی دبش - تهران، ایران
وای خدا آدم کسی مثل آب خوردن شده چقدر هم خون سرد و راحت حرف میزد چه وضعی شده مردم خدا رو دارن فراموش میکنن
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۵
۴۴
Finland 1 - هلسینکى، فنلاند
بى شرف آدمکش ،باور کنید این اینقدر بى خیال ادمکشى خودشو تعریف میکنه انگار یک جوان ١٦ ساله داره در مورد دوست دخترش صحبت میکنه که چه جورى رفتن بستنى بخورن!. کشور ما چى شده،،پول بخوره تو سرت همش پول پول میکنى اشغال !!!جوان مردم رو پر پر کرده تازه میگه خیلى ابرو داره و همسایه ها روش حساب میکردن!!!بیشرف خدا میدونه بچه مردم رو چه جورى زجرکش کرده!!اینها تیغ کشى رو تو زندان یاد میگیرن چون متاسفانه تیغ تو زندان گیر میاد و قشنگ زده به جاى حساسش که خونریزى و ضعف کنه!!!خدا لعنتش کنه مشخصه پشتش گرمه
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۲
۵۹
ایرانی دبش - تهران، ایران
وای خدا آدم کسی مثل آب خوردن شده چقدر هم خون سرد و راحت حرف میزد چه وضعی شده مردم خدا رو دارن فراموش میکنن
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۵
۴۴
Finland 1 - هلسینکى، فنلاند
بى شرف آدمکش ،باور کنید این اینقدر بى خیال ادمکشى خودشو تعریف میکنه انگار یک جوان ١٦ ساله داره در مورد دوست دخترش صحبت میکنه که چه جورى رفتن بستنى بخورن!. کشور ما چى شده،،پول بخوره تو سرت همش پول پول میکنى اشغال !!!جوان مردم رو پر پر کرده تازه میگه خیلى ابرو داره و همسایه ها روش حساب میکردن!!!بیشرف خدا میدونه بچه مردم رو چه جورى زجرکش کرده!!اینها تیغ کشى رو تو زندان یاد میگیرن چون متاسفانه تیغ تو زندان گیر میاد و قشنگ زده به جاى حساسش که خونریزى و ضعف کنه!!!خدا لعنتش کنه مشخصه پشتش گرمه
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۲
۴۴
Finland 1 - هلسینکى، فنلاند
بى شرف آدمکش ،باور کنید این اینقدر بى خیال ادمکشى خودشو تعریف میکنه انگار یک جوان ١٦ ساله داره در مورد دوست دخترش صحبت میکنه که چه جورى رفتن بستنى بخورن!. کشور ما چى شده،،پول بخوره تو سرت همش پول پول میکنى اشغال !!!جوان مردم رو پر پر کرده تازه میگه خیلى ابرو داره و همسایه ها روش حساب میکردن!!!بیشرف خدا میدونه بچه مردم رو چه جورى زجرکش کرده!!اینها تیغ کشى رو تو زندان یاد میگیرن چون متاسفانه تیغ تو زندان گیر میاد و قشنگ زده به جاى حساسش که خونریزى و ضعف کنه!!!خدا لعنتش کنه مشخصه پشتش گرمه
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۰:۳۲
۵۹
ایرانی دبش - تهران، ایران
وای خدا آدم کسی مثل آب خوردن شده چقدر هم خون سرد و راحت حرف میزد چه وضعی شده مردم خدا رو دارن فراموش میکنن
سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۵