دختر بیست سالهام شبها زودتر از ساعت دوازده به خانه نمیاد و ...
رأی دهید
دوازده سال است دخترم به خانه من نیامده است.دلم برای شنیدن صدایش خیلی تنگ شده است. 2- مامان وبابا هر روزوهر شب دعوا میکنن، منم تو اتاق خودم همش گریه میکنم. 3-دختر بیست سالهام شبها زودتر از ساعت دوازده به خانه نمیاد. میگه من دیگه بزرگ شدم. 4-بابا میخواد مامانو طلاق بده، هرچی من ومامان التماس میکنیم قبول نمیکنه، حتی مامان میگه باشه اجازه ازدواج هم بهت میدم ولی بابا راضی نمیشه. 5-هشت ساله با شوهرم هیچ ارتباطی نداریم، اون برای خودش زندگی میکنه، منم برای خودم، هر دو هم اینو میدونیم!!! 6-چهل روزه بچه شیر خواره را ول کرده رفته میگم من شوهر بدی هستم.پس عاطفه مادری کجا رفته است؟ 7-دو جلسه است با حکم دادگاه وهمراه مأمور میآییم برای تخلیه خانه ولی خالی نمیکنه، چرا مأمور به زور متوسل نمیشود ضمناً متصرف مادرمه!!!8-دخترخانم سه ساله با من نامزد وعقد کرده هستیم .بعد این مدت میگه تازه فهمیده منو دوست نداره و باید توافقی جدا شویم.9- برادرم بیمارستان بستری شد نیاز به جراحی داشت پنجاه میلیون خرجش کردم، الان میگه خرج نمیکردی و میذاشتی میمردم. 10-چرا کسی به فکر تأمین همه نیازهای زنان مطلقه نیست مگر همه چیز در مادیات خلاصه میشود؟ 11- بیست و پنج سال از ازدواجمان میگذرد. از آن تاریخ تاکنون هیچ عیدی سر سفره هفت سین پدر ومادرم ننشستهام وبه لطف همسرم همیشه کنار خانواده ایشان بودهایم. 12-پسرم که دوستان نابابی دارد میگوید من این روش را دوست دارم، میخواستید منو بهدنیا نیاورید.13- یک هفته قبل متوجه شدیم مادرمان فوت شده وحتی چهلمش هم گذشته است او با دوتا از برادران ویک خواهر مجردمان در خانه پدری زندگی میکردند.
14- برادر تحصیلکرده خانواده بهدلیل اختلاف در ارث، سنگ قبر پدرمان را تخریب میکند.15.چهار پسر وسه دختر دارم ولی تنها زندگی میکنم .قادر به حرکت نیستم.می گویم مرا ببرید خانه سالمندان میگویند این کار در شأن خانواده ما نیست.16.تنها فرزند خانواده هستم، پدر ومادرم هم تنها فرزند خانوادهشان بودهاند. معنای برادر وخواهر، عمو ودایی، عمه و خاله را نمیتوانم درک کنم، وقتی به مامان وبابا میگم اگه شما نباشید من تنها چه باید بکنم. مامان گریه میکنه میگه اشتباه کردیم ولی بابا بیتفاوت میمونه.17.از زمانی که خوب وبد زندگی را به یا د دارم به خاطرم نمیآد مامان منو بغل کرده وبوسیده باشد. و18و19...
آی آدمها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید، یک نفر در آب دارد میسپارد جان، در چه هنگامی بگویم من؟
یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان.
و آن یک نفر، خانواده است. همین .
دیدگاه خوانندگان
۶۱
شیخ و شآه - قم، ایران
پای صحبت هرکی بشینی هزار تا درد داره. دردهای بیدرمون. همه شم از اونوختی شروع شد که اخلاق رو فراموش کردیم. اینهمه شاگرد داشتم. بعضی هاشون تا همین اواخر میومدن برای درد دل. شده بودم سنگ صبور.نمیدونستن من خودم هم دهها درد دارم.ولی اروم میمونم و میگم همه چی میگذره.آدم بیدرد نایابه. پولدارش یه درد داره. بی پولشم یه درد.دردِ بی پولی کم دردی نیس. ولی درد بیفرهنگی درد بزرگتریه.دردِ از دست دادن سنتهای خوبی که داشتیم و از بین دارن میرن یا از بین رفتن. هی وایِ من.
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۱
۷۰
senator x - تهران، ایران
من تقریبا از این مشکلات ندارم,ولی برسر دو راهی ماندم که باید خدا را شکرکنم,یا بحال اینان,گریه کنم؟
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۷
۷۰
senator x - تهران، ایران
من تقریبا از این مشکلات ندارم,ولی برسر دو راهی ماندم که باید خدا را شکرکنم,یا بحال اینان,گریه کنم؟
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۷
۶۱
شیخ و شآه - قم، ایران
پای صحبت هرکی بشینی هزار تا درد داره. دردهای بیدرمون. همه شم از اونوختی شروع شد که اخلاق رو فراموش کردیم. اینهمه شاگرد داشتم. بعضی هاشون تا همین اواخر میومدن برای درد دل. شده بودم سنگ صبور.نمیدونستن من خودم هم دهها درد دارم.ولی اروم میمونم و میگم همه چی میگذره.آدم بیدرد نایابه. پولدارش یه درد داره. بی پولشم یه درد.دردِ بی پولی کم دردی نیس. ولی درد بیفرهنگی درد بزرگتریه.دردِ از دست دادن سنتهای خوبی که داشتیم و از بین دارن میرن یا از بین رفتن. هی وایِ من.
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۱
۶۱
شیخ و شآه - قم، ایران
پای صحبت هرکی بشینی هزار تا درد داره. دردهای بیدرمون. همه شم از اونوختی شروع شد که اخلاق رو فراموش کردیم. اینهمه شاگرد داشتم. بعضی هاشون تا همین اواخر میومدن برای درد دل. شده بودم سنگ صبور.نمیدونستن من خودم هم دهها درد دارم.ولی اروم میمونم و میگم همه چی میگذره.آدم بیدرد نایابه. پولدارش یه درد داره. بی پولشم یه درد.دردِ بی پولی کم دردی نیس. ولی درد بیفرهنگی درد بزرگتریه.دردِ از دست دادن سنتهای خوبی که داشتیم و از بین دارن میرن یا از بین رفتن. هی وایِ من.
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۱
۷۰
senator x - تهران، ایران
من تقریبا از این مشکلات ندارم,ولی برسر دو راهی ماندم که باید خدا را شکرکنم,یا بحال اینان,گریه کنم؟
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۷
۶۱
شیخ و شآه - قم، ایران
پای صحبت هرکی بشینی هزار تا درد داره. دردهای بیدرمون. همه شم از اونوختی شروع شد که اخلاق رو فراموش کردیم. اینهمه شاگرد داشتم. بعضی هاشون تا همین اواخر میومدن برای درد دل. شده بودم سنگ صبور.نمیدونستن من خودم هم دهها درد دارم.ولی اروم میمونم و میگم همه چی میگذره.آدم بیدرد نایابه. پولدارش یه درد داره. بی پولشم یه درد.دردِ بی پولی کم دردی نیس. ولی درد بیفرهنگی درد بزرگتریه.دردِ از دست دادن سنتهای خوبی که داشتیم و از بین دارن میرن یا از بین رفتن. هی وایِ من.
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۱
۷۰
senator x - تهران، ایران
من تقریبا از این مشکلات ندارم,ولی برسر دو راهی ماندم که باید خدا را شکرکنم,یا بحال اینان,گریه کنم؟
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۷
۷۰
senator x - تهران، ایران
من تقریبا از این مشکلات ندارم,ولی برسر دو راهی ماندم که باید خدا را شکرکنم,یا بحال اینان,گریه کنم؟
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۷
۶۱
شیخ و شآه - قم، ایران
پای صحبت هرکی بشینی هزار تا درد داره. دردهای بیدرمون. همه شم از اونوختی شروع شد که اخلاق رو فراموش کردیم. اینهمه شاگرد داشتم. بعضی هاشون تا همین اواخر میومدن برای درد دل. شده بودم سنگ صبور.نمیدونستن من خودم هم دهها درد دارم.ولی اروم میمونم و میگم همه چی میگذره.آدم بیدرد نایابه. پولدارش یه درد داره. بی پولشم یه درد.دردِ بی پولی کم دردی نیس. ولی درد بیفرهنگی درد بزرگتریه.دردِ از دست دادن سنتهای خوبی که داشتیم و از بین دارن میرن یا از بین رفتن. هی وایِ من.
دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۱