خریداران خودرو، فروشنده جوان را کشتند
رأی دهید
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران» و براساس اوراق پرونده، بعداز ظهر سوم مرداد سال 93 صاحب یک نمایشگاه خودرو در خیابان جمهوری با مراجعه به کلانتری از ربوده شدن پسرش توسط دو خریدار قلابی خودرو خبر داد.
وی گفت: «ساعاتی قبل دو مرد جوان برای خرید خودرو به نمایشگاه آمدند. بعد همراه پسرم «بهنام» برای نشان دادن خودرو به یک تعمیرگاه رفتند. اما دقایقی قبل و در پی تماس تلفنی پسرم، خبردار شدم آنها بهنام را ربودهاند.» به دنبال این شکایت تیم ویژهای از کارآگاهان پلیس آگاهی ردیابی آدم ربایان را در دستور کار قرار دادند تا اینکه پس از 12 روز یکی از تبهکاران به نام «سجاد» شناسایی و دستگیر شد.
او در نخستین بازجوییها به قتل «بهنام» اعتراف کرد و دیگر همدستش – نیما- را نیز معرفی کرد.
آنها سپس، تیم جنایی را به محل سوزاندن جسد در 35 کیلومتری جاده گرمسار بردند. بدینترتیب بقایای جسد پسر جوان کشف شد.
پس از تکمیل پرونده دو متهم، صبح دیروز برای محاکمه از زندان به دادگاه منتقل شدند.
در ابتدای جلسه سیده مریم میر فروغی – نماینده دادستان- به بیان کیفرخواست متهمان پرداخت وگفت: در این پرونده «نیما» -32 ساله به اتهام مشارکت در قتل عمدی، آدمربایی، سرقت مقرون به آزار، حمل سلاح غیرمجاز و جنایت بر میت و همچنین «سجاد» 25 ساله نیز به اتهام مشارکت در قتل عمد، آدمربایی، سرقت مقرون به آزار و اذیت و جنایت به میت در بازداشت هستند. هر دو متهم براساس گزارش مرکز تشخیص هویت، اظهارات صریح خود، بازسازی صحنه جرم، کشف لوازم مقتول و همچنین گزارشهای پزشکی قانونی و همچنین قوانین مندرج در قانون مجازات اسلامی مجرم شناخته شده و بنابراین از قضات دادگاه تقاضای مجازاتشان را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول خواستار قصاص قاتلان فرزندشان شدند.
سپس با دستور قاضی قربانزاده، «نیما» پای میز محاکمه ایستاد. او در دفاع از خود گفت: چند روز بود که با سجاد بهدنبال کار و پول زیاد بودیم. اول به فکر کلاهبرداری افتادیم، اما بعد وقتی چشممان به آگهی خودرو مدل بالا در روزنامه افتاد تصمیم گرفتیم، سراغش برویم. قبلاً خودم در کار خرید و فروش خودرو بودم. پس از مراجعه به نمایشگاه از صاحب ماشین خواستیم برای بررسی وضعیت فنی خودرو به یک نمایندگی برویم که او هم قبول کرد، در طول راه طبق نقشه با آبمیوهای که از قبل تهیه کرده بودیم او را مسموم کرده و به پارکینگ خانه سجاد رفتیم و با عجله دست و پای بهنام را با طناب بستیم اما موقع زدن چسب به دهانش او به هوش آمد و داد و فریاد کرد. در حالی که بشدت ترسیده بودم به دنبال چسب رفتم اما وقتی برگشتم «سجاد» گفت دیگر لازم نیست دنبال چسب بگردی. چونکه بهنام مرده بود. گویا آنقدر گلویش را فشار داده بود که خفه شده بود.
بعد از آن تصمیم گرفتیم جسد را در منطقهای دور افتاده رها کنیم. تا اینکه در 35 کیلومتری گرمسار جسد را رها کردیم.سجاد هم با یک ظرف بنزین او را آتش زد تا ردی از جسد نماند. بعد هم متواری شدیم.پی از اظهارات «نیما»، «سجاد» پای میز محاکمه ایستاد و اظهارات نیما را تأیید کرد. پس از پایان اظهارات هر دو متهم، قضات وارد شور شدند و قرار است بهزودی حکم مجازات متهمان را صادر کنند.