دومین جنایت پس از ۱۰ سال

پسر جوان که 10 سال پس از جنایت و جلب رضایت اولیای‌دم، به زندگی برگشته بود بار دیگر دست به جنایت زد و دیروز پای میز محاکمه ایستاد. رسیدگی به این پرونده بیست و یکم اردیبهشت 94 به‌دنبال کشته شدن مرد 34 ساله‌ای به نام حمید مقابل خانه‌ای در ورامین در دستور کار پلیس قرار گرفت. پلیس به محل مورد نظر رفت و با جنازه خونین وی روبه‌رو شد. در آن بین ابوالفضل33ساله که جنایت مقابل خانه پدرزنش رخ داده بود به ماموران گفت: «من و دوستانم ارسلان و حمید در خانه پدرزنم مشغول کشیدن شیشه بودیم که حمید و ارسلان با هم درگیر شدند و روی هم چاقو کشیدند. من برای میانجیگری وارد دعوا شده بودم که ارسلان با چاقو به حمید حمله کرد.» به دنبال اظهارات این مرد ارسلان 30 ساله بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. در بررسی‌های پلیسی روشن شد ارسلان وقتی 20 سال داشت نیز دست به قتل زده و با پرداخت دیه رضایت اولیای‌دم را جلب کرده و به زندگی برگشته بود. با افشای این ماجرا و تکمیل تحقیقات ارسلان و ابوالفضل دیروز در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست محسن زالی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند.
اصرار به قصاص
 در ابتدای این جلسه مادر حمید در جایگاه ویژه ایستاد و برای ارسلان حکم قصاص خواست. وی با اشاره به متهم گفت: «این پسر 10 قبل نیز دست به جنایت زده و با رضایت اولیای‌دم به جامعه برگشته بود؛ اما بار دیگر دست به چاقو برد و این بار پسرم را کشت. به همین خاطر من به هیچ قیمتی گذشت نمی‌کنم، چون برگشت او به جامعه خطرناک است و باید اعدام شود.»
جنایت به خاطر نگاه چپ
سپس ارسلان در جایگاه ویژه ایستاد و در تشریح جزئیات ماجرا گفت: «من به خانه پدرزن ابوالفضل رفته بودم تا با هم شیشه بکشیم. مشغول مصرف مواد بودیم که حمید هم که دوست ابوالفضل بود، سر رسید. او به محض روبه رو شدن با من چپ چپ نگاه کرد و به همین خاطر با هم درگیر شدیم.» او با چاقو به دستم زد و خانه را ترک کرد. من که عصبانی شده بودم دنبال او مقابل در رفتم. وقتی دیدم حمید به کمرش دو چاقوی ضامن دار بسته است به او حمله کردم و یکی از چاقو‌ها را برداشتم و ضربه‌ای به گردنش زدم. اما وقتی خون از گردنش فواره زد ترسیدم و دستمالی را به گردنش بستم و با اورژانس تماس گرفتم ولی کار از کار گذشته بود. من قبلا به دروغ گفته بودم چاقو را ابوالفضل به من داد اما حالا حقیقت را می‌گویم که ابوالفضل در آن درگیری دستی نداشته است.» سپس ابوالفضل روبه‌روی قضات ایستاد و منکر معاونت در قتل شد. وی گفت: «من فقط شاهد درگیری ارسلان و حمید بودم. آنها وقتی با هم درگیر شدند خانه را ترک کردند و من تحت‌تاثیر مصرف مواد دقایقی خوابیدم. اما ساعتی بعد که بیدار شدم متوجه شدم حمید کشته شده است.»  در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.

 

 چقدر درس خوانده‌ای؟
 بی‌سوادم.
شغلت چه بود؟
من و برادرهایم در زمین‌های ورامین کشاورزی می‌کردیم.
چند سال است مواد مصرف می‌کنی؟
پنج سال است که شیشه می‌کشم.
چطور با مقتول آشنا شدی؟
 من قبلا او را ندیده بودم و اولین بار بود که در خانه پدرزن ابوالفضل با او روبه‌رو می‌شدم.
از ماجرای اولین قتلی که در 20 سالگی مرتکب شدی بگو؟
10 سال قبل من و برادرم به خاطر مسائل ناموسی با یک پسر جوان درگیر شدیم و من او را با چاقو کشتم.
چطور توانستی رضایت بگیری؟
پدرم 50 میلیون تومان به عنوان دیه به اولیای‌دم پرداخت تا آنها رضایت دادند. در آن پرونده برادرهایم هم هر کدام به چهار سال زندان محکوم شدند.
خودت چه مدت در زندان بودی؟
 درست به خاطر ندارم چون تا به حال دو بار ضربه مغزی شده‌ام.
چطور ضربه مغزی شدی؟
اولین بار در همان دعوایی که منجر به قتل شد دچار ضربه مغزی شدم و چند سال بعد هم در یک درگیری به سرم ضربه وارد شد به همین خاطر حافظه خوبی ندارم.
نخستین قتل و محکومیت تو به اعدام باعث نشد محتاط‌تر باشی و دیگر دست به چاقو نبری؟
دومین قتل یک اتفاق بود. حمید اولین ضربه را با چاقو به دستم زد و من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقو‌ی خودش به او ضربه زدم.
مادر قربانی می‌گوید بخشیدن دوباره تو به ضرر جامعه است. چه نظری داری؟  
می‌دانم او هم حق دارد اما من واقعا دشمنی با حمید نداشتم و نمی‌خواستم او را بکشم.
امیدی به بازگشت دوباره به زندگی داری؟
 نه.