بخشش در روز تولد / الیکا چشم انتظار کمک خیرین

صورتش را بین چادر گل‌گلی زندان  پنهان کرده بود. گوشه چادر را دور انگشتان ظریفش می‌پیچید و تشویش و اضطراب را می‌شد در حرکاتش دید.
بیستم دی ماه تولد 20 سالگی‌اش بود؛ درست روزی که به اتهام قتل پای میز محاکمه ایستاد و بعد از یک سال و نیم  توانست رضایت اولیای‌دم را جلب کند‌ تا در روز تولدش زندگی دوباره‌ای بگیرد و قول بدهد به خاطر این بخشش روی پای خودش بایستند و گذشته را جبران کند. او حالا برای پرداخت دیه چشم انتظار کمک خیرین است.

الیکا 19 ساله عصر یازدهم آذر 94‌ مرد 40ساله‌ای به نام کیوان را که دوست مادرش بود در خانه اجاره‌ای‌اش  در خیابان 178 تهران‌پارس  با یک ضربه چاقو زخمی   کرد و با پلیس تماس گرفت. کیوان اما قبل از رسیدن اورژانس جان سپرد و دختر جوان به اتهام جنایت بازداشت شد. الیکا قرار بود دو هفته قبل محاکمه شود؛ اما مادر پیر کیوان از دادگاه مهلت گرفت تا درباره قصاص یا گذشت دختر جوان بیشتر فکر کند.

  الیکا دوشنبه  در روز تولدش  در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست  محسن زالی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستاد و توانست رضایت مادر قربانی را جلب کند و از جنبه عمومی جرم محاکمه شود. این دختر که به پای مادر قربانی افتاده بود گفت قصد قتل نداشته و از او خواست حلالش کند و او را ببخشد. گریه‌های بی‌امان الیکا و مادر قربانی حضار دادگاه را نیز به گریه انداخت.
مادر قربانی گفت: «کیوان تنها پسرم بود که از من مراقبت می‌کرد. او بارها درباره الیکا  و مادرش با من صحبت کرده بود و می‌گفت چون‌ الیکا پدر ندارد  از سر دلسوزی برایش خانه‌ای اجاره کرده است؛ ا‌ما  این دختر پسرم را کشت. بعد این ماجرا تنها دخترم هم‌ که به شدت به برادرش وابسته بود به بیماری سرطان مبتلا شد. من نذر کرده‌ام با گرفتن دیه از خون الیکا گذشت کنم‌ تا خدا هم دخترم را شفا بدهد. به همین خاطر اعلام گذشت می‌کنم.
در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی دختر جوان را به 3 تا 10 سال زندان محکوم کند.
 
الیکا در گفت‌و‌گو با «فرهیختگان»‌ به تشریح جزئیات زندگی‌اش و نحوه قتل پرداخت
بخشش لطفی از طرف خدا بود که روز تولدم به من عطا شد
چقدر درس خوانده‌ای؟
 دیپلم دارم.
چرا  در خانه اجاره‌ای تنها زندگی می‌کردی؟
وقتی دو ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. من معنی پدر و مادر را نمی‌فهمم و هیچ وقت محبت آنها را تجربه نکرده‌ام. پدرم معتاد بود و مادرم در بومهن  خانه‌ای گرفته بود  و من هم خانه‌ای در تهرانپارس اجاره کرده بودم.
چرا با مادرت زندگی نمی‌کردی؟
 من با مادرم اختلاف داشتم. ما هیچ‌وقت حرف هم را نمی‌فهمیدیم.
اجاره خانه را چطور پرداخت می‌کردی؟
خانه اجاره‌ای‌ ام را به مزون لباس تبدیل کرده بودم و خیاطی می‌کردم و خرج زندگی و اجاره خانه را از این طریق می‌پرداختم.
با قربانی چطور آشنا شدی؟
او دوست مادرم بود و گاهی اوقات به خانه‌ام  هم سر می‌زد. من او را مانند پدرم دوست داشتم. خیلی از همسایه‌هایم فکر می‌کردند او پدرم است.
 پس چرا او را کشتی؟
چون‌ آن روز حال طبیعی نداشت و می‌خواست به من دست درازی کند.  من بعد از مرگ او‌  و اعلام  جواب  آزمایش پزشکی‌قانونی‌ متوجه شدم شیشه مصرف کرده بود. من  حتی  بعد از زخمی شدن کیوان برای کمک  به  او با اورژانس تماس گرفتم.  
 از ماجرای قتل بگو؟
روز اربعین بود و‌ من برای شفای دختر کوچک یکی از دوستانم که بیمار بود نذر کرده بودم شله‌زرد بپزم. مادرم و کیوان هم به خانه‌مان آمده بودند. من به اتاق خواب رفته بودم که متوجه حرکات غیرعادی کیوان شدم. او یک‌باره  به سمتم آمد‌ که متوجه نیت شوم او شدم. او را هل دادم و با هم درگیر شدیم. مادرم بلافاصله سر‌رسید. او را به اتاق برد و در را رویش قفل کرد. چند دقیقه بعد دیدم کیوان از راه بالکن بار دیگر وارد خانه شد. من هم از ترسم‌ از آشپزخانه کارد میوه‌خوری  برداشتم. او با من درگیر شد که ناگهان چاقو به سینه‌اش فرو رفت. من فقط برای دفاع از خودم چاقو به دست گرفتم.
در حالی که  مادرت در خانه بود چرا چاقو برداشتی و  از مادرت  کمک نگرفتی؟
اگر مادرم حامی و پشتیبان من بود هیچ وقت پایم به دادگاه کشیده نمی‌شد.
چند خواهر و برادر داری؟
 پدرم تا به حال پنج بار ازدواج کرده است. یک برادر 18 ساله  دارم که تنها کسی است که در دنیا دوستش دارم‌. یک برادر دو ساله هم  از همسر پنجم پدرم دارم.
حالا  از پدرت خبر داری؟
 پدرم سال‌هاست که ما را رها کرده و سراغی از ما نمی‌گیرد، اما حالا از وقتی در زندان هستم با او تلفنی تماس می‌گیرم و شنیده‌ام‌ مدتی است به سرطان خون مبتلا شده است.
چطور توانستی رضایت مادر قربانی را جلب کنی؟
وکیلم، هیات قضایی و‌ یک زن خیر با  او صحبت کردند تا راضی به گذشت شد؛ اما بخشش او لطفی از طرف خدا بود که در روز تولدم به من عطا شد.
چه مدت  است که در زندانی؟
یک سال و نیم. اما من در این مدت انگار  زنده‌به‌گور شده بودم. من کنار 900 زن زندانی در زندان شهرری بودم و هر روز  به  قصاص فکر می‌کردم تا اینکه امروز  اولیای‌دم‌ در جلسه دادگاه اعلام گذشت کرد.
 بعد از آزادی از زندان قصد داری چه کار کنی؟
می‌خواهم درسم را بخوانم. روی پای خودم می‌ایستم و با خیاطی خرج زندگی‌ام را تامین می‌کنم. اگر خواستگار خوبی داشتم  ازدواج  می‌کنم‌.
 خودت باور داری  که در 20 سالگی  مرتکب  قتل شده‌ای؟
 نه. این ماجرا فقط یک اتفاق بود. من اصلا قصد کشتن کیوان را نداشتم. من قاتل نیستم؛ فقط به خاطر شرایط سختی که در آن بزرگ شده‌ام کمی پرخاشگر‌م.
مبلغ دیه را چطور می‌خواهی پرداخت کنی؟
 من واقعا پولی ندارم و چشم انتظار کمک خیرین هستم. می‌دانم خدا در پرداخت دیه به من کمک می‌کند.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.