برادرکشی بر سر مصرف شیشه

مرد معتاد وقتی فهمید برادرش سهم موادمخدر او را مصرف کرده است، او را با ضربه سنگ کشت و جسدش را در خانه‌ای مخروبه دفن کرد.
 

به گزارش جام‌جم، دو هفته پیش جوان معتادی از خانه‌شان در یکی از محله‌های شهریار خارج شد و دیگر بازنگشت. با غیبت طولانی او، خانواده‌اش به اداره جنایی پلیس آگاهی ویژه غرب استان تهران مراجعه و برای یافتن او درخواست کمک کردند.

 
با شروع جست‌وجوها برای یافتن پسر معتاد، چند روز پیش ماموران کلانتری اندیشه از طریق تماس مردمی از کشف جسد جوان معتادی که در مخروبه‌ای در اطراف شهر دفن شده بود، باخبر شدند. در ادامه کارآگاهان جنایی با حضور در آنجا مشاهده کردند جسد متعلق به همان مرد گمشده است. بررسی‌‌ها نشان می‌داد او بر اثر ضربه به سرش کشته شده و ساعت‌ها از مرگش می‌گذرد. عامل جنایت برای این که ردی از خود برجای نگذارد، جسد را داخل مخروبه انداخته و روی او سنگ ریخته بود.
 
ماموران با بررسی آنجا، قطعه سنگی پیدا کردند که لکه‌های خون روی آن وجود داشت. با بررسی لکه‌های خون، معلوم شد قاتل با همین سنگ ضربه‌ای به سر جوان معتاد زده و جانش را گرفته است.
 
ماموران در تحقیقات محلی متوجه شدند یک مرد کارتن‌خواب معتاد با پلیس تماس گرفته و محل کشف جسد را گزارش داده است. این فرد شناسایی و برای تحقیقات به پلیس آگاهی غرب استان تهران منتقل شد و به افسر تحقیق گفت: در حال جمع‌آوری وسایل پلاستیکی از میان زباله‌ها بودم که به سمت این مخروبه آمدم. سنگ‌های چیده شده توجهم را جلب کرد. سنگ‌ها را به کناری زدم و با جسد مردی که او را می‌شناختم، روبه‌رو شدم. ترسیدم و ماجرا را به چند نفر از دوستانم گفتم و آنها هم جسد را دیدند و بعد به پلیس زنگ زدم. او را چند بار همراه برادرش ـ که او نیز معتاد بودـ هنگام جمع کردن ضایعات دیده بودم.
 
با توجه به گفته‌های این مرد، ماموران به تحقیق از دوستان وی پرداختند که معلوم شد مرد معتاد درست می‌گوید. مقتول و برادرش با هم ضایعات جمع می‌کردند که روز حادثه آن دو را با هم دیده‌اند.
 
همین سرنخ کافی بود که ماموران برادر او را برای تحقیقات احضار کنند که معلوم شد وی چند روزی است ناپدید شده و خانواده‌اش هم از او خبری ندارند. به این ترتیب وی تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و بازداشت شد.
 
متهم به قتل با انتقال به پلیس آگاهی، پس از اظهارات ضد و نقیض، به قتل برادرش اعتراف کرد و گفت: ما هر دو معتاد به شیشه بودیم. گاهی نیز با هم ضایعات جمع می‌کردیم. روز حادثه با هم ضایعات را برای فروش نزد مردی بردیم و بابت آن 150 هزارتومان پول گرفتیم. با بخشی از این پول شیشه خریدیم. برادرم همه مواد را مصرف کرد و چیزی به من نداد که سر این موضوع با هم دعوا کردیم. عصبانی شدم و قطعه سنگی را محکم به سرش زدم که فوت شد. ترسیدم و جسدش را زیر سنگ‌ها دفن کرده و متواری شدم.
 
با اعتراف مرد برادرکش ، او با قرار قانونی روانه زندان شد.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.