تازه داماد، قربانی خیانت خونین نوعروس

نوعروسی که در پی تصادف رانندگی، با راننده خودروی خسارت دیده آشنا شده بود پس از طرح دوستی و با همدستی مرد شیطان‌صفت، نقشه قتل تازه داماد را طراحی و اجرا کردند.

به‌گزارش خبرنگار حوادث «ایران» و براساس اوراق پرونده، ساعت یک بامداد ششم مهر امسال، زن جوانی هراسان با پلیس 110 تماس گرفت و از حمله 2 مرد نقابدار ناشناس به همسرش خبر داد. بلافاصله مأموران کلانتری 44 «ولد‌آباد» کرج، راهی خیابان چمن شده و با پیکر نیمه‌جان مرد 32 ساله‌ای به نام «امید» روبه‌رو شدند که با چاقو کشته شده بود.همسر وی که تنها شاهد جنایت بود به کارآگاهان پلیس جنایی کرج گفت: شام میهمان مادر شوهرم بودیم اما به محض خروج از آنجا سرنشینان خودروی پراید سفید به بهانه پرسیدن آدرس، شوهرم را مجبور به توقف کردند اما به محض اینکه پیاده شد ناگهان با چاقو به جانش افتاده و در تاریکی شب گریختند. متأسفانه من هم نتوانستم چهره آنان یا شماره پلاک خودروی‌شان را به‌خاطر بسپارم.

در حالی که تیم جنایی به اظهارات زن جوان مشکوک بود، پدر مقتول پس از حضور در اداره آگاهی از اختلاف شدید عروس و پسرش پرده برداشت و گفت: «پسرم فقط در مسیر محل کار و باشگاه ورزشی آمد و رفت داشت و ساکت و آرام بود. او با هیچ‌کس درگیری و خصومتی نداشت و فقط چند بار از سوی همسرش تهدید شده بود.»

بدین ترتیب با دستور بازپرس شعبه 22 دادسرای کرج، تماس‌ها و پیامک‌های «نغمه» مورد بررسی قرار گرفت و کارآگاهان به شماره ناشناسی رسیدند که با زن جوان ارتباط تلفنی زیادی داشت. «نغمه» که در بازجویی‌های پلیسی دچار تناقض‌گویی شده بود با مشاهده مدارک پلیس سرانجام لب به اعتراف گشود و با افشای راز قتل شوهرش گفت: چندی پیش با «امید» که کارمند یک شرکت در تهران بود ازدواج کردم. او هر روز ساعت 5 صبح با سرویس به محل کارش می‌رفت و شب ‌هم بر می‌گشت اما متأسفانه به او علاقه‌ای نداشتم و احساس کمبود عاطفی می‌کردم. تا اینکه یک روز در یکی از خیابان‌های کرج به‌طور اتفاقی با یک خودروی 206 تصادف کردم و چون مقصر بودم، شماره تلفنم را به راننده پژو دادم. این حادثه سرآغاز یک رابطه عاطفی شد که دو روز بعد هم نخستین قرار ملاقاتمان را در جاده چالوس گذاشتیم. از «دانیال» شنیدم که متأهل است اما همسرش مهریه‌اش را اجرا گذاشته و او یک ماه در زندان بوده است. برایم تعریف کرد که پیش از این اعتیاد داشته اما ترک کرده است. او با ابراز علاقه شدید از من درخواست ازدواج کرد و چون شوهرم مانع خوشبختی‌‌مان بود، تصمیم به قتل‌اش گرفت.

ضمن اینکه وقتی با مخالفت‌هایم روبه‌رو شد مرا تهدید به افشای رابطه‌مان کرد و برای آنکه از تهدیدهایش در امان باشم، با او با ملایمت رفتار می‌کردم. تا اینکه شب حادثه، من و همسرم را غافلگیر کرد و در تاریکی نیمه شب، نقشه‌اش را عملی کرد. با اعترافات تلخ همسر مقتول، دستور بازداشت «دانیال» صادر شد و کارآگاهان جنایی کرج سه ساعت بعد او را دستگیر کردند.متهم -29‌ساله- پس از اعتراف به قتل گفت: «نغمه» می‌گفت که ازدواجش اجباری بوده و از زندگی مشترکش بشدت ناراضی بود. هر روز ارتباط‌مان عمیق‌تر می‌شد و روزی چند ساعت همدیگر را می‌دیدیم. او مدام از مشکلات خود با شوهرش حرف می‌زد و هر روز پس از آنکه شوهرش سرکار می‌رفت، به خانه‌اش می‌رفتم. در این مدت «نغمه» بارها از من خواست تا شوهرش را از بین ببرم و به خاطر پافشاری او، شرایط بدی داشتم به‌طوری که ناچار شدم به مواد مخدر رو بیاورم. صبح روز حادثه هم به خانه‌اش رفتم و تا عصر آنجا بودم. او نقشه حساب شده‌ای داشت. نشانی باشگاه ورزشی شوهرش را داد تا وی را در مسیر بازگشت به قتل برسانم اما نتوانستم. ساعت 9 شب در تلگرام پیام داد و گفت که شام در خانه مادر شوهرش دعوتند و برایم آدرس را فرستاد. گفته بود حدود ساعت 12 شب در مسیر برگشت از آنجا به بهانه حالت تهوع، خودروی شوهرش را متوقف کرده و پیاده می‌شود.از من هم خواست همانجا کار را یکسره کنم. بنابراین پس از کمین در محل مورد نظر و با اشاره «نغمه» نقشه را اجرا کردم.

بدین‌ترتیب پس از بازسازی صحنه جنایت، «دانیال» و «نغمه» به اتهام مباشرت و معاونت در قتل عمدی «امید» با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.پرونده با صدور کیفرخواست به دادگستری البرز فرستاده شد.قرار است قاضی «هدایت رنجبر» رئیس شعبه اول دادگاه کیفری (1) کرج و دو قاضی مستشار دادگاه پس از مطالعه پرونده، عاملان جنایت را محاکمه کنند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۴
ایران سرفرازم آرزوست - ورشو، لهستان

اگه این خانوم اجازه طلاق داشت شاید این اتفاق نمی افتاد. این نسل دیگه نمی تونه با سنتها و قوانین جاری زندگی کنه. داماد سر براه هم قربانی نادانی خودش شد. آخه چرا به یک رابطه بد ادامه میدن مردم؟ جدایی بهترین راه می تونه باشه (اگه بچه ای در کار نباشه)
‌سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۱۲
۴۹
tabatabayi - آلمان، آلمان
[::ایران سرفرازم آرزوست - ورشو، لهستان::]. به شما می گویند یک ایرانی از نسل جدید، یعنی مغز کلاسه بندی شده و کلیشه ای، قضاوت بدون اطلاع، تا یک کلمه را شنیدی، تا ته داستان را درست یا غلط حدس می زنی!! آیا شما وکیل پرونده، قاضی؟ بازپرس؟ خانواده مقتول؟ خانواده متهم؟ کدامش هستی که این قدر راحت قضاوت می کنی و حکم صادر می کنی؟ یک مثال ساده: از کجا می دانی که این خانم نمی توانسته درخواست طلاق بدهد؟ از کجا معلوم که شوهر این خانم (مقتول) مال و اموال نداشته و درصورت طلاق، چیزی به همسرش نمی رسید، پس بهتر می دانست که طلاق نگیرد و او را بکشد تا وارث او شود؟
‌سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۳۸
۴۰
Liberte - ارومیه، ایران

[::ایران سرفرازم آرزوست - ورشو، لهستان::]. حق با شماست.ولی این زن کثیف سزاوار نیست ، خانوم خطاب شه. هرچقدر هم زندگی مشترک سخت باشه ، نبایست کسی به این درجه از ذلالت برسد.
‌سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۵
۱۰۷
millionaire - منچستر، انگلستان

متاسفانه خانواده ها انقدر از طلاق میترسند و زنجیرهاى پیوند زناشویى (مهریه ، جهاز ، خرج عروسى ، پدر خطرناک عروس ، مادر خطرناک داماک ، برادرهاى عروس ، دایى گردن کلفت ، و .......)رو موقع ازدواج انقدر این پیوند و زنجیر رو کلفت وکلفت تر میکنند که ،جدایى و طلاق براى کسانى که همدیگر رو نمیخوان میشه آرزو ، اشکال در رسومات پوسیده عروسیها ست
‌سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۱:۲۷
۳۲
agha_ehsan - تهران، ایران

مملکت گل و بلبله . آقایون دقت کنید اگر زنتون خوشگله و شما هم مجبورید کل روز رو تنهاش بذارید خیلی احتمال داره که از چارچوب خونه بزنه بیرون و رابطه برقرار کنه . پیشنهادم اینه . شمایی که صبح میری و شب خسنه و کوفته میای و مثل جنازه میافتی اصلا برا چی زن می گیری ؟ که اونم گیر یه پلنگ خطرناکی مثل این بی بته و یه گرگ وحشی بیافتی؟
‌سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۵
۶۲
kasra persia - لندن، انگلستان

آینها همش بهانه هست ، یعنی هر کس با یه نفر اختلاف داشت باید نقشه قتل اون رو بکشه؟. اینها بی اصل و نسب بودن رو میرسونه که آدم به خاطر افزون طلبی، عیاشی، دنیا پرستی، سیری ناپذیری، ... اینقدر بیرحم بشه. با کمال تاسف خیانت و جنایت مد شده.
‌سه شنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۶
۳۷
shana - خوزستان، ایران
بعد بیاید و حق طلاق رو مسخره کنید طلاق تو ایران وجود نداره .مگر اینکه مرد قسمتی از بدن یا صورت زن رو ناقص کنه .یا زن تمام حق و حقوق و بچه و زندگیش رو بده و بعد از سالها با یک ساک کوچیک آواره جامعه بشه
‌چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ - ۰۴:۰۷
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.