سناریوی دخترجوان برای تصاحب ثروت مرد میلیاردر
رأی دهید
متهم 25 ساله برای رسیدن به هدفش، پیرمرد ثروتمند را با ترفندهای زنانه به دام انداخت و بعدهم او را به ویلایی در هشتگرد کشاند. اما...
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، پیرمرد ثروتمند که روزچهارشنبه و درپی فرار از شکنجه گاه مخوف، خود را به دادسرای جنایی رسانده بود از سه گروگانگیر شکایت کرد. او در تشریح ماجرا گفت: «چندی قبل زنگ خانه ویلاییام درمحله نیاوران به صدا درآمد. وقتی در را بازکردم دخترجوانی را دیدم که مدعی شد به تازگی همسایهام شده وپرنده خانگیاش- کاسکو- به خانه من پرواز کرده است. بعد هم اجازه خواست تا وارد باغ خانه شود و پرندهاش را بگیرد که من هم ممانعتی نکردم. غافل از اینکه ورود او بهخانهام، سناریویی برای برقراری ارتباط و اجرای نقشه آدم ربایی و تصاحب ثروتم بود.»
خانم دکتر قلابی، مجری آدم ربایی
فردای آن روز بود که سهراب خود را به دادسرای جنایی تهران رساند و راز آدم ربایی و اسیدپاشی را برملا کرد. این درحالی بود که پیرمرد مدعی بود زمانی که به هوش آمده متوجه آثار باقیمانده جوهر روی انگشتش شده و احتمال میدهد آدم ربایان از او اثر انگشتی روی برگهای سفید گرفته باشند.
به دنبال این شکایت بازپرس «آرش سیفی» ازشعبه 4 دادسرای جنایی تهران دستور تحقیقات ویژه و بازداشت عاملان آدم ربایی را صادر کرد. ساعاتی بعد شقایق در مخفیگاهش بازداشت شد اما در نخستین بازجوییها منکر آدم ربایی شد و درحالی که خود را دانشجوی پزشکی و غریق نجات معرفی کرد، گفت وضع مالی خوبی دارد و نیاز به پول هم ندارد. دختر جوان درباره نحوه آشناییاش با مرد ثروتمند نیزگفت: «دو ماه قبل به خانه یکی از دوستانم در نیاوران رفته بودم که پرنده «کاسکو»ام به باغ خانه سهراب پرواز کرد. وقتی برای گرفتن پرندهام به آن خانه رفتم باب آشنایی ما بازشد. ضمن اینکه به هیچ عنوان آدم ربایی را قبول ندارم؛ چراکه من ویلایی در هشتگرد گرفته بودم که برق آنجا مشکل داشت. سهراب میگفت که تخصص در برق دارد و میتواند مشکل ویلا را حل کند. به همین دلیل روز حادثه به همراه سهراب سوار بر خودرو آژانس شدیم تا به ویلا برویم اما در پمپ بنزین او به صورت ناگهانی ناپدید شد و بعد متوجه شدم که به خانهاش برگشته است و...
اعتراف به آدم ربایی با نقشه قبلی
درحالی که دختر جوان منکر آدم ربایی و اسیدپاشی بود دو همدست دیگرش ازسوی کارآگاهان مبارزه با جرایم جنایی پایتخت دستگیر شده و زمانی که با مدارک و شواهد پلیسی مواجه شدند به جرمشان اعتراف کردند. آنها شقایق را طراح سناریوی گروگانگیری و اسید پاشی معرفی کردند. بدین ترتیب با اعترافهای آنها شقایق نیز لب به سخن گشود و آدم ربایی را پذیرفت اما همچنان منکر اسیدپاشی شد.
دختر جوان در گفتوگو با خبرنگار ما جزئیات بیشتری ازاین ماجرا را افشا کرد.
سهراب را از کجا میشناختی؟
من اورا نمیشناختم؛ نامزد دوستم، بنگاه دار است. سهراب خانهاش را برای اجاره به بنگاه سپرده بود و نامزد دوستم به نام اردلان چند باری مشتری برایش برده بود. او به من پیشنهاد داد که با سهراب طرح دوستی بریزم و در فرصتی مناسب در خانه را باز بگذارم تا اردلان بتواند وارد خانه شود.
اردلان برای چه میخواست به خانه سهراب بیاید؟
می گفت میخواهد در باغ مخفی شود و در فرصتی مناسب از او اثر انگشت و امضا بگیرد. وضع مالی سهراب خیلی خوب بود و اردلان حتی میگفت حاضر است انگشت او را قطع کند تا بتواند اثر انگشت بگیرد. حتماً میخواست با اثر انگشت او اموالش را بالا بکشد. اردلان میگفت به سهراب مواد مخدر بدهیم تا او آلزایمر بگیرد و مدارک را برایمان امضا کندو...
پس کاسکو بهانه بود؟
بله، شگردی بود که اردلان به من یاد داد تا با سهراب ارتباط برقرار کنم. اما چون سهم کمی را به من میداد تصمیم گرفتم با اردلان کار نکنم و به همین دلیل از کیوان و خشایار برای این کار کمک گرفتم.
چند وقت بود که نقشه آدم ربایی را کشیده بودی؟
دو، سه ماهی برای اجرای این کار نقشه کشیده بودیم اما میانه راه پشیمان شدیم.
یعنی آدم ربایی نکردید؟
آدم ربایی کردیم اما وسط راه پشیمان شدیم.
بیشتر توضیح میدهی؟
آن شب به بهانه شام خوردن سهراب را سوار ماشین کردیم و به طرف ویلای هشتگرد رفتیم. اما در راه پشیمان شدیم، زمانی که به نزدیکی ویلا رسیدیم من و کیوان از ماشین پیاده شدیم اما یکدفعه متوجه صدای گاز ماشین شدیم. زمانی که برگشتیم دیدیم خشایار ماشین را برداشته و سهراب را فراری داده است.
از او سرقت هم کردید؟
می گوید که گوشی تلفن و مقداری پول دزدیدیم اما هیچ پولی برنداشتیم. همه آنها داخل ماشین بود.
اسید پاشی و ضرب و شتم را قبول داری؟
اسیدپاشی را که اصلاً انجام ندادیم. اما کیوان وخشایار زمانی که درماشین بودیم چند مشت و لگد به او زدند که بترسد.
با دو همدستت چطور آشنا شدی؟
هر دوی آنها راننده آژانس بودند.
زمانی که بازداشت شدی گفتی دانشجوی دکتری هستم؛ درست گفتی؟
زمانی که بازداشت شدم خیلی دروغ گفتم چون اصلاً تصور نمیکردم دستم به این زودی رو شود ولی حالا بشدت پشیمانم ومی دانم که اشتباه بزرگی کرده ام.امیدوارم ازاین مخمصه بزرگ نجات پیداکنم.باورکنید شیطان فریبم داد.باخودم گفتم این پیرمرد حسابی پولداراست وفرزندانش هم درخارج ازکشورزندگی میکنند.پس با پولی که ازاومی گیریم میتوانیم یک عمرراحت زندگی کنیم اما افسوس که تمام این نقشهها کودکانه وسراب بود.
دختر جوان در گفتوگو با خبرنگار ما جزئیات بیشتری ازاین ماجرا را افشا کرد.
سهراب را از کجا میشناختی؟
من اورا نمیشناختم؛ نامزد دوستم، بنگاه دار است. سهراب خانهاش را برای اجاره به بنگاه سپرده بود و نامزد دوستم به نام اردلان چند باری مشتری برایش برده بود. او به من پیشنهاد داد که با سهراب طرح دوستی بریزم و در فرصتی مناسب در خانه را باز بگذارم تا اردلان بتواند وارد خانه شود.
اردلان برای چه میخواست به خانه سهراب بیاید؟
می گفت میخواهد در باغ مخفی شود و در فرصتی مناسب از او اثر انگشت و امضا بگیرد. وضع مالی سهراب خیلی خوب بود و اردلان حتی میگفت حاضر است انگشت او را قطع کند تا بتواند اثر انگشت بگیرد. حتماً میخواست با اثر انگشت او اموالش را بالا بکشد. اردلان میگفت به سهراب مواد مخدر بدهیم تا او آلزایمر بگیرد و مدارک را برایمان امضا کندو...
پس کاسکو بهانه بود؟
بله، شگردی بود که اردلان به من یاد داد تا با سهراب ارتباط برقرار کنم. اما چون سهم کمی را به من میداد تصمیم گرفتم با اردلان کار نکنم و به همین دلیل از کیوان و خشایار برای این کار کمک گرفتم.
چند وقت بود که نقشه آدم ربایی را کشیده بودی؟
دو، سه ماهی برای اجرای این کار نقشه کشیده بودیم اما میانه راه پشیمان شدیم.
یعنی آدم ربایی نکردید؟
آدم ربایی کردیم اما وسط راه پشیمان شدیم.
بیشتر توضیح میدهی؟
آن شب به بهانه شام خوردن سهراب را سوار ماشین کردیم و به طرف ویلای هشتگرد رفتیم. اما در راه پشیمان شدیم، زمانی که به نزدیکی ویلا رسیدیم من و کیوان از ماشین پیاده شدیم اما یکدفعه متوجه صدای گاز ماشین شدیم. زمانی که برگشتیم دیدیم خشایار ماشین را برداشته و سهراب را فراری داده است.
از او سرقت هم کردید؟
می گوید که گوشی تلفن و مقداری پول دزدیدیم اما هیچ پولی برنداشتیم. همه آنها داخل ماشین بود.
اسید پاشی و ضرب و شتم را قبول داری؟
اسیدپاشی را که اصلاً انجام ندادیم. اما کیوان وخشایار زمانی که درماشین بودیم چند مشت و لگد به او زدند که بترسد.
با دو همدستت چطور آشنا شدی؟
هر دوی آنها راننده آژانس بودند.
زمانی که بازداشت شدی گفتی دانشجوی دکتری هستم؛ درست گفتی؟
زمانی که بازداشت شدم خیلی دروغ گفتم چون اصلاً تصور نمیکردم دستم به این زودی رو شود ولی حالا بشدت پشیمانم ومی دانم که اشتباه بزرگی کرده ام.امیدوارم ازاین مخمصه بزرگ نجات پیداکنم.باورکنید شیطان فریبم داد.باخودم گفتم این پیرمرد حسابی پولداراست وفرزندانش هم درخارج ازکشورزندگی میکنند.پس با پولی که ازاومی گیریم میتوانیم یک عمرراحت زندگی کنیم اما افسوس که تمام این نقشهها کودکانه وسراب بود.
دیدگاه خوانندگان
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
یک عمر راحت اشخاصی زندگی میکنند که فرق حلال و حروم رو بفهمند!
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵
۶۲
Elish - وگن، سوئد
ما که نفهمیدیم جریان چی بود..آقا سهراب رو فراری دادن یا تو ویلا بستنش و روش اسید پاچیدن؟؟؟؟....این روزها مردم برای پول و برای آدمهای پولدار هر کاری میکنن
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۹
۸۰
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
یک زن تنها و بیکار ویلائی را در هشتگرد اجاره میکند و با همدستی دو مرد که را ننده اژانس هستند و مشخص است که تنها سرمایه گذار اینکار همان خانم است که سرمایه ان همراه خودش میباشد واگر نام ان پرنده کاسکو در هم بکنید شغل اصلی ایشان همراه با جواز کسب دریافتی از اتحادیه صنف کاسکو بازان مشخص میشود.تنها اشکال کار ایشان نداشتن بر چسب قیمت میباشد والا همه کار ها درست است. بزن بریم که وقت کوتاه است
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۶
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
دختره زاده کشور اسلامی است که دولتش هم برای بدبختی اسلامی میباشد ولی فرق پول حلال و حرام را یاد نگرفته ! ای که به گور هرچه اخوند است لعنت !
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۳
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
دختره زاده کشور اسلامی است که دولتش هم برای بدبختی اسلامی میباشد ولی فرق پول حلال و حرام را یاد نگرفته ! ای که به گور هرچه اخوند است لعنت !
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۳
۸۰
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
یک زن تنها و بیکار ویلائی را در هشتگرد اجاره میکند و با همدستی دو مرد که را ننده اژانس هستند و مشخص است که تنها سرمایه گذار اینکار همان خانم است که سرمایه ان همراه خودش میباشد واگر نام ان پرنده کاسکو در هم بکنید شغل اصلی ایشان همراه با جواز کسب دریافتی از اتحادیه صنف کاسکو بازان مشخص میشود.تنها اشکال کار ایشان نداشتن بر چسب قیمت میباشد والا همه کار ها درست است. بزن بریم که وقت کوتاه است
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۶
۶۲
Elish - وگن، سوئد
ما که نفهمیدیم جریان چی بود..آقا سهراب رو فراری دادن یا تو ویلا بستنش و روش اسید پاچیدن؟؟؟؟....این روزها مردم برای پول و برای آدمهای پولدار هر کاری میکنن
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۹
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
یک عمر راحت اشخاصی زندگی میکنند که فرق حلال و حروم رو بفهمند!
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
یک عمر راحت اشخاصی زندگی میکنند که فرق حلال و حروم رو بفهمند!
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵
۶۲
Elish - وگن، سوئد
ما که نفهمیدیم جریان چی بود..آقا سهراب رو فراری دادن یا تو ویلا بستنش و روش اسید پاچیدن؟؟؟؟....این روزها مردم برای پول و برای آدمهای پولدار هر کاری میکنن
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۹
۸۰
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
یک زن تنها و بیکار ویلائی را در هشتگرد اجاره میکند و با همدستی دو مرد که را ننده اژانس هستند و مشخص است که تنها سرمایه گذار اینکار همان خانم است که سرمایه ان همراه خودش میباشد واگر نام ان پرنده کاسکو در هم بکنید شغل اصلی ایشان همراه با جواز کسب دریافتی از اتحادیه صنف کاسکو بازان مشخص میشود.تنها اشکال کار ایشان نداشتن بر چسب قیمت میباشد والا همه کار ها درست است. بزن بریم که وقت کوتاه است
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۶
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
دختره زاده کشور اسلامی است که دولتش هم برای بدبختی اسلامی میباشد ولی فرق پول حلال و حرام را یاد نگرفته ! ای که به گور هرچه اخوند است لعنت !
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۳
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
یک عمر راحت اشخاصی زندگی میکنند که فرق حلال و حروم رو بفهمند!
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵
۶۲
Elish - وگن، سوئد
ما که نفهمیدیم جریان چی بود..آقا سهراب رو فراری دادن یا تو ویلا بستنش و روش اسید پاچیدن؟؟؟؟....این روزها مردم برای پول و برای آدمهای پولدار هر کاری میکنن
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۹
۸۰
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
یک زن تنها و بیکار ویلائی را در هشتگرد اجاره میکند و با همدستی دو مرد که را ننده اژانس هستند و مشخص است که تنها سرمایه گذار اینکار همان خانم است که سرمایه ان همراه خودش میباشد واگر نام ان پرنده کاسکو در هم بکنید شغل اصلی ایشان همراه با جواز کسب دریافتی از اتحادیه صنف کاسکو بازان مشخص میشود.تنها اشکال کار ایشان نداشتن بر چسب قیمت میباشد والا همه کار ها درست است. بزن بریم که وقت کوتاه است
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۶
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
دختره زاده کشور اسلامی است که دولتش هم برای بدبختی اسلامی میباشد ولی فرق پول حلال و حرام را یاد نگرفته ! ای که به گور هرچه اخوند است لعنت !
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۳
۵۷
دوستدار - استهکلم، سوئد
دختره زاده کشور اسلامی است که دولتش هم برای بدبختی اسلامی میباشد ولی فرق پول حلال و حرام را یاد نگرفته ! ای که به گور هرچه اخوند است لعنت !
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۳
۸۰
واقع بین ایرانی - هامبورگ، آلمان
یک زن تنها و بیکار ویلائی را در هشتگرد اجاره میکند و با همدستی دو مرد که را ننده اژانس هستند و مشخص است که تنها سرمایه گذار اینکار همان خانم است که سرمایه ان همراه خودش میباشد واگر نام ان پرنده کاسکو در هم بکنید شغل اصلی ایشان همراه با جواز کسب دریافتی از اتحادیه صنف کاسکو بازان مشخص میشود.تنها اشکال کار ایشان نداشتن بر چسب قیمت میباشد والا همه کار ها درست است. بزن بریم که وقت کوتاه است
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۶
۶۲
Elish - وگن، سوئد
ما که نفهمیدیم جریان چی بود..آقا سهراب رو فراری دادن یا تو ویلا بستنش و روش اسید پاچیدن؟؟؟؟....این روزها مردم برای پول و برای آدمهای پولدار هر کاری میکنن
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۹
۶۲
فرهاد امیرپور - خارکوف، اوکراین
یک عمر راحت اشخاصی زندگی میکنند که فرق حلال و حروم رو بفهمند!
شنبه ۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵