قرآن‌خوانی متهم در دادگاه

معلم خصوصی که 9 سال قبل به خاطر علاقه به مادر یکی از شاگردانش دست به جنایت زده و در این سال‌ها در زندان به انتظار اعدام نشسته بود، از قضات دادگاه درخواست کمک کرد. این مرد گفت که از گذشته‌اش پشیمان است و در زندان به هم‌بندی‌هایش آموزش قرآن می‌دهد. او برای اثبات این حرفش در دادگاه قرآن خواند و تقدیرنامه‌هایش را به قضات نشان داد.

رسیدگی به این ماجرا از ساعت 4 بامداد بیست‌و‌یکم مهر سال 86 به‌دنبال سقوط یک پراید نقره‌ای به دره‌ای در حوالی پل جاجرود در دستور کار پلیس قرار گرفت. ماموران وقتی در محل حاضر شدند با جنازه پابرهنه مرد جوانی روی صندلی راننده روبه‌رو شدند که لباس خانه به تن داشت. بررسی‌ها نشان می‌داد این مرد به احتمال زیاد قربانی جنایت شده و عاملان جنایت قصد داشتند با صحنه‌سازی ماجرا را سانحه رانندگی جلوه دهند که ناکام ماندند.

 جنازه درحالی به پزشکی‌قانونی فرستاده شد که مشخص شد قربانی 37 ساله عسگر نام دارد.

  اختلاف‌های دنباله‌دار رازگشای جنایت
وقتی پزشکی‌قانونی علت مرگ را خفگی اعلام کرد و پلیس به اختلاف‌های دنباله‌دار این مرد و همسر 30 ساله‌اش، زرین‌تاج پی برد، ماجرا رنگ و بوی جنایی به خود گرفت و زن جوان تحت‌بازجویی قرار گرفت. زن 30 ساله که باردار بود در بازجویی‌ها خودش را بی‌اطلاع از سرنوشت شوهرش نشان داد اما پلیس به رابطه پنهانی وی و معلم خصوصی پسرش به نام امید پی برد.
امید 26ساله بازداشت شد و به کشتن عسگر به خاطر علاقه به زرین‌تاج و با همدستی برادرش امیر و دوستش احمد اعتراف کرد. 
  متهمان در دادگاه
به دنبال بازسازی صحنه جرم متهمان در شعبه 113دادگاه کیفری سابق استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.  در آن جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و برای امید به اتهام مباشرت و برای امیر، احمد و زرین‌تاج به اتهام معاونت اشدمجازات خواست. سپس قیم سه فرزند قربانی از طرف دو پسر 14 و 17 ساله وی و همچنین فرزند دوساله‌ وی که در بهزیستی نگهداری می‌شد برای امید حکم قصاص خواست. مادر عسگر نیز درخواست قصاص را مطرح کرد.
سپس امید در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «به خاطر علاقه‌ای که به زرین‌تاج داشتم نقشه قتل شوهرش را کشیدم و در عملی کردن نقشه از برادرم و دوستم کمک گرفتم. نیمه‌شب با کلیدی که زرین‌تاج به من داده بود، وارد خانه شدیم و با مشت و لگد به جان عسگر افتادیم. من شیلنگ گاز را دور گردنش پیچیدم و کار را تمام کردم.» در آن جلسه امیر و احمد اما منکر دست داشتن در قتل شدند و گفتند فقط همراه امید به خانه عسگر رفته بودند.
زرین‌تاج نیز گفت: «وقتی که 12 ساله بودم به عقد عسگر درآمدم. او اعتیاد شدید داشت و به من و فرزندانم اهمیت نمی‌داد تا اینکه با امید که به‌عنوان معلم خصوصی پسرم به خانه‌مان رفت‌وآمد داشت، آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من برایش درددل کردم و گفتم با عسگر اختلاف شدید دارم. امید برای کمک به من کلید خانه‌مان را گرفت اما من از نقشه او بی‌اطلاع بودم.»  در پایان آن جلسه قضات دادگاه امید را به قصاص، سه‌سال زندان و 99ضربه شلاق محکوم کردند. امیر و زرین‌تاج نیز هرکدام به 15 سال زندان و احمد به 10 سال زندان محکوم شدند.
  9سال بلاتکلیفی در زندان
حکم صادره در شعبه  13 دیوان‌عالی کشور مهر تایید خورده و قطعی شده بود که امید توانست با دادن یک ملک به سه فرزند قربانی رضایت آنها را جلب کند اما تلاش وی برای جلب رضایت مادر پیر عسگر بی‌نتیجه ماند. به این ترتیب و با گذشت 9سال از جنایت امید در زندان بلاتکلیف ماند و طبق ماده 429 قانون جدید مجازات اسلامی نامه‌ای به دادگاه نوشت و درخواست تعیین‌تکلیف را مطرح کرد. وی که حالا 35ساله است دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به دفاع پرداخت. 
  7سال تدریس قرآن در زندان امید گفت: «چون خواهرم در آرایشگاه زرین‌تاج کار می‌کرد با او آشنا شدم. من به‌عنوان معلم خصوصی پسر زرین‌تاج به خانه‌شان می‌رفتم که درد‌دل‌های او را شنیدم و به او علاقه‌مند شدم. نقشه قتل را خودم به تنهایی کشیدم. برادرم راضی نبود در این ماجرا به من کمک کند. به همین خاطر او را تهدید کردم اگر به من کمک نکند ماجرای اعتیادش را به خانواده‌اش می‌گویم و آبرویش را می‌برم. من و برادرم و احمد به خانه زرین‌تاج رفتیم و نقشه قتل را عملی کردیم. در مدت 9سالی که در زندانم بارها کابوس اعدام دیده‌ام و از این وضعیت خسته شده‌ام.»
وی ادامه داد: «من در این مدت توانستم رضایت فرزندان عسگر را جلب کنم اما مادر پیر او که در یکی از روستاهای دورافتاده غربی کشور ساکن است به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نمی‌شود. حتی برادر عسگر پیغام داده که اگر کسی را برای جلب رضایت به آنجا بفرستم، او را می‌کشند. مادر عسگر پولی هم ندارد که به‌عنوان سهم دیه نوه‌هایش بپردازد تا بتواند حکم اعدام مرا اجرا کند. به همین خاطر در این سال‌ها در زندان بلاتکلیف مانده‌ام.»
 وی گفت: «در هفت سال گذشته در زندان قرآن یاد گرفته‌ام و به هم‌بندی‌هایم قرآن آموزش می‌دهم.»
در این بین رئیس دادگاه از امید خواست تا چند آیه از قرآن را قرائت کند. این متهم چند تقدیرنامه را که در زندان گرفته بود به قضات دادگاه نشان داد و گفت: «من در این سال‌ها تنبیه شده‌ام و خیلی پشیمانم. از قضات تقاضا دارم به من کمک کنند. من در جوانی به پدر و مادرم خوبی نکردم و حالا می‌خواهم گذشته‌ام را جبران کنم.»
 در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۶۲
Elish - وگن، سوئد
آخه این رابطه ارزش داشت که اینطور تو زندون در بدر بشی‌ و به قول خودت ۹ سال کابوس اعدام رو داشته باشی‌. حالا رفتی‌ قران یاد گرفتی‌. تو هم فهمیدی چه جوری میتونی‌ دل آقایان قضات رو به دست بیاری. حتما تو مجازاتت آقایان قضات تخفیف قائل میشن.
جمعه ۱۶ مهر ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۰
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.