پایان خونین آشنایی در تانگو

هنرور سینمایی که یک زن پرستار را در خانه‌اش کشته بود، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و ادعای تازه‌ای مطرح کرد.
رسیدگی به این پرونده از سیزدهم مرداد سال 93 به دنبال تماس سرایدار یک آپارتمان در حوالی خیابان سردار جنگل در دستور کار پلیس قرار گرفت. مرد سرایدار به پلیس گفت: «از طبقه ششم ساختمان سر و صدا شنیدم. به همین خاطر به طبقه بالا رفتم و همان موقع مرد میانسالی را دیدم که با سر و صورت خونی، در واحد آپارتمانی را باز کرد. او قصد فرار داشت که با دیدن من منصرف شد و در پله‌ها نشست و از هوش رفت. من وقتی وارد واحد آپارتمانی شدم جنازه خونین زن صاحبخانه به نام مهرانگیز را دیدم که گوشه‌ای افتاده و سرش متلاشی شده بود. به همین خاطر با پلیس تماس گرفتم.»

جنازه با هماهنگی قضایی به پزشکی قانونی فرستاده و مرد جوان با آمبولانس اورژانس به بیمارستان منتقل شد.

 بررسی‌ها نشان می‌داد مهرانگیز که پرستار و همسر یک پزشک سرشناس در کرمان بود از چند ماه قبل همراه پسر 18 ساله‌اش به این آپارتمان آمده بود، ولی گاهی اوقات به کرمان می‌رفت تا به همسر و پسر بزرگش سر بزند. پلیس به تحقیق دوباره از مرد سرایدار پرداخت و دریافت مرد میانسال که منوچهر نام دارد از چند ماه قبل به خانه این مادر و پسر رفت و آمد داشته و به‌عنوان راننده برای آنها کار می‌کرده است.
 اعتراف به جنایت در بیمارستان
وقتی منوچهر 47 ساله روی تخت بیمارستان به هوش آمد به قتل زن پرستار اعتراف کرد.
او گفت: «من مسئول هنروران سینمایی هستم و برای پروژه‌های بزرگ سینمایی که نیاز به سیاهی‌لشکر دارند بازیگر آماتور معرفی می‌کنم. به همین خاطر با بسیاری از هنرپیشه‌های معروف عکس یادگاری داشتم و آنها را در شبکه تانگو گذاشته بودم. 11 ماه قبل مهرانگیز با دیدن عکس‌هایم برایم پیغام فرستاد و گفت همسر یک پزشک سرشناس است و پسرش به بازیگری علاقه  دارد. او از من خواست پسرش را برای بازیگری به کارگردان‌های معروف آشنا کنم.»

 او ادامه داد: «وقتی فهمیدم مهرانگیز و پسر کوچکش در تهران یک خانه گرفته‌اند و به دور از همسر و پسر بزرگش زندگی می‌کنند قبول کردم در انجام بعضی کارها به آنها کمک کنم. به همین خاطر گاهی خریدهای خانه‌شان را انجام می‌دادم یا با ماشین آنها را به جایی می‌رساندم. ارتباط من و مهرانگیز بیشتر شده بود تا اینکه به درخواست او همسرم را طلاق دادم. من آخرین بار سر موضوع کوچکی با او درگیر شدم و با سیلی به صورتش زدم. اما سر مهرانگیز با جاکفشی برخورد کرد و بیهوش شد. می‌خواستم فرار کنم که با مرد سرایدار روبه‌رو شدم.»
به دنبال بازسازی صحنه جرم کیفرخواست صادر و پرونده به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
 
 رد ادعای متهم با نظریه پزشکی قانونی
در جلسه رسیدگی به این پرونده که دیروز به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار تشکیل شد، ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.

او گفت: «پزشکی قانونی علت مرگ را شکستگی و متلاشی شدن جمجمه اعلام کرده است و این وضعیت با ادعای متهم مبنی‌بر هل دادن قربانی و برخورد سر او با جاکفشی مطابقت ندارد. همچنین در خون متهم میزان قابل توجهی الکل کشف شده است. از این رو و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده برای منوچهر تقاضای کیفر دارم.»

سپس دو پسر جوان قربانی در جایگاه ویژه ایستادند و برای قاتل مادرشان حکم قصاص خواستند.
 ادعای متهم در دادگاه
پس از آن، منوچهر روبه‌روی هیات قضایی ایستاد و ادعای رابطه پنهانی با قربانی را مطرح کرد. او گفت: «11 ماه رابطه دوستانه من و مهرانگیز ادامه داشت و ما به یکدیگر علاقه‌مند شده بودیم. چون از طریق شبکه تانگو با مهر‌انگیز آشنا شده بودم مدام سرگرم گوشی موبایلم بودم. به همین خاطر همسرم به من مشکوک شده بود. همسرم فهمیده بود مهرانگیز پرستار و همسرش یک پزشک سرشناس است. به همین خاطر تهدیدم کرد ماجرا را به همسر مهرانگیز می‌گوید، ولی وقتی ماجرا را به مهرانگیز گفتم پیشنهاد داد همه حق و حقوق همسرم را بدهم و او را طلاق دهم. من هم با وجود داشتن دو دختر دانشجو از همسرم جدا شدم.»
او در تشریح جزئیات جنایت گفت: «چون پسر کوچک مهرانگیز در کلاس‌های آزاد فوتبال ثبت‌نام کرده بود، مهرانگیز و پسرش تمام تابستان را در تهران ماندند. آن روز من به خانه مهرانگیز رفته بودم که با هم مشروب خوردیم. حال طبیعی نداشتم که متوجه شدم او سر کمد رفته و قصد دارد چندین بسته قرص بخورد. چون قبلا سابقه خودکشی داشت، عصبانی شدم و او را تهدید کردم اگر قرص‌ها را بخورد ماجرا را به شوهرش می‌گویم به همین خاطر او عصبانی شد و به سمت من حمله کرد و دستم را محکم گاز گرفت. من هم سیلی محکمی به صورتش زدم که به گوشه اتاق پرت شد و از سرش خون جاری شد. شدت خونریزی جمجمه او به حدی بود که خون به صورت من هم پاشیده شد.»
 او ادامه داد: «من قصد کشتن مهرانگیز را نداشتم و قتل او عمدی نبود.  در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.»
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۴۳
nima13591111 - تهران، ایران

بر آدم دروغگو لعنت
دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۳
۴۴
amirir - تهران، ایران
تخم حروم دروغهاش در حد تک سلولیهاست. بگو خواسته دکت کنه و بهت زور اومده که چیز مفتی رو داری از دست میدی زدی ترکوندی. ملت ایران زن و مرد فدایی چیزشون هستن. اونوقت عربها رو مسخره میکنید. چنتا عرب اخیرا شنیدید برای چیز آدم بکشن. به نظر من اسلام و اعراب وقتی تونستن به ایران غالب بشن که خود ایرانیها به هم خیانت کردن و ربطی به اسلام و عرب نداره. بدبختای چیز ندید خوره همش کارشون شده قتل!! خدا وکیلی داعش بیشتر ادم میکشه یا قتلهای اینجوری ایران بیشتره؟ خاک بر سر ملت فاسد. درست بشو نیستن که بدتر هم میشن.
دوشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸:۰۰
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.