آدمربایی معرفتی دانشآموزان برای معلم مالباخته
رأی دهید
ردپای یک معلم در ماجرای آدمربایی
به دنبال شکایت این مرد، تلاش برای به دست آمدن سرنخی از مردان ناشناس آغاز شده بود که پدر بهرام بار دیگر به ماموران کلانتری پیشوا مراجعه کرد و گفت یک مرد ناشناس با تلفن او تماس گرفته و در قبال آزادی پسرش، 300 میلیون تومان پول نقد خواسته است. پلیس به این مرد آموزشهای لازم را داد تا با گروگانگیرها قرار ملاقات بگذارد. پلیس با بررسی شماره تلفنهای مردان گروگانگیر دریافت آنها از کیوسک تلفن همگانی در منطقه پیشوا تماس میگیرند و احتمالا در همان حوالی هستند. تماسهای پیدرپی گروگانگیرها ادامه داشت تا اینکه بهروز بار دیگر با پلیس تماس گرفت و گفت فهمیده است گروگانگیری از سوی مرد 27 سالهای به نام اسدلله که معلم سابق پسرش بوده صورت گرفته است. پلیس با اطلاعاتی که از این مرد گرفت به ردیابی تلفن همراه او پرداخت و رد او را در یک باغ در حاشیه پیشوا پیدا کرد. به این ترتیب و در حالی که دو شبانهروز از ماجرای گروگانگیری گذشته بود، ماموران پلیس به باغ میوه رفتند و در آنجا با گروگان جوان که در اتاقی محبوس و دست و پایش با چسب بسته شده بود، روبهرو شدند. به این ترتیب اسدالله و چهار نفر از شاگردانش که نقشه آدمربایی را اجرا کرده بودند، بازداشت شدند.
متهمان در دادگاه اطفال
این معلم و چهار پسر دانشآموز دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران که شعبه ویژه رسیدگی به جرائم اطفال است به ریاست اصغر عبداللهی و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند. در این جلسه که شاکی و پدرش حضور داشتند، برای متهمان اشد مجازات خواستند. سپس اسدالله که با قرار وثیقه آزاد است، در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «من مقصر اصلی این ماجرا بودم و درددل کردن با چند نفر از دانشآموزهایم باعث شد تا پای آنها به این ماجرا باز شود. من برای پس گرفتن پول میلیونی که به پدر بهرام داده بودم، نقشه گروگان گرفتن پسرش را کشیدم و دانشآموزهایم آن را اجرا کردند. من چون مدرک قانونی برای پس گرفتن پول میلیونیام نداشتم تصمیم به این کار گرفتم و حالا خیلی پشیمانم.»سپس پژمان 24 ساله در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: «وقتی اسدالله به من گفت برای خرید ماشین 60 میلیون تومان به پدر بهرام داده، اما او پولش را پس نمیدهد ماجرا را با سه نفر از دانشآموزان اسدالله در میان گذاشتم و از آنها کمک خواستم. ما با هم بهرام را ربودیم و به باغی بردیم و با پدرش تماس گرفتیم تا در قبال آزادیاش پول اسدالله را پس بدهد. من در آن زمان دانشجوی ترم آخر رشته عمران بودم اما پس از دستگیری درسم را رها کردم و حالا بلاتکلیف منتظر حکم دادگاه هستم و از هیات قضایی تقاضای بخشش دارم.» سپس علی، محمدحسین و محمد 17 ساله که با قرار وثیقه از کانون اصلاح و تربیت آزاد شدهاند، یک به یک روبهروی هیات قضایی ایستادند.علی گفت: «من در آن زمان محصل بودم و به خاطر رابطه عاطفی که با آقای معلم داشتم دست به این کار زدم. من در مدت سه ماهی که در کانون اصلاح و تربیت بودم قرآن را حفظ و توبه کردم.»محمدحسین نیز در دفاع گفت: «در کلاس سوم دبیرستان درس میخواندم و اسدالله معلم فیزیکم بود. او و پژمان اصل ماجرا را برای ما تعریف نکرده بودند. آنها به دروغ گفته بودند ماجرا ناموسی است و من و دوستانم هم به همین خاطر تصمیم گرفتیم به آقای معلم کمک کنیم.» محمد نیز گفت: «اگر میدانستم ماجرا ناموسی نیست هرگز در آن دخالت نمیکردم. من در آن زمان شاگرد ممتاز رشته ریاضی فیزیک بودم و بیدلیل پایم به این ماجرا کشیده شد.»
اظهارات نماینده حقوقی کانون اصلاح و تربیت در دادگاه
در آن بین نماینده حقوقی کانون اصلاح و تربیت که در دادگاه حضور داشت برخاست و گفت: «سه متهم نوجوان این پرونده در کانون اصلاح و تربیت توبه کردهاند و از کار خود پشیمان هستند و با رفتارشان نشان دادهاند که درصدد جبران هستند. از این رو از شاکی پرونده و قضات دادگاه تقاضا دارم آنها را ببخشند.» در پایان این جلسه هیات قضایی وارد شور شد تا رای صادر کند.
گفتوگو با گروگان نوجوان؛ترس و دلهره رهایم نمیکند
بهرام که حالا 19 سال دارد در تشریح جزئیات ماجرا به «فرهیختگان» گفت: «پسرهایی که صورتشان را پوشانده بودند مرا در اتاقکی زندانی کردند و در مدت دو روزی که آنجا بودم، لباسهایم را از تنم درآوردند و هیچ آب و غذایی به من ندادند. من شاگرد ممتاز مدرسه و سه سال شاگرد اسدالله بودم و هیچوقت فکر نمیکردم معلمم بهخاطر اختلاف حساب با پدرم دست به چنین کاری بزند. من در آن زمان در کلاس سوم دبیرستان و در رشته حسابداری درس میخواندم اما این ماجرا تاثیر بدی در روحیهام گذاشته و موجب شده درس را رها کنم. بعد از این ماجرا ترس و دلهره مرا رها نمیکند و برای بیرون رفتن از خانه هنوز دچار وحشت هستم.»
معلم گروگانگیر در گفتوگو با «فرهیختگان»؛ از اینکه نمیتوانم در کلاس درس حاضر شوم عذاب میکشم
اسدالله نیز در تشریح اختلاف حساب مالیاش به «فرهیختگان» گفت: «هفت سال بود که در مدرسه، ریاضی و فیزیک تدریس میکردم و با دانشآموزان رابطه خوبی داشتم. بسیاری از آنها با من درددل میکردند و از مشکلاتشان میگفتند. بهرام هم دانشآموزم بود و پدرش هر روز به مدرسه میآمد. پدر بهرام میگفت صاحب یک نمایشگاه خودرو است و میتواند با قیمت مناسب برایم ماشین تهیه کند. به همین خاطر من به او اعتماد کردم و در چندین نوبت 60 میلیون تومان به او پرداختم اما نه ماشین و نه پولم را به من نمیداد. چند بار مقابل در خانهاش رفتم ولی بهرام و مادرش ادعا کردند بهروز در خانه نیست. یک سال و نیم برای پس گرفتن پولم مقابل خانه آنها میرفتم، اما چون مدرکی در دست نداشتم نمیتوانستم از بهروز شکایت کنم. به همین خاطر ماجرا را به پژمان گفتم و او از دانشآموزانم کمک خواست، اما واقعیت را به آنها نگفت. پژمان به آنها گفت چون بهرام خواهر یکی از دوستانمان را آزار داده و از او فیلم گرفته، باید او را گروگان بگیریم تا فیلم را پس بدهد. او به بچهها گفته بود اگر پای پلیس به ماجرا باز شود ممکن است بهرام فیلم را پخش کند و دختر جوان از ترس آبرویش دست به خودکشی بزند.» اسدالله ادامه داد: «حالا یک هفته از مهرماه گذشته و از اینکه من نمیتوانم بار دیگر سر کلاس درس حاضر شوم شب و روز عذاب میکشم.»
دیدگاه خوانندگان
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
همه حرف زدن جز پدر بیشرفه بحرام که باعث این همه بدبختی شده
پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۲
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
همه حرف زدن جز پدر بیشرفه بحرام که باعث این همه بدبختی شده
پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۲
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
همه حرف زدن جز پدر بیشرفه بحرام که باعث این همه بدبختی شده
پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۲
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
همه حرف زدن جز پدر بیشرفه بحرام که باعث این همه بدبختی شده
پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۲
۵۴
londonlondon - لندن، انگلستان
همه حرف زدن جز پدر بیشرفه بحرام که باعث این همه بدبختی شده
پنجشنبه ۸ مهر ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۲