چرا پدر زنم را کشتم؟

داماد جنایتکار که در جنایتی شبانه پدر همسرش را به قتل رسانده بود، زمانی که مقابل بازپرس جنایی ایستاد ادعایی متفاوت با اظهارات شاهدان مطرح کرد و مدعی شد که این جنایت ناخواسته به خاطر دفاع از خود بوده است.

به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، آثار کبودی روی صورت رامین از درگیری شب جنایت حکایت داشت. او همان متهم به قتلی است که چند شب قبل پدر همسرش را مقابل خانه او به قتل رساند. مرد جوان پس از قتل به اردبیل گریخت. اما 48 ساعت بعد از سوی کارآگاهان جنایی پایتخت ردیابی و دستگیر شد.

صبح دیروز، متهم 39 ساله برای بازجویی به شعبه 6 بازپرسی انتقال داده شد. رامین درحالی که قتل را پذیرفت در حضور بازپرس «مدیرروستا»، ادعای متفاوتی نسبت به اظهارات شهود و خانواده مقتول بیان داشت. متهم جوان در گفت‌وگو با خبرنگار «ایران» درباره علت، انگیزه قتل و سایر جزئیات حادثه گفت.

شب جنایت چه اتفاقی افتاد؟
ساعت 30/10 دقیقه شب بود که به خانه رفتم اما همسرم نبود. با او تماس گرفتم که گفت خانه پدرش است. فاصله خانه ما تا خانه پدرزنم 2 کوچه بود. بعد از پایان تماس راهی خانه پدرزنم شدم. زمانی که به کوچه آنها رسیدم، مادرزنم را دیدم که سرکوچه ایستاده بود.
چرا مادرزنت آنجا بود؟
گفت منتظر همسرش است. چون که می‌دانستم پدرزنم تا دقایقی دیگر می‌آید، در کنار مادرزنم به انتظارش ایستادم و به خانه آنها نرفتم.
از کجا می‌دانستی پدرزنت تا چند دقیقه دیگر به آنجا می‌آید؟
با او تماس گرفته بودم و می‌خواستم او را ببینم. گفت تا 20 دقیقه دیگر خودش را می‌رساند.
برای چه می‌خواستی او را ببینی؟
چند وقتی بود که همسرم در آرایشگاهی مشغول به کار شده بود. کار او باعث شده بود که شب‌ها دیر به خانه بیاید و سر این موضوع بشدت ناراحت بودم و می‌خواستم با پدرزنم صحبت کنم با دخترش حرف بزند.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
حدود یک ربعی با مادرزنم سر کوچه ایستاده بودم و حرف می‌زدم که پدرزنم سوار بر نیسانش رسید. او بدون آنکه حرفی بزند چوبی را از داخل ماشینش برداشت و مرا به باد کتک گرفت.
چرا؟!
حال خوبی نداشت. پدرزنم حالت طبیعی نداشت. همان موقع با سروصدای ما همسایه‌ها بیرون ریختند و حتی چند باری مادرزنم از آنها خواست تا دستش را بگیرند، اما کسی جلو نیامد. حدود یک ربعی کتکم زد و در همین حین ناگهان پیچ‌گوشتی از جیبش بیرون افتاد. من که روی زمین افتاده بودم و در تاریکی شب کتک می‌خوردم پیچ‌گوشتی را برداشتم یک ضربه به او زدم. ضربه من باعث شد که او دست از کتک زدنم بردارد و فرصتی پیدا کردم که فرار کنم.
چطوری فرار کردی؟
رفتم آن طرف خیابان و تاکسی گرفتم و به خانه پدرم در خانی‌آباد رفتم. از آنها مقداری پول گرفته و به اردبیل رفتم.
به آنها گفتی چه اتفاقی افتاده است؟
نه. فقط گفتم که با خانواده همسرم درگیر شده‌ام.
اما شاهدان گفته‌اند آن شب تو از خودروی پرایدی که 3 سرنشین داشت پیاده شدی و پدرزنت را با چاقو زدی و دوباره سوار بر همان پراید فرار کردی؟
دروغ می‌گویند. خودروی پراید آنجا بود اما سرنشینانش بعد از اینکه من به پدرزنم ضربه زدم و او داد و بیداد کرد، به دنبالم دویدند تا دستگیرم کنند. کوچه آنها یکطرفه است و درگیری وسط کوچه بود. چطور من از خودروی پراید پیاده شده‌ام. آثار کبودی روی صورتم، حکایت از ضربات چوب او دارد.
چرا به اردبیل فرار کردی؟
خانواده‌ام آنجا خانه داشتند، می‌خواستم آنجا مخفی شوم. اما چون کلید نداشتم به ناچار به مهمانسرا رفتم.
شب حادثه با همسرت دعوایت شده بود؟
نه از زمانی که همسرم سرکار می‌رفت بچه‌ را پیش مادرزنم می‌گذاشت و بعد از کار به خانه آنها می‌رفت تا بچه را با خودش به خانه بیاورد.
با همسرت اختلاف نداشتی؟
مشکل خاصی که بخواهم در مورد آن صحبت کنم، نه.
با پدرزنت چطور؟
من با او مشکل نداشتم اما پدرزنم هروقت حال طبیعی نداشت، تعادلش را از دست می‌داد. در نامزدی پسرش هم مرا با چوب زد حتی می‌خواست بچه‌ام را از پنجره بیرون بیندازد که من به پلیس زنگ زدم و آنها بچه را نجات دادند. چند روزقبلش هم انگشت همسرم را شکسته بود. او حتی خانواده‌اش را نیز کتک می‌زد.
از اینکه همسرت کار می‌کرد، ناراحتی بودی؟
از اینکه دیروقت به خانه می‌آمد، ناراحت بودم. قبول این موضوع برایم سخت بود.
رأی دهید
دیدگاه خوانندگان
۵۸
دوستدار - استهکلم، سوئد
عجب پدر زن احمقی بوده !
‌پنجشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۹
۶۳
Elish - وگن، سوئد
پدرزن دیوون بود..همون بهتر که مورد تا کسی‌ رو نزده و نکشته بود
شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۷:۲۳
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.
  • اجبار شرم‌آور شوهر سوری: بوسیدن پای مادر شوهر متکبر، جنجالی تازه در شبکه‌های اجتماعی! + ویدئو
  • شما حتی یک اسم مسلمانی روی این همه دختربچه نمی‌بینید! آنچه برباد رفته، «اسلام» است
  • اعتراف جنجالی کمال تبریزی: من در اشغال سفارت آمریکا حضور داشتم! + ویدئو
  • تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • راز «زشت‌ترین حیوان جهان»؛ چه توضیحی پشت پرده دماغ میمون بینی‌دراز پنهان است؟
  • حضور معنادار مسیح علینژاد در کنار حامیان رهبر اپوزیسیون ونزوئلا + ویدیو
  • مهران غفوریان: فحاشی به دختر خردسالم دور از انسانیت است. با دختر ۷ ساله من چه کار دارید؟
  • تصویری کمتر دیده شده: بوسه محمد مصدق بر دستان ثریا اسفندیاری
  • «کوچر بیرکار»، پناهنده کُرد ایرانی که استاد ریاضی دانشگاه کمبریج شد، دومین ایرانی برنده مدال «فیلدز» پس از مریم میرزاخانی
  • جایزه فحاشی؟ کادوی آیفون ۱۷ پرومکس برای مداحی که اردستانی را حرام زاده نامید! + ویدئو
  • +193شیرین سعیدی، استاد دانشگاه آرکانزاس، به دلیل «تمجید از خامنه‌ای و مواضع ضداسرائیلی» اخراج شد
  • +141شاهزاده رضا پهلوی: هم‌صدایی و همبستگی‌ را حفظ کنید و خواستار آزادی همه بازداشت‌شدگان باشید
  • +136مهری طالبی دارستانی، از مدافعان حجاب اجباری، پس از بازجویی توسط نیروهای امنیتی سکته کرد!
  • +131حمایت مردم از شاهزاده رضا پهلوی در مراسم خسرو علی‌کردی؛ بازداشت نرگس محمدی و چند فعال دیگر
  • +122نماینده ویژه آمریکا: فقط پادشاهی در خاورمیانه کار می کند
  • +122اتریش حجاب را برای دختران زیر ۱۴ سال در مدارس ممنوع کرد
  • +108چرا یک نفر این آقای ابوالفضل اقبالی را از برق نمی‌کشد؟: پدیده شوهرکُشی در ایران از زن‌کُشی بیشتر است
  • +105تشویق یکصدای رسول خادم توسط تماشاچیان بعد از اعلام نام علیرضا دبیر!
  • +100برادر خسرو علی‌کردی: فریاد خون‌خواهی برادرم را در مجامع بین‌المللی مطرح می‌کنم
  • +100یک دانشجو خطاب به سعید جلیلی: دست‌ها و نفستان آغشته به خون است + ویدیو