سرقت مسلحانه یک مأمور متخلف از مغازه گنج‌یاب‌فروشی

شهروند: رویای یک‌شبه پولدارشدن، به اجرای نقشه سرقت مسلحانه از یک گنج‌یاب فروش ختم شد. مرد جوان که برای پولدارشدن تصمیم به گنج‌یابی گرفت، پس از این‌که متوجه شد دستگاه گنج‌یابی که خریده، قلابی است، برای انتقام‌جویی نقشه سرقت مسلحانه از گنج‌یاب‌فروش را اجرا کرد.

١١ مرداد‌ سال ٩٤ بود که مرد جوانی به پلیس مراجعه کرد و مأموران را درجریان یک سرقت مسلحانه قرار داد. این مرد که نماینده فروش دستگاه‌های فلزیاب و گنج‌یاب بود، در رابطه با این سرقت مسلحانه به مأموران کلانتری ١٦١ ابوذر گفت: «چند وقت پیش بود که مرد جوانی به من مراجعه کرد و یک دستگاه گنج‌یاب خرید. من هم این گنج‌یاب را به مبلغ ٥‌میلیون تومان به او فروختم. مدتی گذشت تا این‌که آن مرد دوباره به محل کارم آمد و می‌خواست دستگاه را پس بدهد، اما من گفتم این دستگاه را پس نمی‌گیرم، اما او اصرار داشت که دستگاه را پس بدهد و پولش را بگیرد، ولی من قبول نکردم. او هم رفت، اما شب با دوستش برگشت. آنها ناگهان دست و پای مرا بستند. مشتری‌ام می‌گفت، مأمور پلیس است، برای همین با تهدید اسلحه و شوکر تمام پول‌های دفتر کارم را سرقت کرد و با دوستش فرار کردند. من که شوکه شده بودم، تصمیم به شکایت گرفتم.»

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و تلاش برای شناسایی متهمان آغاز شد. در ادامه مأموران پس از بررسی‌های لازم دریافتند که سارق، از پرسنل یک ارگان نظامی است که پس از این موضوع وی شناسایی و از محل کارش اخراج شد. درنهایت این مرد ازسوی پلیس دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی در بازجویی‌ها به این سرقت مسلحانه اعتراف کرد و پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در نهایت صبح دیروز این مرد به همراه همدستش در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست حسین اصغرزاده و با حضور دو مستشار پای میز محاکمه ایستادند.

در این جلسه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و به هیأت قضائی گفت: «وقتی مشتری‌ام می‌خواست دستگاه را پس بدهد اما من آن را پس نگرفتم، شب به همراه دوستش به دفتر کارم آمد. در ابتدا دوستش به‌عنوان مشتری وارد دفترم شد. وقتی داشتم با او صحبت می‌کردم، ناگهان مشتری قبلی‌ام وارد شد و با یک اسلحه مرا تهدید کرد. آن‌جا بود که متوجه شدم آنها با هم همدست هستند. این دونفر دست و پایم را بستند و مرا به شدت کتک زدند. بعد از آن اموالم را دزدیدند. من تا چند ساعت شوکه بودم. برای همین از آنها شکایت دارم.»

در ادامه این جلسه متهم در اعترافات خود به هیأت قضائی گفت:   «چند وقتی می‌شد که وضع مالی‌ام بد شده بود. به دنبال پول بودم و به هر دری می‌زدم، فایده‌ای نداشت، تا این‌که فکری به سرم زد. تصمیم گرفتم گنج‌یابی کنم تا شاید به پول زیادی برسم. می‌خواستم یک‌شبه پولدار شوم. برای همین در ابتدای کار به دفتر شاکی رفتم و یک دستگاه گنج‌یاب خریدم. در آن وضع با مشکلات مالی که داشتم، ٥‌میلیون تومان دادم و این دستگاه را خریدم، اما بعد از گذشت چند روز متوجه شدم دستگاه قلابی است. برای همین رفتم تا دستگاه را پس بدهم و پولم را بگیرم، ولی وقتی به دفتر کار شاکی رفتم، او مرا بیرون کرد و اصلا به حرفم گوش نداد. خیلی برایم گران تمام شد. کینه شدیدی از او به دل گرفتم و تصمیم گرفتم انتقام بگیرم. برای همین از شاگرد نانوایی که دوستم بود، کمک خواستم. یک اسلحه هم که‌ سال ٨٦ یکی از دوستانم به من هدیه داده بود، با خودم برداشتم و با دوستم به دفتر کار شاکی رفتیم. در آن‌جا هم پس از سرقت فرار کردیم.»

در ادامه همدست این مرد نیز به قضات گفت: «من اصلا از نقشه سرقت هیچ اطلاعی نداشتم. همدستم به من گفت که به‌عنوان مشتری به آن‌جا بروم. اصلا نمی‌دانستم که موضوع سرقت است، اما ناگهان دوستم وارد دفتر شد و اسلحه کشید. او با شوکر مرد دفتردار را تهدید کرد و دست و پایش را بست. خودم هم شوکه شده بودم و اصلا هیچ نقشی در این سرقت نداشتم.»

درپایان این جلسه پس از صحبت‌های متهمان هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی دراین‌باره را صادر کنند.
رأی دهید
نظر شما چیست؟
جهت درج دیدگاه خود می بایست در سایت عضو شده و لوگین نمایید.